ورود کاربران

هشت رغيف نان

دو نفر كه در قيمت هشت گرده نان، در حقّ خود نزاع داشتند

شيخ مفيد از حسن بن محبوب از عبد الرَّحمن بن حجَّاج روايت مى‏كند كه: او مى‏گفت: شنيدم از ابن أبى لَيلى كه مى‏گفت: أمير المؤمنين عليه السلام در قضيه‏اى به طورى قضاوت كرد كه بر آن حضرت هيچكس سبقت نگرفته بود:

معرفت حیوانات

از امام صادق علیه السلام روایت شده که روزی حضرت رسول صلی الله علیه و اله نشسته بودند ، ناگاه شتری آمد و نزدیک آن حضرت خوابید و سرخود را به زمین گذاشت و فریاد می زد . 

عمر گفت : یارسول الله این شتر ترا سجده کرده و ما سزاوار تریم به آنکه ترا سجده کنیم ، حضرت فرمود : سجده مختص خداست . 

سيّد جواد كربلائى و پيرمرد مستضعف سنّى‏

داستانى را حضرت سيّدنا الاعظم علّامه طباطبائى نقل ميفرمودند كه بسيار شايان توجّه است.

فرمودند: در كربلا واعظى بود به نام سيّد جواد از اهل كربلا و لذا او را سيّد جواد كربلائى مى‏گفتند. او ساكن كربلا بود ولى در ايّام محرّم و عزا ميرفت در اطراف، در نواحى و قصبات دور دست تبليغ ميكرد، نماز جماعت ميخواند، روضه ميخواند و مسأله ميگفت و سپس به كربلا مراجعت مينمود.

پيرمرد حريص‌ و هارون‌ الرّشيد در آرزوي‌ دراز

گويند روزى هارون الرّشيد به خاصّان و نديمان خود گفت: من دوست دارم شخصى كه خدمت رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم مشرّف شده و از آنحضرت حديثى شنيده است زيارت كنم تا بلاواسطه از آنحضرت آن حديث را براى من نقل كند. چون خلافت هارون در سنه يكصد و هفتاد از هجرت واقع شد و معلوم است كه با اين مدّت طولانى يا كسى از زمان پيغمبر باقى نمانده، يا اگر باقى مانده باشد در نهايت ندرت خواهد شد.

دعوای گاو و الاغ

در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روزی دو نفر خدمت آن حضرت رسیدند. یکی از آن دو گفت :« یا رسول الله ، گاو این آقا الاغ مرا کشت .»

حضرت فرمودند:« به نزد ابوبکر بروید و حکم مساله را از او بپرسید.»

آن دو نزد ابوبکر آمدند و ماجرا را برای او گفتند.