بانوي پهلو شكسته - ويژه نامه فاطميه اول - استشهاد حضرت فاطمه زهراء به آیه تطهیر راجع به فدک
استشهاد حضرت فاطمه زهراء به آیه تطهیر راجع به فدک
سلیم بن قیس گوید: من به مسجد پیغمبر رفتم و در آنجا حلقهاى از مردم نشسته بودند که آنها همه هاشمى بودند غیر از سلمان و ابو ذر و مقداد و محمّد بن ابو بکر و عمر بن ابى سلمه و قیس بن سعد بن عباده. عبّاس به امیر المؤمنین علیه السّلام عرض کرد: مىدانى به چه علّت عمر از جمیع کارگردانان و عمّالش در شهرها غرامت گرفت و حقوق آنها را کم کرد مگر قنفذ را؟ حضرت نگاهى به اطراف کرد و اشک در چشمانش حلقه زد و سپس فرمود: به علّت آنکه قنفذ با تازیانه چنان ضربهاى بر بازوى زهرا وارد آورد که تا زمان مرگ زهراء آثار آن تازیانه مانند دُمَل متوّرم بود، و پس از آن مىفرماید: عجب است از این امّت که محبت این مرد و رفیقش را در دل دارند و در مقابل تمام کارهاى او سر تسلیم فرود مىآورند. اگر عمّال و کارکنان او خائن بودند و این مال را به خیانت تصرّف کردند بر او جایز نبود که مقدارى از آنرا در دست آنها باقى گذارد چون مال، فىء و حقّ مسلمانان است و جایزنبود که نصفش را بگیرد و نصفش را در دست آنان بگذارد، و اگر کارکنان و مأمورین او خائن نبودند حقّ نداشت که از اموال آنها چیزى بگیرد نه کم و نه زیاد. این مرد نصف اموال آنان را گرفت بدون حجّت شرعى؛ اگر فرضاً مال در دست آنان خیانت هم بود چون ظاهراً در یدِ آنها و در تصرّف آنها بود، بدون قیام بیّنه و گواهى شهود جایز نبود از دست آنان برباید. و عجیبتر آنکه پس از این عمل باز تمام عمّال و کارکنان را به پستهاى خودشان اعاده داد و آنها را منصوب نمود در حالى که اگر خیانتى از آنها سر زده بود دیگر جایز نبود آنها را به کار خود منصوب کند.
آنگاه امیر المؤمنین از حوادثى که به دست او پدید آمد و تغییراتى که او در سنّت پیغمبر اکرم داد بیان مىفرماید تا مىرسد به داستان فدک که فاطمه علیها السّلام در آن وقتى که مىخواستند فدک را از او بگیرند گفت: مگر فدک در دست من نیست و من صاحب ید نیستم و وکیل من در فدک نیست و من در حیات رسول خدا از غلّه آن استفاده نمىکردم؟ آن دو نفر گفتند: بلى، فاطمه گفت: پس چرا در ملکیّت فدک از من بیّنه مىخواهید و بر چیزى که در دست من است گواه مىطلبید؟ گفتند: چون مال مسلمین است اگر بیّنه و شاهد بیاورى، از آنِ توست و گرنه ما آن را به تو نخواهیم داد. فاطمه در حالى که همه مردم در اطِراف او بوده و گوش مىدادند گفت: شما مىخواهید عمل پیغمبر را با کردار خود نسخ و باطل کنید و در میان ما اهل بیت حکمى بر خلاف حکم سایر مسلمین بنمائید؛ اى مردم گوش فرا دارید و اعمال و بدعتهاى آنان را نظر کنید. سپس به آن دو گفت: بگوئید: اگر من ادّعا کنم که آنچه در تحت تصرّف مسلمانان است و اموالى که از آن آنهاست ملکِ من است شما از من گواه مىخواهید یا از آنان؟ گفتند: البتّه از تو گواه مىخواهیم (چون در تصرّف تو نیست) فاطمه گفت: اگر تمام مسلمانان ادّعا کنند که آنچه در تصرّف من است مال آنهاست شما از من گواه مىخواهید یا از آنان؟ در این حال (که حجّت فاطمه قاطع شد و از جواب فرو ماندند) عمر به غضب در آمد و گفت: این مال مالِ مسلمانان است و زمینِ مسلمانان است منتهى در دست فاطمه بوده و از غلّهاش بهرهمند مىشده است اگر فاطمه اقامه بیّنه کند و گواه آورد بر مدّعاى خود و بر آنکه رسول خدا این مال را به او بخشیده در حالى که فَىْء و مال مسلمانان بوده است ما در آن نظرى خواهیم نمود.
فاطمه گفت: کافى است سخن، شما را به خدا سوگند آیا نشنیدید که رسول خدا فرمود: فاطمه، خانم و سیّده زنان بهشت است؟ گفتند: آرى ما از پیغمبر شنیدیم. فاطمه گفت: آیا سیّده زنان بهشت ادّعاى باطل مىکند و چیزى که مال او نیست و مال مردم است مىخواهد بگیرد؟ اگر چهار نفر بر علیه من گواهى به عمل زشتى دهند یا دو مرد شهادت به دزدى دهند آیا شما تصدیق آنها را مىنمائید؟ ابو بکر ساکت شد لیکن عمر پاسخ داد: بلى تصدیق مىکنیم و حدّ بر تو جارى مىنمائیم.
فاطمه گفت: دروغ گفتى و لِئامت باطن خود را بروز دادى، مگر آنکه اقرار کنى که تو بر دین محمّد نیستى. آن کسى که جایز بداند بر سیّده زنان اهل بهشت طبق گفتار پیغمبرش حدّ جارى کند ملعون و کافر و از رحمت خدا دور است؛ و کافر است بر دین پیغمبرش محمّد صلّى الله علیه و آله و سلّم انَّ مَنْ اذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرَّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهیراً لا تَجُوزُ عَلَیْهِمْ شَهادَة لِانَّهُمْ مَعْصُومُونَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ مُطَهَّرُونَ مِنْ کُلِّ فاحِشَة.
«آن کسانى که خداوند رجس و پلیدى را از آنها برده و از هر عیب مصون و مبرّى داشته است جایز نیست گواهى گواهان را بر علیه آنها پذیرفت چون آنها معصوم و پاکیزهاند از هر زشتى و مبرّى و مصوناند از هر عمل قبیح».
اى عمر به من بگو اگر جماعتى گواهى به شرک یا کفر یا عمل قبیحى دهند درباره این افرادى که خدا آنها را در این آیه تطهیر مخاطب قرار داده و آنها را اهل بیت شمرده است یا درباره یکى از آنها چنین گواهى دهد، آیا مسلمانان مىتوانند از آنها تبرّى جویند و حدّ شرک و کفر یا حدّ آن عمل قبیح را بر آنان جارى کنند؟
عمر گفت: بلى، اهل بیت که مورد این آیه هستند با سایر مردم در این جهت مساوى هستند. فاطمه گفت: دروغ گفتى، ما هُمْ وَ سائِرُ النّاسِ سَواءً لِانَّ اللهَ عَصَمَهُمْ وَ انْزَلَ عِصْمَتَهُمْ وَ تَطْهیرَهُمْ، وَ اذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، فَمَنْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ فَانَّما یُکذَبُ اللهَ وَ رَسُولَهُ.
«ایشان با سایر افراد مردم یکسان نیستند چون خداوند آنها را معصوم از گناه و از هر عمل زشتى قرار داده و عصمت آنانرا در قرآن مجید بیان فرموده و مردم را هشدار داده که آنها پاک و پاکیزهاند و از هر آلودگى و زشتى مبرّا و مصون، پس هر کس بر علیه آنان سخنى را تصدیق کند خدا و رسولش را تکذیب نموده است. چون مطلب به اینجا رسید و احتجاج قوى و مستدلّ فاطمه راه جواب را بر آنان بست، ابو بکر به عمر گفت: تو را به خدا سوگند مىدهم که ساکت شوى …- الحدیث.
امام شناسى، ج۳، ص: ۱۷۲الی ۱۷۵
- توضیحات
- شهادت
- 13 فروردين 1391
- حجة الاسلام شیخ جعفر كمالي
- 45075
دیدگاهها
خیلی عالی است
اما روایت را اگه ترجمه اش را هم بیان می فرمودید بهتر بود چراکه برای بعضی از افراد قابل فهم نیست واگربتوانی ترجمه ها راروان تر بیاورید درقرائت آن تسهیل به وجود آورده اید
واین مطلب "و قسم دوم معرفت بگنه"رااصلاح کنید
دربعضی ازجاها فاطمهی به کاررفته اصلاح کنید
منظور از"ساعت مستجابهي"درقسم ت 7 چیست
درقسمت 8 "در معني طاهره و بتون اشاره باين معني شد"این را اصلاح کنید
ادامه آ« برای بعد انشا الله
مقالات زيبايي بود و اي كاش متنوع تر بود و فقط منحصر به مقاله نبود .
التماس دعا
ان شاء الله كه همه ما در احياي معارف حقه بتوانيم قدمي برداريم و مورد رضايت اعلي حضرت ، بقية الله الاعظم ارواحنا فداه قرار بگيرد
از عنايت شما به حقير كمترين متشكرم
يا علي .
یعنی مرا دوباره تو نشناختی رفيق؟
من پادشاه ارتش بازنده بودم و
مانند من شدی و تو هم باختی رفيق
از دوستی من به تو غم می رسد فقط
خود را به رنج و دردسر انداختی رفيق
من در دیار شعر پریشان شدم تو هم
مثل خودم به شهر غزل تاختی رفيق
تاوان دوستی دل بی کس من است
تاوان و قیمتی که تو پرداختی رفيق ...
حقیر حقا لیاقت رفاقت با شما بزرگان را نداشتم ، فقط علی علیه السلام لطفی شامل حال من کرد و شما را قسمت ما کرد .
روزي که تمام خلق حيران هستند ما منتظر شفاعت زهرائيم
دستتون درد نکند/ موفق باشید / مقالات زیبایی بود
خدا را شکر میکنم که با این سایت آشنا شدم و از مطالب مفید شما دوستان استفاده ببرم
التماس دعا
یا علی مدد
فقط خواهش میکنم معنی شعر «مالی وقفت علی القبور» رو اون قسمت جواب حضرت فاطمه رو معنیش رو هم بگید... نتونستم خوب معنی کنم...
معنای این بیت این میشه :
چه شده است که من برسر قبور ایستاده ام و به قبر حبیب خود سلام می کنم ولی او جواب سلام من را نمی دهد