بانوي پهلو شكسته - ويژه نامه فاطميه اول - در فراق تنها و آخرين يار
در فراق تنها و آخرين يار
ثقة الاسلام محمد بن يعقوب کليني در کافي سند به حضرت سيد الشهداء ميرساند که چون فاطمه دنيا را وداع فرمود و أميرالمؤمنين او را دفن کرد و قبر او را محو نمود که کس نشناسد روي به قبر رسول خدا آورد.
و قال: السلام عليک يا رسول الله عني و السلام عليک من ابنتک و زائرتک و البائتة في الثري ببقعتک المختار الله لها سرعة اللحاق بک قل يا رسول الله عن صفتک صبري و عفا عن سيدة نساء العالمين تجلدي الا ان لي في التاسي بسنتک و الحزن الذي حل بي في فراقک موضع تعز فلقد و سدتک في ملحودة قبرک و فاضت نفسک بين نحري و صدري و غمضتک بيدي و توليت امرک بنفسي بلي و في کتاب الله الي انعم القبول انا لله و انا اليه راجعون قد استرجعت الوديعهي و اخذت الرهينة و اختلست الزهراء فما اقبح الخضراء و الغبراء يا رسول الله اما حزني فسرمد و اما ليلي فمسهد و هم لا يبرح من قلبي او يختار الله لي دارک التي انت فيها مقيم کمد مقيح و هم مهيج سرعان ما فرق بنينا و الي الله اشکو و ستنبئک ابنتک بتظافر امتک علي هضمها فاحفها السئوال و استنحبرها الحال فکم من غليل معتلج بصدرها لم تجد الي بثه سبيلا و ستقول ويحکم الله و هو خير الحاکمين و السلام عليکما يا رسول الله سلام مودع لاسام و لا قال فان انصرف فلاعن ملالة و ان اقم فلاعن سؤظن بما وعد الله الصابرين و أهاواها و الصبر ايمن و اجمل و لو لا غلبة المستولين علينا لجعلت المقام عند قبرک لزاما و التلبث عنده معکوفا و لا عولت اعوال الثکلي علي جليل الرزيته فبعين الله تدفن ابنتک سرا و يهضم حقها قهرا و يمنع ارثها جهرا هذا و لم يطل العهد و لم يخلق منک الذکر و الي الله يا رسول الله المشتکي و فيک اجمل العزاء فصلوات الله عليها و عليک و رحمة الله و برکاته.
ميفرمايد: سلام از من بر تو اي رسول خداي و سلام بر تو از دختر تو که زاير تو است و خوابگاه او در بقعه تو است و خداوند متعال او را شرف سبقت داده است که زودتر از همه اقربا به شما پيوسته شود يا رسول الله اندک شده است صبر من در فراق صفيهي تو و محو و منسي گشته است نيروي من در حرمان سيدهي زنان عالميان چاره ندارم جز اينکه اقتفا کنم بدان شکيبائي که در فراق تو گردم زيرا که روح تو در ميان گلوگاه و سينه من جريان يافت و چشم ترا به دست خود بستم و به دست خود تو را به خاک سپردم و خود متولي امر تو گشتم و به کتاب خداي پذيراي مصيبت تو شدم که ميفرمايد انا لله و انا اليه راجعون همانا يا رسول الله اينک فاطمه است وديعه شما که به سوي شما برگشت و اين رهينه مأخوذ گشت و زهرا هم بغتة از نظرها مفقود گرديد هان يا رسول الله چقدر قبيح است و زشت و نکوهيده است در نظر من آسمان سبز و زمين گردآلود بعد از فاطمه يا رسول الله اندوه و حزن من ادامه پذيرفت و ديگر تمام شدني نيست و شبهاي من به بيداري خواهد گذشت چگونه چشم من به خواب آشنا شود و حال آنکه اين حزن و اندوه از قلب من مفارقت نکند تا آنگاه که حق سبحانه و تعالي اختيار نمايد براي من سرائي را که تو اکنون در آنجا مقيمي يا رسول الله در دل من زخم و جراحتي است که قرحه آن مرحمپذير نيست و حزن و اندوهي است که آتش آن فرو ننشيند و هيجان آن ساکن نگردد چه زود بود که بين ما جدائي افتاد و انجمن ما را متشتت ساخت اي رسول خدا من شکايت و درد دل خود را به خداوند متعال ميبرم و ميگويم عنقريب به زودي فاطمه زهرا تو را آگهي دهد که امت چگونه با همديگر معاونت کردند و پشت به پشت همديگر دادند و باب ظلم و جور را به روي ما باز کردند و حق مرا غصب نمودند و بر فاطمه ستمها و ظلمها کردند تمام مصائب را از فاطمه کاملا سئوال فرما زيرا که غمهاي بسياري در سينه فاطمه بود و مصائبي در قلب او متراکم بود که نميتوانست به کسي اظهار کند اکنون تو خود مفصلا از او پرسش کن و به زودي شما را خبر خواهد داد که اين امت چه بر سر ما آوردند و خداوند متعال براي دختر تو حکم خواهد کرد و او بهترين حکمکنندگان است سلام بر تو باد يا رسول خدا سلام وداع کننده که از مواصلت و پيوستگي ملال به هم نرسانيده باشد و از روي دلگيري مفارقت ننمايد اينک با تو وداع ميکنم و ميروم ولي وداع من از روي ملال و دلگيري نيست اگر از نزد قبر تو بروم از روي ملال نيست و اگر نزد قبر تو اقامت نمايم از بدگماني من نيست از ثوابهائي که خداوند وعده فرموده صابرين را آري صبر کردن مبارکتر و نيکوتر است و اگر بيم غلبهي و شماتت کساني که بر ما مستولي شدند نبود البته اقامت نزد قبر تو را بر خود لازم ميدانستم و در نزد ضريح تو اعتکاف مينمودم و در اين مصيبت در ناله و عويل کوتاهي نميکردم مثل اينکه فرزند او مرده باشد همانا خدا بينا و شنواست و ميداند که من از ترس دشمنان دخترت را پنهان دفن ميکنم آن دختر تو که حق او را به ظلم ماخوذ داشتهاند و ميراث او را علاينه غصب کردند و به قهر و غلبه او را محروم کردند و حال آنکه عهد تو مدتي نگذشته بود و هنوز نام تو در ميان مردم کهنه نشده بود يا رسول الله به سوي باري تعالي اين شکايت بردم و در اطاعت تو تسلي و صبر نيکو و ممدوح است پس صلوات و برکات و رحمت واهب العطيات بر تو و بر دختر تو باد.
