ورود کاربران

جبرئيل و نقش انگشتر

زيد بن عليّ از پدرش امام سجّاد زين العابدين عليه السلام حکايت نمايد:

روزي پيامبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله، انگشتر خود را به امام عليّ بن ابي طالب عليه السلام داد و فرمود: اين انگشتر را نزد حکّاک برده، به او بگو که بر نگين آن: «محمّد بن عبداللّه» نوشته شود.

 

اميرالمؤ منين عليّ عليه السلام آن انگشتر را گرفت و پيش حکّاک برد واظهار داشت: بر نگين اين انگشتر نقش کلمه «محمّد بن عبداللّه» حکّاکي کَنْده کاري نما.

حکّاک آن را پذيرفت وليکن در هنگام کار، دست و قلم او خطا رفت و به جاي آن نقش «محمّد رسول اللّه» نوشته شد.
هنگامي که امام عليّ عليه السلام خواست انگشتر را بگيرد، دقّت نمود؛ و چون ديد نقش، غير از چيزي است که دستور داده بود، به او فرمود: من چنين موضوعي را نگفته بودم.

حکّاک اظهار داشت: بلي، صحيح مي فرمائي؛ وليکن دستم به اشتباه رفت.

پس حضرت آن انگشتر را گرفت و نزد رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله آورد واظهار داشت: يا رسول اللّه! حکّاک آنچه را گفته بودم، انجام نداده ومدّعي است که دستش خطا رفته است.

در اين لحظه پيامبر خدا آن انگشتر را گرفت و پس از دقّت بر آن فرمود: اي عليّ! من محمّد بن عبداللّه هستم، پس چرا «محمّد رسول اللّه» نوشته شده است و سپس انگشتر را به دست مبارک خود نمود؛ و چون صبح شد و بر انگشتر نگاه کرد، ديد زير آن نوشته شده است: «عليّ وليّ اللّه».

پس به همين جهت تعجّب حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله فزوني يافت، در همين بين جبرئيل امين عليه السلام نازل شد و رسول خدا جريان را براي او بازگو نمود.

جبرئيل در پاسخ اظهار داشت: آنچه را که تو خواستي نوشته شود گفتي؛ و آنچه را که ما خواستيم نوشتيم.[1] .

1-بحارالانوار:ج16،ص91،ح26.

چهل داستان و چهل حدیث از رسول خدا

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید