ورود کاربران

غرق در نور شدم پا تا سر

غرق در نور شدم پا تا سر 
تا زنم دم ز علي بار دگر 
قلم وحي بگيريد به دست 
بنويسيد به قلبم حيدر 
روز اول به علي دادم دل 
منم و مهر علي تا آخر 
گرچه نشناختمش يك لحظه 
همه عمر است مرا پيش نظر 
پيشتر زآنكه بگويم مدحش 
هم قلم داد ندا هم دفتر: 
ها علي بشر كيف بشر 
ربـه فيـه تجلا و ظهر 
*****
آفتابي كه فروغش همه جاست 
شهرياري كه رفيق فقراست 
ناشناسي كه بود يار همه 
دردمندي كه به هر درد دواست 
ما چه قابل كه فدايش گرديم 
آن كه گرديد فدايش زهراست 
جان عالم نه، بگو جان رسول 
شاه عالم نه، بگو عبد خداست 
وه چه عبدي كه خدايي دارد 
از سوي حق به قضا و به قدر 
ها علي بشر كيف بشر 
ربـه فيـه تجلا و ظهر 
*****
شهريار دو سرا كيست؟ علي
هم‌نشين فقرا كيست؟ علي
آنكه يك عمر براي اسلام 
جان خود كرد فدا كيست؟ علي
آنكه با دست يداللهي او 
شد سر عمرو جدا كيست؟ علي
بر سر دوش نبي در كعبه 
آنكه بگذاشته پا كيست؟ علي
اوست در ذات الهي ممسوس 
اوست انسان ز انسان برتر 
ها علي بشر كيف بشر 
ربـه فيـه تجلا و ظهر 
*****
كيست اين پاي هوس را زنجير 
كيست اين تير خدا در تقدير 
شير حق همدم اطفال يتيم 
مرد اخلاص و دعا و شمشير 
به اميري جهانش چه نياز 
آنكه بر اژدر نفس است امير 
زهد و تقوا و جهاد و ايثار 
شده هر چار به شانش تفسير 
نخل‌ها گشته ز اشكش سيراب 
چاه‌ها را زده آتش به جگر 
ها علي بشر كيف بشر 
ربـه فيـه تجلا و ظهر 
*****
روز بر قلب سپاهي زده چاك 
شب نهد چهره به سجاده ي خاك 
روز خون مي‌چكد از شمشيرش 
شب كند اشك يتيمي را پاك 
روز بگرفته سر عمرو به دست 
شبش از خوف خدا بيم هلاك 
مي‌زند دور سرش بال زنان 
مرغ شب نغمه ي روحي بفداك 
آفرينش همه خوانند اين بيت 
جن و انس و ملك و شمس و قمر 
ها علي بشر كيف بشر 
ربـه فيـه تجلا و ظهر 
*****
اين همه مهر و وفا يعني چه؟ 
صبر در سيل جفا يعني چه؟ 
فرق بشكافته بر قاتل خويش 
دادن سهم غذا يعني چه؟ 
آن حكومت به سماوات و زمين 
اين تواضع به گدا يعني چه؟ 
تيغ دادن به عدو در پيكار 
از ره لطف و عطا يعني چه؟ 
بنگاريد به هر ريگ روان 
بنويسيد به هر برگ شجر 
ها علي بشر كيف بشر 
ربـه فيـه تجلا و ظهر 
***** 
ركن اركان جهان كيست؟ علي
سر پيدا و نهان كيست؟ علي 
آنكه در بستر پيغمبر خفت 
از پي دادن جان كيست؟ علي
آن كه تا حشر، حكومت دارد 
به زمين و به زمان كيست؟ علي
آن كه در پيكر پاك احمد
بود چون روح و روان كيست؟ علي
«ميثم» اين است و جز اين نيست بگو 
كه علي هست همان پيغمبر 
ها علي بشر كيف بشر 
ربـه فيـه تجلا و ظهر 
*****

