ورود کاربران

هشتم ربیع الاول


شهادت امام حسن عسگری علیه الصلاة و السلام 

امام حسن عسگری علیه السلام در سال 260 هجری در سن 28 سالگی به دست معتمد عباسی به شهادت رسیدند[1]. معتمد به عباسیین سفارش میکردکه بر آن حضرت تنگ بگیرند[2].صدوق رحمه الله میفرماید:معتمد چندین مرتبه امام عسگری علیه السلام را حبس کرد.

22ساله بودند که امام هادی علیه السلام به شهادت رسیدند, و مدت امامت آن حضرت شش سال بود. در شبی که فردای آن روز به شهادت رسیدندنامه های زیادی به مردم مدینه نوشته بودند[3].

هنگام نماز صبح, بعد از آن که امام عصر علیه السلام آن حضرت را وضو دادندو جوشانده ای به حضرتش دادند, به شهادت رسیدند[4].

وقتی مردم سامرا با خبر شدند،

چهارم ربیع الاول

خروج حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از غار ثور به سمت مدینه سال اول قمری.

سه روز رسول خدا(ص)در غار ماند و در ین سه روز مشرکین قریش جاهیى را که احتمال مى‏دادند پیغمبر خدا بدانجا رفته باشد زیر پا گذاردند و چون اثرى ازآن حضرت نیافتند تدریجا مایوس شده و موقتا از جستجو و تفحص منصرف شدند اما جیزه بسیار بزرگى براى کسى که محمد را بیابد تعیین کردند و آن جیزه‏«صد شتر»بود و راستى هم براى اعراب آن زمان که همه ثروت و سرمیه‏شان در شتر خلاصه مى‏شد، جیزه بسیار بزرگى بود.

یاس مشرکین از یافتن محمد(ص)سبب شد که راهها امن شود و پیغمبر خدا طبق طرح قبلى بتواند از غار بیرون آمده و به سوى مدینه حرکت کند.

چنانکه قبلا اشاره شد براى این کار به دو چیز احتیاج داشتند یکى مرکب و دیگرى راهنما و دلیل راه، که آنها را حتى المقدور از بى راهه ببرد، مطابق آنچه سیوطى در کتاب در المنثور از ابن مردویه و دیگران نقل کرده، على(ع)این کارها را انجام داد و سه شتر براى آنها خریدارى کرده و دلیل راهى نیز براى یشان اجیر کرد و روز سوم آنها را بر در غار آورد و رسول خدا(ص)بدین ترتیب به سوى مدینه حرکت کرد، و مطابق نقل ابن هشام و دیگران ابو بکر قبلا سه شتر براى انجام ین منظور آماده کرده بود و شخصى را هم به نام عبد الله بن ارقط(یا اریقط) - که خود از مشرکین بود اما بدان وسیله خواستند مورد سوء ظن قرار نگیرند - اجیر کردند، و اسماء دختر ابو بکر نیز براى یشان آذوقه آورد.

اما همگى اینان با مختصر اختلافى نوشته‏اند: هنگامى که رسول خدا(ص)خواست‏حرکت کند ابو بکر یا عبد الله ابن ارقط شتر را پیش آوردند که آن حضرت سوار شود ولى رسول خدا(ص)از سوار شدن خوددارى کرد و فرمود شترى را که از آن من نیست‏سوار نمى‏شوم و سرانجام پس از مذکره رسول خدا(ص)آن شتر را از ابو بکر خریدارى کرد و آن‏گاه سوار آن شد و به راه افتادند.

سوم ربیع الاول

یورش حصین بن نمیر به مکه به دستور یزید و آتش زدن کعبه در سال

64 هجری قمری

پس از غارت و كشتار مردم مدينه مسلم بن عقبه به قصد جنگ با عبد الله زبير از مدينه خارج شد و آهنگ مكه كرد، و چون به گردنه «مشلل» رسيد مرگ او فرا رسيد. او حصين بن نمير را فرا خواند و به جانشيني خود برگزيد و به او گفت: چون به مكه رسيدي مردانه جنگ كن و سپس جان داد و به جهنم واصل شد. او را به خاك سپردند، پس از دفن، كنيز يزيد بن عبد الله بن زمعه آمد و او را از گور بيرون آورد و بر فراز سنگي قرار داد. مردم مي آمدند و او را سنگسار مي كردند، چون خبر به حصين بن نمير رسيد باز گشت و او را دوباره دفن كرد و عده اي را نيز به قتل رساند.(1) 

«بعضي نوشته اند چون آن زن قبر آن سفاك را شكافت ديد مار سياهي دهن باز كرده و بر گردن آن ملعون پيچيده شده است. ترسيد نزديك نرفت صبر كرد تا مار از او دور شد آنگاه مرده آن سفّاك را بيرون آورده و آتش زد».(2)

پنجم ربیع الاول

1- وفات حضرت سکینه سلام الله علیها

حضرت سكينه سلام الله علیها، دختر ابى عبدالله الحسين علیه السلام و  رباب، دختر "امرء القيس" است. نام اصلى وى " آمنه" يا "اميمه" بود و مادرش رباب، او را به "سكينه" ملقّب ساخت.

اين بانوى شريف ِعلوى، در دامن مهرانگيز پدر ارجمندش حضرت امام حسین علیه السلام و مادر گرانمايه ‏اش حضرت رباب سلام الله علیها و عمه بزرگوارش حضرت زينب كبرى سلام الله علیها پرورش يافت و از راهنمايى و تربيت ناب برادرش حضرت على بن الحسين علیه السلام - معروف به زين العابدين - در ايّام امامت آن بزرگوار، بهره ‏هاى وافر يافت.

وى از زنان خردمند و داناى عصر خويش بود , علاوه بر بهره ‏مندى كامل از حُسن جمال، از فضايل معنوى مانند تعّبد، تديّن و تقواى الهى نیز برخوردار بود و در زمينه شعر، سخنورى و فصاحت بيان، از ممتازان عصر خود و خانه وى هميشه مجمع اُدبا، شُعرا و سخن سرايان عرب بود.

اول ربیع الاول


1-لیله المبیت

اهالى شهر مكّه، پس از درگذشت حضرت خديجه سلام الله علیها  همسر پيامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم - و درگذشت حضرت ابوطالب علیه السلام - عموى آن حضرت- بر دشمنى خويش افزودند؛ به طوری که قصد جان پيامبرصل الله علیه و آله و سلم را نمودند.

از سوى ديگر تعدادى از اهالى شهر مدینه، در همان سالهاى غربت و تنهايى پيامبر صل الله علیه و آله و سلم و در ايّام حج، با وى و اهداف بلندِ دينش آشنا شده و پس از بازگشت به مدینه، به تبليغ آن پرداختند.

در نتیجه مردم مدینه، رفته رفته به دین مبین اسلام علاقه نشان داده و در مراسم سال بعد، تعداد زيادترى به نزد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم رسيدند و به دست مبارك وى، مسلمان شده و با آن حضرت پيمان بستند.

در مراسم حج سال سيزدهم بعثت، گروهى از حاجيان شهر مدینه - كه تعدادشان هفتاد و سه مرد و زن بود - در اواسط ايام تشريق و در محل "عقبه" و در سرزمين "منى"، ايمان آورده و با آن حضرت پيمان بستند تا از وى و يارانش همانند خانواده و طايفه خويش پشتيبانى كنند.

بنابراین پس از گذشت ايام حج و بازگشت اهالى مدینه به سرزمين خويش، مهاجرت مسلمانان مكّه به سوى مدینه آغاز گرديد. آنان به دستور پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم و به دور از چشم مشركان قريش، به صورت فردى و گروهى عازم مدینه شدند. به طورى كه در مكّه معظمه، جز پيامبر صل الله علیه و آله و سلم و تعدادى اندك از يارانش و گروهى زنان و مردان كهنسال و از كار افتاده، كسى باقى نماند.

پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم بيش از هر زمان ديگر، در يكى دو ماه آخر اقامتش در مكّه، احساس تنهايى و خطر می كرد و این احساس خطر بی دلیل نبود؛ زیرا سر انجام سران قريش در واپسين روزهاى ماه صفر، تصميم به كشتن پيامبراکرم صل الله علیه و آله و سلم گرفتند.

آنان در " دارالنّدوه" - كه مجلس شوراى اعيان و اشراف آنان بود - جلسه ‏اى برگزار كرده و پس از تبادل نظر و گفتگوهاى زياد، به كشتن پيامبر صل الله علیه و آله و سلم از سوى نمايندگان تمام طوايف قريش، رأى دادند و شب اوّل ربيع الاول را براى اين كار برگزيدند.

گذشت و گذشت تا سرانجام شب موعود فرا رسيد.