هشت رغيف نان
دو نفر كه در قيمت هشت گرده نان، در حقّ خود نزاع داشتند
شيخ مفيد از حسن بن محبوب از عبد الرَّحمن بن حجَّاج روايت مىكند كه: او مىگفت: شنيدم از ابن أبى لَيلى كه مىگفت: أمير المؤمنين عليه السلام در قضيهاى به طورى قضاوت كرد كه بر آن حضرت هيچكس سبقت نگرفته بود:
داستان از اين قرار است كه دو نفر در سفرى كه بودند با همه مصاحبت داشتند؛ نشستند تا نهار بخورند؛ يكى از آن پنج رغيف (گرده نان) بيرون آورد؛ و ديگرى سه رغيف. در اين حال مردى بر ايشان عبور كرد و سلام كرد. اينها به او گفتند: بفرمائيد نهار بخوريد! و او نشست؛ و با آنها مشغول خوردن شد؛ و چون از خون بپرداخت، هشت درهم نزد آنها افكند و گفت: اين عوض آن طعامى است كه من از شما خوردم.
آن دو نفر در تقسيم اين هشت درهم، مرافعه كردند. آن كه سه رغيف نان داشت مىگفت: بايد بين ما به تساوى قسمت شود. و آنكه پنج رغيف داشت مىگفت: بايد پنج درهم به من برسد و به تو كه سه رغيف داشتهاى سه درهم. نزاع خود را به نزد أمير المؤمنين عليه السلام بردند؛ و شرح ماجرا را گفتند.
حضرت به آن دو نفر گفت: در اين نزاع، پستى و دنائت است؛ و خصومت در آن نيكو نيست؛ و صلح بهتر است.
صاحب سه گرده نان گفت: من أبداً راضى به صلح نخواهم شد مگر آنكه به مُرِّقَضاء (عين واقع أمر) در ميان ما حكم كنى!
أمير المؤمنين عليه السلام گفتند: اينك كه تو حاضر به مصالحه نيستى مگر به حقيقت و واقع أمر، پس براى تو يك درهم است؛ و براى رفيق تو هفت درهم! آن مرد گفت: سُبْحَان اللهِ چگونه حكم اين مسئله اينطور مىشود؟
أمير المؤمنين عليه السلام گفتند: من تو را از اين حكم آگاه مىكنم! آيا براى تو سه رغيف نبود؟ گفت: آرى، و براى رفيقت پنج رغيف نبود؟ گفت: آرى.
حضرت فرمود: بنابراين مجموع اين مقدار بيست و چهار ثُلْث نان مىشود. از اين مقدار تو هشت ثُلْث خوردهاى! رفيقت هم هشت ثُلث؛ و ميهمان هم هشت ثلث! و چون او هشت درهم داده است حقّ رفيق تو هفت درهم؛ و براى تو يك درهم است. آن دو مرد در اين قضيه بصيرت يافتند و از منازعه رفع يد نموده ومنصرف شدند
منظور حضرت اين است كه: رفيق تو كه پانزده ثُلث از رغيف داشته؛ و هشت ثُلْث را خودش خورده است؛ هفت ثُلث از رغيف خود را به مهمان داده و مستحقّ هفت درهم است؛ و تو كه نُه ثُلث رغيف داشته، و هشت ثلثش را خوردهاى! پس از نان خودت فقط يك ثُلث به مهمان دادهاى و مستحقّ يك درهم از هشت درهم هستى!
اين داستان را كُلَيْنِى با دو سند: أوّل از محمّد بن يحيى از أحمد بن محمّد؛ و دوّم از على بن إبراهيم، از پدرش، جميعاً از ابن محبوب از عبد الرّحمن بن حجّاج از ابن أبى ليلى روايت مىكند كه او به أصحاب خود اين قضيه را حكايت مىكرد و شَيْخ طوسى با سند أوّلِ كلينى، به همين نهج آنرا روايت كرده است.
و از عامّه ابن عبد البرّ در «استيعاب»، از شيخ خود أبو الأصبع: عيسى بن سعد بن سعيد مُقْرى، يكى از معلّمين قرآن، از حسن بن أحمد بن محمّد بن قاسم مُقْرى كه بر او در منزلش قرائت كرده بود در بغداد، از أبو بكر احمد بن [يحيى] بن موسى بن عبّاس بن مجاهد مُقْرى در مسجد خود، از عبّاس بن محمّد دُورى، از يحيى بن مُعين، از ابو بكر بن عياش از عاصم از زِرّ بن حُبَيش روايت كرده است: كه دو نفر براى نهار خوردن نشستند. و آنگاه اين قضيه را مفصّل با تفصيلى طولانىتر از آنچه ما در اينجا از «إرشاد» نقل كرديم ذكر كرده است.
و توضيح اين مسئله آن است كه حضرت بين تعداد آنها كه 3 بوده، و بين 8 رغيف، و 8 درهم؛ مخرج مشترك گرفتهاند كه 24 مىشود. آنوقت مشخّص كردهاند كه از اين عدد هر يك 8 واحد خوردهاند؛ و صاحب 5 رغيف كه 15 واحد مىشود، 7 واحد از سهم خود را به ميهمان داده است. و صاحب سه رغيف كه 9 واحد مىشود، 1 واحد به ميهمان داده است؛ فلهذا بايد 7 درهم به آن و 1 درهم به اين برسد.
مقدارى كه دوّمى به ميهمان داده است 8/ 7- (3* 5)
واحد 24/ 24/ 1/ 1/ 8: 3 رغيف
مقدارى كه أوّلى به ميهمان داده است 8/ 1- (3* 3)
و چون هشت درهم به نسبت 7 و 1 تقسيم شود سهميه 7 درهم و 1 درهم مىگردد.
درهم سهم دوّمى 7/ 7/ 8* 8 درهم سهم أوّلى
- توضیحات
- حکایات اسلامی
- 23 اسفند 1390
- حجة الاسلام شیخ جعفر كمالي
- 5785
دیدگاهها
با تشکر از زحمات شما و کار گرافیکی عالی که پیرامون مطلب عالیترتون کردید .
انشاء الله به لطف خدا و مدد اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام روز به روز قوی تر و محکمتر در امر احیاء معارف حقه محضور باشید .
یاعلی