ورود کاربران

قبض روح

نویسنده ی کتاب«الثاقب فی المناقب»میگوید : من درمشهد امام رضا در خانه ی استادم ابا جعفرمحمد بن حسین شوهانی بودم ، او از کتابش چنین خواند: 

جوانی از اهل شام در جلسه ی امام باقر زیاد حاضر می شد ، روزی در محفل حضرتش گفت : سوگند به خدا ! من به جهت محبت به شما در جلسه ی شما حاضر نمی شوم ، بلکه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست که در این محفل حاضر می شوم .

 

امام تبسمی نمود و چیزی نفرمود.

چند روزی گذشت و خبری از جوان نشد،حضرت جویای حال آن جوان شد. 

شخصی گفت: او بیمار است.

در این حین شخصی وارد شد و گفت : ای فرزند رسول خدا ! جوان شامی که درمجلس شما زیاد حاضر میشد از دنیا رفت. او وصیت کرده که شما بر جنازه ی او نماز بخوانید .

امام باقر فرمود : وقتی او را غسل دادید ، بگذارید روی سریر باشد و کفن نکنید تا من بیایم .

آنگاه حضرتش برخاست و وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و دعا نمود . سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طول داد . بعد برخاست و ردای رسول خدا را برتن کردو نعلین برپا نمود و به سوی او رفت .

وارد خانه شد ،آنگاه وارد اتاقی شد که او را غسل میدادند . او را غسل داده روی سریر گذاشته بودند . حضرت با نامش او را صدا زد و فرمود : ای فلانی ! ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبیک گفت و سر بلند کرد و نشست حضرت شریت سویقی خواست و به او خورانید آنگاه پرسید: چه شده به تو ؟

گفت : تردیدی ندارم که قبض روح شدم ، وقتی روح از بدنم خارج شد صدای دلنشینی را شنیدم که تا حال نیکوتر از آن را نشنیده ام که گفتند: 

ردّوا اِلیه روحه، فاِنّ محمد بن علی قد سالناه .

روح او را باز گردانید ، زیرا محمد بن علی او را از ما خواسته است .


القطره ج 2 ص 560

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

دیدگاه‌ها  

# حجة الاسلام شیخ محمد صادق مسلمی 1391-03-01 20:14
زیبا بود. ممنون. خسته نباشید.

عیسی دمی کجاست که احیای ما کند...

وچنین اشاره میکند حجة الاسلام نیّر تبریزی عالم و شاعر دل سوخته در مرثیه اباعبدالله؛
عیسی دمی که جان جهان را حیات از اوست
الله چه سان رواست که لب تشنه جان دهد .
پاسخ دادن | پاسخ به نقل قول | نقل قول کردن