ورود کاربران

هر دو عالم واله و مجنون نام زينب است

هر دو عالم واله و مجنون نام زينب است
چشم گردون مات و مبهوت مرام زينب است
صد سليمان با سپاه و عرش اعلي و زمين
دستبوس و چاكر و عبد و غلام زينب است
بعد عاشورا اگر يادي شود از كربلا
بي شك اين مديون اعجاز كلام زينب است
عشق و سوزي كز حسين بن علي در سينه هاست
اين عنايت ريشه در اشك مدام زينب است
گريه و مداحي و سينه زدن برا هل بيت
جملگي لبيك گفتن بر پيام زينب است
كربلا كز عشق سرشار و پر از شور و نواست
اين حريم دلنشين بيت الحرام زينب است
اينكه گويند كربلا از زينب كبري بگير
اين حكايت ناشي از اوج مقام زينب است
بر عزادار حسين بن علي گو اين سخن
محفل اشك و عزا دارالسلام زينب است
طوطي طبعم كه مدحش را چنين آرد به لب
او در اين دنيا اسير صيد و دام زينب است

عشق اگر عشق است سرگردان راه زينب است

عشق اگر عشق است سرگردان راه زينب است
ناز و مهر مهر ورزان از نگاه زينب است
زن مگو مردان عالم مانده در مردانگي اش
تابش خورشيد غيرت از پگاه زينب است
يك زن و اين قدر قدر و منزلت نزد خدا
برترين سوگند مهدي هم به جاه زينب است
گاه و بيگاه از دو چشمم اشك مي بارد بر او
اين بلا تكليفي چشم از نگاه زينب است
هاي هايش هو هوي باد است در گيسوي بيد
شيون باد خزان از آه آه زينب است
حق به عشق او حجاب كعبه را انداخته
رنگ رخت كعبه از رخت سياه زينب است
يك طرف خورشيد اميدش به روي نيزه ها
در كنار نيزه خورشيد ماه زينب است
اشك و آه و ناله ي ايتام سربازان او
دختري كوچك علمدار سپاه زينب است

در دل دردي كشم حال و هواي زينب است

در دل دردي كشم حال و هواي زينب است
مذهب من دين و ايمانم ولاي زينب است
تربت كرببلا دارالشفاي دردهاست
هر وجب خاكش عجين با گريه هاي زينب است
زاهدا با ما چه مي گويي ز فردوس برين
جنت و فردوس ما صحن و سراي زينب است
قبله ي اهل سماء در سجده سيماي علي است
سبحه ي حور و ملك از خاك پاي زينب است
اين ندا آمد به ابراهيم در ذبح عظيم
اي خليل ما همه عالم فداي زينب است
از سيوال قبر و روز رستخيزم ترس نيست
چون وجودم ذره ذره مبتلاي زينب است
هيچ اندوهي ندارم از عبور از صراط
در كفم چون چادر لطف و عطاي زينب است
عالم و آدم همه مرهون يك لطف حسين
خود حسين بن علي مست دعاي زينب است