پس اين شعر را علي عليهالسلام قرائت کرد:
نفسي علي زفراتها محبوسته
يا ليتها خرجت مع الزفراتي
لا خير بعدک في الحيوة و انما
اخشي مخافة ان تطول حيواتي
علامة مجلسي در بحار مينويسد که چون أميرالمؤمنين عليهالسلام نعش فاطمه را به مصلي آورد و نماز بر او خواند ثم صلي رکعتيين پس دستها به جانب آسمان بلند کرد فنادي هذه بنت نبيک محمد اخرجتها من الظلمات الي النور فاضائت الارض ميلا في ميل فلما ارادو ان يدفنوها نودوا من بقعة البقيع الي الي فقد رفع تربتها مني فنظر فاذا هي بقبر محفور فحملوا السرير اليها فدفنوها فجلس علي عليهالسلام علي شفير القبر فقال يا ارض استود عتک وديعتي هذه بنت رسول الله فنودي منها يا علي انا ارفق بها منک فارجع ولاتهتم فرمود اين دختر پيغمبر تو است که او را برگزيده داشتي اين وقت يک ميل در يک ميل زمين روشن کرديد در آن حال قبري ساخته و پرداخته نمايان شد و ندائي از او شنيدند که ميگويد بيائيد بيائيد به سوي من که تربت فاطمه را از من برداشتهاند اين وقت سرير را به سوي او حمل دادند و آن گوهر پاک را در همان مکان به زير خاک پنهان کردند و حضرت امير در کنار قبر بنشست و فرمود اي زمين به تو سپردم وديعه رسول خدا را زمين ندا درداد يا علي انا ارفق بها منک مراجعت کن و خاطر جمع دار
- توضیحات
- شهادت
- 13 فروردين 1391
- حجة الاسلام شیخ جعفر كمالي
- 45079
دیدگاهها
خیلی عالی است
اما روایت را اگه ترجمه اش را هم بیان می فرمودید بهتر بود چراکه برای بعضی از افراد قابل فهم نیست واگربتوانی ترجمه ها راروان تر بیاورید درقرائت آن تسهیل به وجود آورده اید
واین مطلب "و قسم دوم معرفت بگنه"رااصلاح کنید
دربعضی ازجاها فاطمهی به کاررفته اصلاح کنید
منظور از"ساعت مستجابهي"درقسم ت 7 چیست
درقسمت 8 "در معني طاهره و بتون اشاره باين معني شد"این را اصلاح کنید
ادامه آ« برای بعد انشا الله
مقالات زيبايي بود و اي كاش متنوع تر بود و فقط منحصر به مقاله نبود .
التماس دعا
ان شاء الله كه همه ما در احياي معارف حقه بتوانيم قدمي برداريم و مورد رضايت اعلي حضرت ، بقية الله الاعظم ارواحنا فداه قرار بگيرد
از عنايت شما به حقير كمترين متشكرم
يا علي .
یعنی مرا دوباره تو نشناختی رفيق؟
من پادشاه ارتش بازنده بودم و
مانند من شدی و تو هم باختی رفيق
از دوستی من به تو غم می رسد فقط
خود را به رنج و دردسر انداختی رفيق
من در دیار شعر پریشان شدم تو هم
مثل خودم به شهر غزل تاختی رفيق
تاوان دوستی دل بی کس من است
تاوان و قیمتی که تو پرداختی رفيق ...
حقیر حقا لیاقت رفاقت با شما بزرگان را نداشتم ، فقط علی علیه السلام لطفی شامل حال من کرد و شما را قسمت ما کرد .
روزي که تمام خلق حيران هستند ما منتظر شفاعت زهرائيم
دستتون درد نکند/ موفق باشید / مقالات زیبایی بود
خدا را شکر میکنم که با این سایت آشنا شدم و از مطالب مفید شما دوستان استفاده ببرم
التماس دعا
یا علی مدد
فقط خواهش میکنم معنی شعر «مالی وقفت علی القبور» رو اون قسمت جواب حضرت فاطمه رو معنیش رو هم بگید... نتونستم خوب معنی کنم...
معنای این بیت این میشه :
چه شده است که من برسر قبور ایستاده ام و به قبر حبیب خود سلام می کنم ولی او جواب سلام من را نمی دهد