ورود کاربران

رابطه ي اسلام و ايمان

سماعة بن مهران : از امام عليه السلام دربارۀ اسلام و ايمان سؤال كردم


حضرت فرمود : مثلش را برايت بزنم ؟ گفتم : بيان فرماييد

فرمود: مثل ايمان و اسلام مثل كعبة الحرام است با حرم، گاهي انسان در حرم است و در كعبه نيست ولي در كعبه نميباشد جز اين كه در حرم باشد همچنين گاهي انسان مسلمان است و مؤمن نيست ولي مؤمن نباشد جز اينكه مسلمان باشد

گفتم چيزي هست كه انسان را از ايمان خارج كند ؟ فرمود : بله گفتم او را كه از ايمان خارج كرد به كجا ميبرد؟

فرمود: بسوي اسلام يا كفر و فرمود اگر مردي وارد كعبه شود و ناگاه بولش بريزد از كعبه بيرون رود ولي از حرم بيرون نرود و جامه اش را بشويد و تطهير كند آنگاه دخولش در كعبه مانعي ندارد ولي اگر مردي داخل كعبه شود و از روي عناد در آنجا بول كند از كعبه و حرم اخراج شده گردنش زده شود.

                                                                                                         اصول كافي ( كتاب ايمان و كفر )

اسلام شناسی (2)

 

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

و لعنة الله علی اعدائهم أجمعین

 

***

 

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم :

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَکْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ

(آیه 19 سوره آل عمران )

« همانا دین ، نزد الله ، اسلام است و اهل کتاب اختلاف ننمودند مگر بعد از آنکه علم به حقانیت آن برایشان حاصل آمد آنهم از روی سرکشی و حسدی بود که در بینشان رخ داد و کسی که به آیات الله کافر شود پس بداند که حتما الله سریع الحساب است »

 

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا الْإِسْلَامُ فَقَالَ دِينُ‏ اللَّهِ‏ اسْمُهُ‏ الْإِسْلَامُ‏- وَ هُوَ دِينُ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا حَيْثُ كُنْتُمْ وَ بَعْدَ أَنْ تَكُونُوا فَمَنْ أَقَرَّ بِدِينِ اللَّهِ فَهُوَ مُسْلِمٌ وَ مَنْ عَمِلَ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ.

                       {الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 38}

اسلام شناسی (1)

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین

 

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم :

 

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَکْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ

(آیه 19 سوره آل عمران )

« همانا دین ، نزد الله ، اسلام است و اهل کتاب اختلاف ننمودند مگر بعد از آنکه علم به حقانیت آن برایشان حاصل آمد آنهم از روی سرکشی و حسدی بود که در بینشان رخ داد و کسی که به آیات الله کافر شود پس بداند که حتما الله سریع الحساب است »

چرا اسلام؟ (2)

چرا اسلام؟

سؤال بعدی که در مقاله قبل به آن اشاره شد، معنای ناسخيّت اسلام و عدم قبول تمسّک به ديگر اديان با وجود اسلام عزيز است.

از بيان قبلی روشن می شود که معنای ناسخيّت اسلام در مورد ديگر اديان چيست؟ وقتی لازم باشد افراد انسانی در پرتو دستورات يک دين، موفّق شوند به اوج کمالات خود و به تعبيری به خدای خود برسند، و از طرفی هم هر کس در هر زمانی متولد می شود، بايد دستوراتی به او داده شود که به مقتضای استعدادات او باشد، به خوبی اين قاعده روشن می شود که: هر جا حکمت خدای متعال اقتضا کرد که با پيشرفت استعداد انسان ها، دستوراتی را متناسب با آنها برايشان بفرستد، اگر اين افراد با وجود چنين دستورات به روزی بخواهند به دستورات قبلی و علی القاعده از درجه پايين تر هرچند که درست باشند، عمل کند، اين کار مخالف با حکمت فرستادن دستورات جديد است. البته معتقديم خدای متعال، تا قبل از اسلام اديان مختلف را هر چند عمل کردن به آنها باعث رسيدن به درجات کمالی در انسان ها می شد ليکن هر دين و پيغمبری را برای يک منطقه خاص و يا يک قوم خاص و رهايی از دست ستمگران و گردن کشان و نيز پيروزی آن دين و اهل آن دين بر طاغيان آنها فرستاده است ولی اين در مورد اسلام متفاوت بوده و به عنوان يک دين جهانی فرستاده شده که در قران کريم به اين مطلب و اين ادعا اذعان شده است.

چرا اسلام؟ (1)

چرا اسلام

در مقاله قبل به ضرورت دين در زندگی انسان اشاره کرديم و بيان شد که دين به عنوان تعيين کننده بهترين علت ها برای استنتاج بهترين معلول ها برای بشريت کاربرد دارد. اما حالا به اين مطلب می رسيم که چرا از بين اديان بايد «اسلام» را انتخاب کنيم؟ مگر دين به عنوان کلی آن در تمام مواردش به انسان برای رسيدن به کمالات او کمک نمی کند؟، پس چرا ما «اسلام» را ناسخ اديان می دانيم؟ در اين بين اگر کسی با وجود اسلام عزيز، به سراغ ديگر اديان رفت، چه مشکلی برای او و انتخاب پيش رويش وجود دارد؟ اينها سؤالاتی است که در اين دو مقاله قصد پاسخگوئی به آنها را دارم.