توقف علی علیه السلام در دکان میثم تمار
فی « سفینة البحار» انفذ امیرالمؤمنین علیه السلام میثم التمار فی امر ، فَوَقَفَ علی باب دکانه فأتی رجل یشتری التمر فأمره بوضع الدرهم و رفع التمر ، فلما انصرف میثم وجد الدرهم بهرجاً فقال : فی ذلک فقال علیه السلام : فَإذَن یکون التمر مُرّاً فاذا هو بالمشتری رجع و قال هذا التمر مُرٌّ .
علی علیه السلام میثم تمار را برای امری فرستاد ، خود در آنجا برای حراست دکان ایستاد ، مشتری آمد خرما بخرد علی علیه السلام فرمود : پول را بگذار و خرما بردار . چنین کرد ، چون میثم برگشت دید پول قلب است ، خدمتش عرض کرد ، فرمود : خرما هم تلخ است در این هنگام مشتری آمد عرض کرد این خرما تلخ است .
(گنجینه اخلاق / جامع الدرر فاطمی / ج 2/ ص 17 )