ورود کاربران

مقتل حضرت زهرا سلام الله علیها - علی زهرا را غسل می دهد !

 علی زهرا را غسل می دهد ! :

 حضرت علی علیه السلام در شام غریبان با غسل دادن حضرت زهرا سلام الله علیها چه دردهایی را که نکشید ، چون غسل نبود ، مرور مصیبت ها بود . دوره کردن درد و تداعی محنت ها بود . بازو و پهلو و سینه و صورت همه ضربه خورده و کبودند . ای وای از حکایت محسن ! حکایت فاطمه و آن در و دیوار ! حکایت آن میخ های آهنین با بدن نحیف و خسته و بیمار ! حکایت آن آتش ، آن تن تبدار ! حکایت آن دست پلید با این گونه و رخسار ! حکایت آن همه مصیبت با این دل بی قرار ! آرام تر اسماء ! دست به سادگی از این همه جراهت عبور نمی کند ، دل چطور این همه مصیبت را مرور کند ؟ این که جسم است این همه جراهت دارد . اگر قرار به تغسیل دل بود چه می شد ؟ این دل شرحه شرحه ، این دل زخم دیده ، این دل جراحت کشیده ... این ظلم و ستم به حضرت زهرا سلام الله علیها باعث شد ، یک روزی همین درد و همین مرور مصیبت ها را زینب سلام الله علیها تحمل کند ، همان وقتی که نازدانه اباعبدالله را غسل می داد. آن زن غساله تا بدن را دید از روی تعجب سوال کرد : این دختر به چه بیماری مبتلا بوده که همه ی بدنش ضرب دیده و کبود است ؟(1) . ای زن ! دست روی دل داغ دیده زینب نگذار . آتش به دل زینب نزن ، تو چه می دانی که :

 کودکان در دشت و صحرا ، پا برهنه زار و تنها          اشک غم ریزند و گویند ، آه بابا آه بابا

 آن طرف طفلی نشسته ، خار در پایش نشسته          دختری با کعب نیزه ، دست و بازویش شکسته

 آن طرف راه گلی را ، دشمن سرکش گرفته           صورتش نیلی ز سیلی ، دامنش آتش گرفته

 آن طرف جلاد مردی ، مشت او پر گوشواره           این طرف مردی شتابان ، روی دوشش گاهواره

پاورقی : الوقایع و الحوادث :ج5ص81 (محمد باقر ملبوبی) . گریزهای مداحی

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

دیدگاه‌ها  

# سحر 1391-02-03 18:28
السلام علي الصديقةالشهيدة فاطمةالزهرا
با سلام
با اين مطلب _ علت ماليات ندادن قنفذ _ آتشم زديد كه اين سوز اثرات سوز دل مولا اميرالمؤمنين عليه السلام است كه پس از 1400 سال هنوز با شنيدن و مطالعه حال آنروز حضرت دل دوستان او هم آتش ميگيرد.
التماس دعا
موفق باشيد
پاسخ دادن | پاسخ به نقل قول | نقل قول کردن
# ابو علی 1391-02-08 11:26
سلام علیک
ممنون از زحمات شما در راستای بیان معارف اسلامی
آنچه که از متن به نظر می رسد منظور از عباس، باب الحوائج حضرت ابالفضل است در صورتی که عباس عموی پیامبر می باشد که از امیرالمومنین سوال می کند
در ضمن آدرس صفحه کتاب هم صفحه 144 که متن آن این چنین است: گروهي را ديدم در گوشه‌اي نشسته‌اند، همه‌ي آنها از بني‌هاشم بودند، جز سلمان و ابوذر و مقداد و محمد بن ابي‌بكر و عمر بن ابي‌سلمه و قيس بن سعد بن عباده، در اين جلسه، عباس (عموي پيامبر) به علي (ع) گفت: «چرا عمر مانند همه‌ي كارگزارانش، از حقوق «قنفذ» چيزي نكاست؟!»
حضرت علي (ع) به اطراف خود نگاه كرد و سپس قطرات اشك از چشمانش سرازير شد، آنگاه در پاسخ عباس فرمود:
شكر له ضرْبه ضربها فاطمه بالسوْط فماتتْ و في عضدها اثره كانه الدمْلجْ.
: «حقوق قفنذ را كم نكرد، تا از او تشكر نمايد بخاطر ضربت تازيانه‌اي كه او بر فاطمه (س) نواخته بود، كه وقتي فاطمه (س) از دنيا رفت، اثر آن تازيانه در بازوي او وجود داشت و همانند بازوبند، نمايان بود».
التماس دعا
یا علی مدد
پاسخ دادن | پاسخ به نقل قول | نقل قول کردن
# ابو علی 1391-02-08 11:27
سلام علیک
ممنون از زحمات شما در راستای بیان معارف اسلامی
آنچه که از متن به نظر می رسد منظور از عباس، باب الحوائج حضرت ابالفضل است در صورتی که عباس عموی پیامبر می باشد که از امیرالمومنین سوال می کند
در ضمن آدرس صفحه کتاب هم صفحه 144 که متن آن این چنین است: گروهي را ديدم در گوشه‌اي نشسته‌اند، همه‌ي آنها از بني‌هاشم بودند، جز سلمان و ابوذر و مقداد و محمد بن ابي‌بكر و عمر بن ابي‌سلمه و قيس بن سعد بن عباده، در اين جلسه، عباس (عموي پيامبر) به علي (ع) گفت: «چرا عمر مانند همه‌ي كارگزارانش، از حقوق «قنفذ» چيزي نكاست؟!»
حضرت علي (ع) به اطراف خود نگاه كرد و سپس قطرات اشك از چشمانش سرازير شد، آنگاه در پاسخ عباس فرمود:
شكر له ضرْبه ضربها فاطمه بالسوْط فماتتْ و في عضدها اثره كانه الدمْلجْ.
: «حقوق قفنذ را كم نكرد، تا از او تشكر نمايد بخاطر ضربت تازيانه‌اي كه او بر فاطمه (س) نواخته بود، كه وقتي فاطمه (س) از دنيا رفت، اثر آن تازيانه در بازوي او وجود داشت و همانند بازوبند، نمايان بود».
التماس دعا
یا علی مدد
پاسخ دادن | پاسخ به نقل قول | نقل قول کردن
# حجة الاسلام سید امیر حسین بحرالعلوم طباطبایی 1391-02-09 17:44
سلام علیک
با سلام خدمت شما بزرگوار
مطلب طبق دستور بجای حضرت عالی اصلاح شد .
با تشکر از شما
یا علی
پاسخ دادن | پاسخ به نقل قول | نقل قول کردن