محرم عشقي اگر دل حرم حيدر است

محرم عشقي اگر دل حرم حيدر است
چشم كريمان همه بر كرم حيدر است
از ملك او سر بود ساقي كوثر بود
حضرت عيسي مسيح مست دم حيدر است
كعبه به امر اله شد به علي زادگاه
اين همه اجلال و جاه از قدم حيدر است
روي علي ماه ماه قنبر او شاه ما
روح الامين نوكر محترم حيدر است
پيش برو پس مرو بر در هر كس مرو
حاتم طايي خجل از كرم حيدر است
او اگر امضا كند عقده ي دل وا كند
حكمت نون و قلم در قلم حيدر است
او همه جا حاضر است بر همگان ناظر است
روي حسين و حسن جام جم حيدر است
ايكه به عشقي اسير دامن مولا بگير
فاطمه در اين مسير هم قسم حيدر است

آری برادر امشب، زینب اسیر گردید

آری برادر امشب، زینب اسیر گردید

محراب کوفه امشب ، در موج خون نشسته
یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته
سجاده گشته رنگین از خون سرور دین

**یا خاتم النبیین یا خاتم النبیین**

از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید
دیگر نوای تکبیر، از کوفه بر نیاید
نان آور یتیمان دیگر ز در نیاید
غمخوار دردمندان ، امشب شهید گردید
امشب جهان ز فیض، حق ناامید گردید
تنها نه خون به محراب، از فرق مرتضی ریخت
امشب شرنگ بیداد، در کام مجتبی ریخت
امشب به کوفه بذر کفر و ضلال کشتند
مرغان کربلا را امشب به خون کشیدند
تیغ نفاق امشب بر فرق وحدت آمد
امشب به نام سجاد خط اسارت آمد
امشب به محو خادم خائن دلیر گردید
آری برادر امشب، زینب اسیر گردید
باب عدالت امشب مسدود شد بر انسان
امشب بنای وحدت در کوفه گشت ویران
امشب جهان ز فیض حق ناامید گردید
امشب به نام قرآن قرآن شهید گردید
سجاده گشته رنگین از خون سرور دین

**یا خاتم النبیین یا خاتم النبیین**

« حمید سبزواری »

اي به حيدر دلبر و دلدار يا ام البنين


اي به حيدر دلبر و دلدار يا ام البنين
اي پس از زهرا علي را يار يا ام البنين
مادر آزادي و ايثار يا ام البنين
اي ز شرم و از حيا سرشار يا ام البنين
نام تو همراه با خود شور و احساس آورد
شان تو اين بس كه دامان تو عباس آورد
*****
نام زيباي تو نام دلرباي فاطمه
اي تمام معرفت اي همنواي فاطمه
گر چه در بيت علي بودي بجاي فاطمه
خويش را خواندي كنيز بچه هاي فاطمه
خلق عالم تا ابد مبهوت از كار تواند
جان بكف از مرد و از زن عبد دربار تو اند
*****
اي گلستان حيا اي بانوي كاخ حجاب
مي درخشي بر سپهر قلبها چون آفتاب
بارها گفتي به عباس اي عزيز بوتراب
با برادر جان مكن هرگز حسينت را خطاب
گر چه مولايم علي باب شما طفلان همه است
مادر تو من وليكن مادر او فاطمه است
*****
در نگاه پاي تا سر شرم تو فرزانگي است
دامن پاكت كلاس مردي و مردانگي است
درس بحث اين كلاس از مستي و ديوانگي است
حرف حرف شمع بودن صحبت از پروانگي است
گلشن زيباي تو ياس و اقاقي پرور است
همسر ساقي كوثر نيز ساقي پرور است

آيت رب العالمين ( شعر )

آيت رب العالمين : مولاتي ام البنين
يار اميرالمومنين : مولاتي ام البنين
اي همسر شاه عرب : اي مادر عشق و ادب
مليكه ارض و سماء : شفيعه روز جزا
از سينه ات شير وفا : دادي به شير كربلا
تو قلب خسته ديده اي : فرق شكسته ديده اي
خونابه هاي در لگن : ديدي تو در داغ حسن
اي بانوي هر دو سرا : جاي تو خالي كربلا
عباس تو از صدر زين : چگونه شد نقش زمين

زیر مجموعه ها