ورود کاربران

ششم ربیع الثانی

1-مرگ هشام بن عبدالملک مروان

روز چهار شنبه ششم ربیع الثانی سال 125 ه . در رصافه هشام بن عبدالملک مروان از دنیا رفت و به جهنم واصل شد (1) .

او مردی احول و غلیظ و بدخو و بخیل بوده و حریص بود بر جمع مال ، دستور کشتن زید بن علی بن الحسن علیه السلام را صادر کرد و امام باقر و حضرت صادق علیهما السلام را به شام احضار کرد و جسارت های فراوانی به ان حضرات بزرگوار نمود . آخرالامر امام باقر علیه السلام را به شهادت رسانید . 19 سال و 9 ماه و ده روز خلافت کرد و در سن 53 سالگی به جهنم شتافت . 

در زمان سفاح که قتل بنی امیه آغاز شده بود و قبرهای آنها را هم نبش قبر می کردند و آنچه میافتند می سوزاندن . وقتی نوبت به قبر ولید رسید اثری در آن باقی نبود و از عبدالملک قسمتی از جمجمه اش مانده بود . هنگامی که قبر هشام را شکافتند بدن او هنوز متلاشی نشده بود ، و لذا هشتاد تازیانه بر بدن او زدند و او را سوزانیدند و خاکسترش را به باد دادند . 

بعضی گفته اند : ظاهرا زدن هشتاد تازیانه به هشام به جهت حد قذف بوده که جسارت به مادر جناب زید بن علی بن الحسین علیه السلام نمود . (2)

 

و در وقایع الایام شیخ عباس قمی چنین می نویسد : که در روز ششم ربیع الثانی (سنه 125 ه) هشام بن عبد الملک مروان به سن 53 ، در رصافه قنسرین وفات کرد . مدت سلطنتش قریب 20 سال بوده (3) و او مردی احول و غلیظ و بدخو و موصوف به حرص و بخل بوده و آنچه از اموال در خزینه جمع آورد ، هیچ یک از خلفای سابقین بر او اندوخته نکرده بودند و چون وفات کرد ، ولید بن یزید طریق احتیاط پیش داشت و از اموال اندوخته او صرف کفن و دفن او ننمود ، بلکه از قرض و عاریه ، او را تجهیز کرد و در ((اخبارالدول )) است که مابین هشام و و لید منافرت بود ، لاجرم پس از مرگ هشام ، ولید او را غسل نداد و کفن نکرد و به هنوان احتیاط تا آن که جیفه او گندید و هشام مردی با تدبیر و سیاس بوده .

گویند که از بنی امیه ، سه نفر در امور سیاسی بی نظیر بودند : معاویه بن ابی سفیان و عبدالملک مروان و هشام و از بنی عباس منصور دوانیقی در امور سیاسی تقلید هشام می کرد و زمانی سخت از زمان او بر رعیت نگذشت .

منابع : 1- تتمه المنتهی : ص128 . شجره طوبی : ج1ص142.فیض العلام : ص228 . تاریخ طبری : ج5ص513 . تاریخ دمشق : ج2ص375 . ج63ص321 . تقویم شیعه : ص130

2-مرآه العقول : ج 26 ص 227 . تتمه المنتهی : ص 118 ، 127 . قلائد النحور : ج ربیع الثانی ص 191 . فیض العلام : ص 228 . طبقات الکبری : ج 5 ص 326 . شرح نهج البلاغه : ج 7 ص 131 ، 132 . تقویم شیعه : ص 131

3-بحارالانوار : ج 12 ص 383 . وقایع الایام ص 292 


2-وفات میر سید شریف صاحب شرح مواقف قاضی عضد 

در این روز (سنه 816 ه ) وفات کرد در شیراز شریف الدین علی بن محمد الحسینی الجرجانی الاسترآبادی ، مشهور به میرسید شریف ، فاضل معروف ، صاحب شرح مواقف قاضی عضد ، و تعلیقات بر شمسیه و بر مطول و غیره . 

معاصر سعد الدین تفتازانی و تلمیذ قطب الدین رازی بوده و در مذهب او اختلاف است . اکثر علمای شیعه او را سنی می دانند و قاضی نورالله او را از حکما و علمای مذهب شیعه شمرده و استشهاد کرده به تصریح تلمیذ او سید محمد نوربخش و تنصیص شیخ محمد بن ابی جمهور احسایی و گفته : به ماهتاب چه حاجت شب تجلی را . و لکن فرزند او سید شمس الدین محمد شیعی امامی است و فرزندش میرزا محمد علی ، معروف به میرزا مخدوم شریفی سنی بلکه ناصبی است و او است که سلطان شاه اسماعیل ثانی را سنی کرد و کتابی هم در رد شیعه نوشته موسوم به ((نواقص الروافض)) و قاضی نورالله - نورالله مرقده - ردی بر آن نوشته ، مسمی به ((مصائب النواصب)) و پسر میرزا مخدوم ، ابوالفتح شریفی ، صاحب آیات الاحکام شیعه و امامی و مصداق ( یخرج الحی من المیت ) چنان چه پدرش مصداق (یخرج المیت من الحی ) (1)است .

بالجمله گویند چون میرشریف خواست دنیا را وداع کند پسرش با وی گفت : بابا ! مرا ! وصیتی کن . میرسیدشریف گفت : بابا به حال خود باش (2).

مرا میرسیدشریف آن بحرزخار                 که رحمت برروان پاک او باد

وصیت کرد و گفت ارزان که خواهی              که باشد در قیامت جان تو شاد

چنان مستغرق احوال خود باش                  که از حال کسی ناید تو را یاد (3)

منابع : 1- سوره یونس : آیه 31

2-وقایع الایام : ص 293

3- الشامی . ج 1 ص 503 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید