ورود کاربران

علل زندانی شدن امام کاظم علیه السلام - علتِ اول زندانی شدن امام

علت اول زندانی امام: مردم امام را از فرزندان رسول خدا می دانستند

پيش از آوردن شرح برخوردهايى كه به زندانى شدن امام انجاميد، لازم است اين نكته را بدانيم كه از دلايل نفوذ علويان، آن بود كه مردم آنان را به چشم فرزندان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى‏نگريستند. اين چيزى است كه خود آن حضرت نيز مكرر بيان مى‏كردند. در برابر، امويان و عباسيان سخت با اين نظر مقابله مى‏كردند تا از حرمت علويان بكاهند. به نظر مى‏رسد خود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در اين باره تعمد خاصى داشته است.

به هر روى اين كه حسنين عليهما السّلام فرزندان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شناخته شوند، مى‏توانست سبب جلب توجه مسلمانان باشد. به همين دليل بود كه مخالفان و دشمنان اهل بيت همواره در صدد انكار اين اصل بر آمده و در طول تاريخ (با وجود آن كه اكثريت جامعه مسلمانان از تسنن و تشيع، آنها را به عنوان فرزند رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پذيرفته بودند)

حكّام كوشيده‏اند تا در برابر آن موضعگيرى كنند. معاويه، از اين كه آنها به عنوان فرزندان رسول خدا شناخته شوند، به سختى خشمگين بود و اصرار داشت كه مردم آنان را فرزندان على عليه السّلام بدانند، عمرو بن عاص نيز از اين مسأله نفرت داشت.  حجّاج نيز در اين باره موضع تندى داشت؛ به طورى كه وقتى به او خبر دادند يحيى بن يعمر، حسن و حسين را فرزند رسول خدا مى‏داند، او را از خراسان فرا خواند و زير فشار گذاشت تا دليلى از قرآن براى ادعاى خود بياورد. او نيز آيه 85 از سوره انعام را كه به صراحت حضرت عيسى را فرزند ابراهيم عليه السّلام معرفى مى‏كند براى او خواند و چنين استدلال كرد:
در صورتى كه قرآن عيسى را، كه جز از طريق مادر به ابراهيم پيوندى نداشته، فرزند آن حضرت مى‏داند، چگونه حسنين عليهما السّلام نمى‏توانند فرزندان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله‏ شمرده شوند. استاد جعفر مرتضى، شواهد بيشترى براى اين مطلب آورده است. 

اين مسأله در زمان هارون و در برخوردهاى او با اهل بيت پيامبر عليهم السّلام به ويژه امام كاظم عليه السّلام نيز مطرح بود و دست كم در يك برخورد، تكيه امام بر اين مطلب، يكى از علل زندانى شدن آن حضرت مى‏توانست به حساب آيد. در نقلى آمده: هارون الرشيد از امام كاظم عليه السّلام سؤال كرد: چگونه شما مى‏گوييد ما از ذرّيه رسول خدا هستيم در حالى كه پيامبر فرزند ذكور نداشته و شما فرزندان دختر او هستيد؟

آن حضرت دو دليل براى او ذكر كرد: نخست آيه 85 سوره انعام كه عيسى را فرزند ابراهيم مى‏شمارد.
دوم آيه مباهله كه در آن، حسنين مصداق «و ابناءنا» دانسته شده‏اند.
اين مسأله براى عباسيان كه خود بنى اعمام رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بودند دشوارتر بود.
آنها از اين راه براى اثبات خلافت خود بهره مى‏بردند. مروان بن ابى حفصه، شعر خود را بر مبناى همين استدلال سروده است:
أنى يكون و لا يكون و لم يكن لبنى البنات وراثة الأعمام‏
چگونه ممكن است و هرگز نشده و نخواهد شد كه حق عمو به فرزندان دختران ارث برسد.
در رد اين شعر، اشعار ديگرى نقل شده است. 

با توجه به نظر فوق كه عباسيان مروج آن بودند، بايد يادآورى كنيم كه شيعه اماميه براى اثبات امامت، هرگز به وراثت توجهى نداشته و تنها بر نصوص وارده از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در اين رابطه و نصوص وارده از امام سابق درباره تعيين امام بعدى استناد جسته است. در برابر، عباسيان بر وراثت تكيه مى‏كردند و مى‏كوشيدند تا حسنين و فرزندان آنها را نه به عنوان فرزندان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بلكه به عنوان فرزندان امام على عليه السّلام معرفى نمايند تا بدين وسيله اهميّت و احترام فوق العاده آنان را به عنوان ابناء رسول الله در جامعه در معرض ترديد قرار دهند. طبيعى است كه بپذيريم نفوذ معنوى علويان در جوامع اهل سنت آن روز ايران، يمن، عراق و نقاط ديگر بدليل تصريحات پيامبر بر عظمت اهل بيت خود و مطرح كردن حسنين عليهما السّلام به عنوان «ابناءنا» بوده است.

بنا به نقل ابن اثير، هارون الرشيد كه در رمضان سال 179 به قصد عمره به مكه مى‏رفت در سر راه خود به مدينه آمد و وارد روضه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شد. وى براى جلب توجّه مردم به منظور اين كه رابطه نسبى خويش با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را به رخ آنها بكشد، پس از زيارت مرقد مطهر، به پيامبر اين چنين سلام داد: السّلام عليك يا رسول الله يا بن عمّ؛ سلام بر تو اى رسول خدا اى پسر عمو. در اين هنگام موسى بن جعفر عليه السّلام كه در آن مجلس حاضر بود، پيش آمد و خطاب به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله گفت: السّلام عليك يا ابة؛ سلام بر تو اى پدر. با شنيدن اين سخن، رنگ از رخسار هارون پريد و خطاب به امام كاظم عليه السّلام گفت: هذا الفخر يا ابا الحسن جدّا؛ اين مايه افتخار است اى ابو الحسن). پس از آن بود كه دستور توقيف آن حضرت را داد. آنگاه هارون رو به يحيى بن جعفر كرده و گفت: أشهد أنّه أبوه حقّا.؛ قبول دارم كه رسول خدا حقا پدر اوست.
زندانى شدن امام پس از آن، نشان مى‏دهد كه اين، يك حركت سياسى بر ضد هارون تلقى شده است. اين قبيل برخوردهاى امام كاظم عليه السّلام خطراتى را براى هارون در بر داشت.

حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:395 الی397

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید