ورود کاربران

اول ربیع الاول


1-لیله المبیت

اهالى شهر مكّه، پس از درگذشت حضرت خديجه سلام الله علیها  همسر پيامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم - و درگذشت حضرت ابوطالب علیه السلام - عموى آن حضرت- بر دشمنى خويش افزودند؛ به طوری که قصد جان پيامبرصل الله علیه و آله و سلم را نمودند.

از سوى ديگر تعدادى از اهالى شهر مدینه، در همان سالهاى غربت و تنهايى پيامبر صل الله علیه و آله و سلم و در ايّام حج، با وى و اهداف بلندِ دينش آشنا شده و پس از بازگشت به مدینه، به تبليغ آن پرداختند.

در نتیجه مردم مدینه، رفته رفته به دین مبین اسلام علاقه نشان داده و در مراسم سال بعد، تعداد زيادترى به نزد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم رسيدند و به دست مبارك وى، مسلمان شده و با آن حضرت پيمان بستند.

در مراسم حج سال سيزدهم بعثت، گروهى از حاجيان شهر مدینه - كه تعدادشان هفتاد و سه مرد و زن بود - در اواسط ايام تشريق و در محل "عقبه" و در سرزمين "منى"، ايمان آورده و با آن حضرت پيمان بستند تا از وى و يارانش همانند خانواده و طايفه خويش پشتيبانى كنند.

بنابراین پس از گذشت ايام حج و بازگشت اهالى مدینه به سرزمين خويش، مهاجرت مسلمانان مكّه به سوى مدینه آغاز گرديد. آنان به دستور پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم و به دور از چشم مشركان قريش، به صورت فردى و گروهى عازم مدینه شدند. به طورى كه در مكّه معظمه، جز پيامبر صل الله علیه و آله و سلم و تعدادى اندك از يارانش و گروهى زنان و مردان كهنسال و از كار افتاده، كسى باقى نماند.

پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم بيش از هر زمان ديگر، در يكى دو ماه آخر اقامتش در مكّه، احساس تنهايى و خطر می كرد و این احساس خطر بی دلیل نبود؛ زیرا سر انجام سران قريش در واپسين روزهاى ماه صفر، تصميم به كشتن پيامبراکرم صل الله علیه و آله و سلم گرفتند.

آنان در " دارالنّدوه" - كه مجلس شوراى اعيان و اشراف آنان بود - جلسه ‏اى برگزار كرده و پس از تبادل نظر و گفتگوهاى زياد، به كشتن پيامبر صل الله علیه و آله و سلم از سوى نمايندگان تمام طوايف قريش، رأى دادند و شب اوّل ربيع الاول را براى اين كار برگزيدند.

گذشت و گذشت تا سرانجام شب موعود فرا رسيد.

 

پيامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم براى فريب مشركان، حضرت علي علیه السلام را به جاى خويش در بسترش خوابانيد و خود، از خانه خارج و به همراه "ابوبكر" از مكّه خارج شده و در غار "ثور" - كه در جنوب مكّه و در نقطه مقابل شهر مدينه قرار داشت - پناه گرفت. مشركان، پس از هجوم به خانه پيامبر صل الله علیه و آله و سلم و مشاهده امام على بن ابى طالب علیه السلامدر رختخواب آن حضرت، خشمناك تر شده و به تعقيب آن حضرت پرداختند و براى پيدا كردن وى، صد شتر جايزه تعيين نمودند ولى هرچه تلاش كردند، به وى دست نيافتند.

آن حضرت پس از سه شب پنهان ماندن در "غار ثور"، در شب چهارم ربيع الاول، به سوى مدينه هجرت كرد و در دوازدهم همين ماه وارد مدينه شد و مورد استقبال باشكوه اهالى مدينه قرار گرفت.

خداوند متعال براى تحسين و تقدير از اميرمؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام كه خطر را به جان خويش خريد و براى فريب مشركان قريش در بستر پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلمآرميد تا آن حضرت به راحتى از خانه خود و از شهر مكّه خارج شود، آيه ‏اى بر پيامبرش نازل كرد و جان نثارى، فداكارى، تعهّد و ايمان حضرت علي علیه السلام را ستود.

خداوند متعال در اين آيه مباركه فرمود:

 وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ، وَ اللّهُ رَئوُفٌ بِالْعِباد

برخى از مردم ]با ايمان و فداكار همچون حضرت علی علیه السلام در ليلة المبيت، به هنگام خفتن در جايگاه پيامبر صل الله علیه و آله و سلمجان خود را در برابر خشنودى خدا می ‏فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است سوره مبارکه بقره؛ آیه 207 

"شیخ طبرسی" در کتاب تفسير "مجمع البيان" نوشته است: "اين آيه در ميان راه مكّه و مدينه، به هنگام هجرت پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم بر آن حضرت نازل گرديد".

همچنين اين مفسّر گرانقدر روايت كرده است:

"هنگامى كه حضرت علی علیه السلام در بستر پيامبر صل الله علیه و آله و سلم  خوابيد تا پيامبر صل الله علیه و آله و سلم از دسيسه مشركان بگريزد، جبرئيل در بالاى سر حضرت حضرت علی علیه السلام و ميكائيل در پايين پاهايش قرار گرفته (و او را محافظت می نمودند) و جبرئيل به آن حضرت، می گفت: آفرين و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابى طالب كه خداوند متعال در ميان فرشتگانش به تو مباهات می كند و به تو می ‏نازد".

 منابع:

1. کتاب "تاریخ ابن خلدون" از "عبدالرحمن بن محمّد ابن خلدون"

2. کتاب " مسار الشیعه" از "شیخ مفید"

3. کتاب "فرازهایی از تاریخ پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم " از "جعفر سبحانی"

4. کتاب "زندگانی چهارده معصوم" از "حاج شیخ عبّاس قمی رحمت الله علیه "

5. کتاب "تاریخ الطبری" از " ابو جعفر محمّد بن جریر طبری"

روز اول : مهاجرت حضرت رسول اكرم (صل اللّه عليه و آله و سلم ) از مكه و ليلة المبيت .

در سال سيزدهم بعثت مردم مدينه با رسول خدا در مكه معظمه بيعت نمودند كه حضرت به مدينه مهاجرت كند و در مدينه مانند جان خود حفظ نمايند چون اين معاهده برقرار گشت مردم مدينه به وطن خود بازگشتند و كفار قريش را از پيمان ايشان با پيامبر آگاه شدند بر كين ايشان افزود و قرار بر اين گذاشتند كه از هر قبيله مردى دلاور انتخاب كرده تا با هم پيامبر را بكشند و خونش در ميان قبائل پراكنده گردد و عشيره پيامبر را قوت مقابله با تمام قبائل نمى شود اين جماعت شب اول ربيع الاول در اطراف خانه پيامبر جمع شده و قرار گذاشتند وقتى پيامبر به رختخواب رود بر سرش ‍ريخته خونش بريزند خداوند متعال به پيامبر موضوع را اطلاع داد و آيه شريفه اذ يمكر بك الذين كفروا ليُثبتوك او يقتلوك او يُخرجوك و يمكرون و يمكر اللّه و اللّه خير الماكرين (سوره انفال آيه 30) نازل شد و ماءمور گشت كه امير المؤ منين را به جاى خود بخواباند و از مكه بيرون رود.
پيامبر (صل اللّه عليه و آله و سلم ) به على (عليه السلام) فرمود خداوند امر كرده در جاى من بخوابى و من خارج شوم على (عليه السلام) عرض كرد يا رسول الله اگر من در جاى شما بخوابم شما نجات مى يابى فرمود بلى در اين موقع عرض كرد الحمد الله الذى جعل نفسى وقاء لنفس رسول اللّه و سجده شكر بجا آورد و حضرت رسول اكرم (صل اللّه عليه و آله و سلم ) او را دربرگرفت و بسيار گريست ، جبرئيل نازل و دست آن حضرت را گرفت و از خانه بيرون بُرد و حضرت پيامبر اين آيه را تلاوت نمود وجعلنا من بين ايديهم سدّا و من خلفهم سدّا فاغشيناهم فهم لا يبصرون و كف خاكى به روى ايشان پاشيد و فرمود شاهت الوجوه (يعنى زشت شود رويها) مشركين حضرت را نديدند و پيامبر به غار ثور تشريف بردند و سه روز در آنجا ماندند روز چهارم روانه مدينه گرديده و در دوازدهم ربيع الاول وارد مدينه طيبه شدند و اين هجرت به اشاره امير المؤ منين مبدء تاريخ مسلمانان قرار گرفت چنانكه در اول كتاب مشروحا به اين موضوع پرداخته شده .


 2- حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) را در اين روز مسموم نمودند

امام حسن عسکری علیه السلام در اثر زهر مسموم شد و بیماری حضرت آغاز گردید. بنا بر قولی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 هـ . در چنین روزی بوده است، و به قولی دیگر در چهارم ربیع الاول و به قولی دیگر در هشتم ربیع الاول بوده است.


 3-دفن بدن مبارک رسول مکرم اسلام 

در نیمه شب اول ربیع بدن مطهر خاتم الانبیا’ والمرسلین صلی الله علیه و آله و سلم را امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام دفن فرمودند.

مصیبت و فاجعه رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از یک طرف و بی احترامی به آن حضرت و توجه نداشتن مردم به غسل و کفن و دفن حضرت از طرف دیگر , داغهایی بود که بر دل مبارک امیرالمومنین علیه السلام2 سنگینی میکرد. چنانچه با یاد تلخ آن روزها فرموده اند:" آیا بدن شریف پیامبر صلی الله علیه آله و سلم را رها میکردم و او را دفن ننموده برای خلافت و سلطنت بعد از او نزاع میکردم"؟

شیخ مفید میفرماید:" اکثر مردم در دفن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاضر نشدند, و نماز بر ان حضرت نخواندند, چه اینکه بین انصار و مهاجرین مشاجره در امر خلافت بود4.اعمش میگوید: پیامبرشان از دنیا رفت مردم هم وغمی نداشتند جز آنکه عده ای بگویند :" امیر از ماست" و طایفه دیگری بگویند :" امیر از ماست".

هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مغیره خطاب به ابوبکر و عمر گفت: اگر بعدا" با مردم کاری دارید آنها را دریابید. لذا ابوبکر و عمر هنگام دفن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاضر نبودند, بلکه میان دیگران بودند که در سقیفه برای خود امیر انتخاب میکردند, و قبل از آنکه کنار بدن حضرت حاضر شوند, بدن مطهر دفن شد.

عبدالله بن حسن میگوید: به خدا قسم ابوبکر و عمر بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نماز نخواندند, و سه روز بدن مبارک آن حضرت دفن نشد, ولی با این همه اهل سقیفه مشغول کار خود بودند.

حضرت باقر علیه السلام میفرمایند: مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز میخواندند, و عموم مردم حتی خواص و نزدیکان حضرت بر بدن مبارک نماز خواندند, اما هیچیک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امیرالمومنین علیه السلام بریده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد, ولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت بیعت آنان هم تمام شد.

عایشه در این باره اقراری دارد که جالب توجه است. او گفته است:" بخدا قسم ما از دفن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با خبر نشدیم تا اینکه صدای بیل و کلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنیدیم", یعنی بعد از دفن متوجه شدیم.

باید از اینان که بر سر غصب خلافت همه چیز را فراموش کرده بودند پرسید: آیا سقیفه در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و به سفارش حضرت بود یا غدیر؟

آیا برای تشکیل شورای سقیفه دستوری از طرف خداوند آمده بود یا درباره غدیر؟

آیا در سقیفه از اکثر بلاد مسلمین حضور داشتند یا در غدیر؟

آیا در سقیفه همه مردم حاضر بودند یا در غدیر که حتی زنها هم بیعت کردند؟


 4- هجوم به خانۀ وحی

 در این روز اولین هجوم به خانۀ امیرالمؤمنین علیه السلام صورت گرفت. هنگامی که امیرالمؤمین علیه السلام ، متوجّه غسل و کفن و دفن پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم شد و غاصبین خلافت در سقیفه بودند، در شب چهارشنبه که اول ربیع بود بدن مبارک آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم متوجّه جمع آوری قرآن شد. آن حضرت فرمود: «علی جان، تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع آوری کن...».


در این ایام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آوردند : بار اوّل در روز اول ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده ام تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان بازگشتند. پس از آن امیرالمؤمنین علیه السلام شبها صدّیقۀ طاهره و حسنین علیهم السلام را بر درِ منازل اصحال می بردند و طلب یاری می نمودند.

بار دوّم هفت روز بعد از دفن پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم بود که زبید و عده ای دیگر در منزل امیرالمؤمنین علیه السلام جمع شده بودند. آن روز زبیر شمشیر کشید تا عمر را بکشد.

بار سوم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن درِ منزل و ضرب و جرح صدّقۀ طاهره سلام الله علیها و کشتن حضرت محسن علیه السلام، امیرالمؤمنین علیه السلام را با دست بسته بیرون بردند.17
در این روز اولین هجوم به خانۀ امیرالمؤمنین علیه السلام صورت گرفت. هنگامی که امیرالمؤمین علیه السلام ، متوجّه غسل و کفن و دفن پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم شد و غاصبین خلافت در سقیفه بودند، در شب چهارشنبه که اول ربیع بود بدن مبارک آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم متوجّه جمع آوری قرآن شد. آن حضرت فرمود: «علی جان، تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع آوری کن...».

در این ایام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آوردند : بار اوّل در روز اول ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده ام تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان بازگشتند. پس از آن امیرالمؤمنین علیه السلام شبها صدّیقۀ طاهره و حسنین علیهم السلام را بر درِ منازل اصحال می بردند و طلب یاری می نمودند.

بار دوّم هفت روز بعد از دفن پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم بود که زبید و عده ای دیگر در منزل امیرالمؤمنین علیه السلام جمع شده بودند. آن روز زبیر شمشیر کشید تا عمر را بکشد.

بار سوم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن درِ منزل و ضرب و جرح صدّقۀ طاهره سلام الله علیها و کشتن حضرت محسن علیه السلام، امیرالمؤمنین علیه السلام را با دست بسته بیرون بردند.

5-ابتدای وضع تاریخ قمری

اولین کسی که دستور تاریخ هجری قمری را داد رسول خدا صلّی الله علیه و آله بود. در زمان عمر حضرت امیرالمومنین علیه السلام آن را به تقصیل بیان نمود و تقویم هجری قمری اسلامی از هجرت رسول خدا صلّی الله علیه و آله قرار داده شده و نسبت وضع تاریخ هجری قمری به دیگران اشتباه است.


 6- هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 13 سال پس از بعثت به مدینه طیبه هجرت فرمود.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید