سوالات قیصر روم
هنگامی که عمر به خلافت نشست روزی یکی از اطرافیانش به نام حارث بن سنان ازدی با یکی از انصار نزاع و اختلاف پیدا کرد و هر دو برای رفع اختلاف به نزد عمر رفتند. عمر حق را به مرد انصاری داد حارث عصبانی شد و از مدینه خارج گردید و خودش را به قیصر روم رسانید و از او امان گرفت و از اسلام برگشت. و بعد هم هر چه از قرآن بلد بود فراموش کرد به جز این آیه قرآن که خداوند میفرماید:
« وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ » (آل عمران 85)
« و هر کس دینی غیر از دین اسلام را بخواهد از وی پذیرفته نخواهد شد، و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.»
این آیه به گوش قیصر رسید او گفت به همین زودی سوالاتی را برای پادشاه مسلمانان میفرستم اگر پاسخ صحیح داد تمام مسلمانان را آزاد میکنم و اگر درست جواب نداد آیین مسیحیت را به اسراء عرضه میکنم اگر پذیرفتند آنها را به عنوان برده نگه می دارم و اگر نپذیرفتند ایشان را از دم تیغ میگذرانم و میکشم .
و بعد نامه ای راکه در آن چند سوال بود نوشت و برای عمر فرستاد .
وقتی عمر نامه را باز کرد قیصر در آن پرسیده بود:
- تفسیر سوره فاتحه چیست؟
- کدام آب است که نه از زمین جوشید و نه از آسمان فرو ریخت ؟
- آن چیست که نفس میکشد ولی روح ندارد؟
- عصای حضرت موسی از چه بود؟ اسمش چیست ؟ اندازه اش چقدر است ؟
- کدام دختر بکری است که در دنیا متعلق به دو برادر است و در آخرت متعلق به یکی از آن دو؟
عمر از پاسخ آنها باز ماند و نمیدانست چه بگوید ناگریز به آقا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام پناه برد وجواب سوالات را از آن حضرت خواست .
حضرت نامه ای خطاب به قیصر مرقوم کردند و در آن نوشتند:
از علی بن ابیطالب داماد پیامبر و وارث علم او و نزدیکترین خلق به او و وزیر او و کسی که ولایت به حق برای اوست و کسی که آفریدگان امر شده اند تا از دشمنان او بیزاری جویند و نور چشم رسول الله و همسر دختر او و پدر فرزندان او.
به قیصر پادشاه روم.
اما بعد، پس من شکر میکنم خدایی را که جز او خدایی نیست و او عالم اسرار است و نازل کننده برکات، هر کس را هدایت کند گمراه نشود و هرکس را گمراه کند هدایت نخواهد شد.
نامه ات رسید و آن را عمر بر من خواند.
- اما سوال کردی از اسم خدا « بسم الله »؛ پس آن اسمی است که در آن شفای تمام دردها وجود دارد و قدرت دهنده به تمام داروهاست. و اما « رحمان » کمک است برای هرکس که به او ایمان بیاورد و این اسمی است که غیر از خداوند تبارک و تعالی کسی به آن نامگذاری نشده است. و اما « رحیم » پس رحم میکند به کسی که عصیان کرده و توبه نموده و ایمان آورده و عمل صالح انجام داده. و اما « الحمد لله رب العالمین » ستایش و مدحی است از جانب ما برای پروردگار بلند مرتبه ما که به ما نعمت داده است. و اما « مالک یوم الدین » تفسیر این است که خداوند در روز قیامت زمام تمام مخلوقات را در اختیار دارد و هرکس که در دنیا به او شک داشته باشد و یا ستمگر و جبار باشد را به آتش می افکند و هیچ کدام نمی توانند از عذاب خدا رهائی یابند. و هرکس که در دنیا دوام و محافظت بر اطاعت خدا داشته باشد را از روی رحمت خود داخل در بهشت می کند. و اما « ایاک نعبد » این است که ما خدا را می پرستیم و ذره ای به او شرک نمی ورزیم. و اما « و ایاک نستعین » این است که ما از خداوند مدد می خواهیم برای مقابله با شیطان رجیم تا ما را مانند شما گمراه نکند. و اما « اهدنا الصراط المستقیم » بیان کننده راه روشن کسی است در دنیا عمل صالح انجام دهد؛ پس بدرسیکه او در آخرت بر روی صراط به سمت بهشت حرکت می کند. و اما « صراط الذین انعمت علیهم » بیان کننده نعمتی است که خداوند عزوجل به پیامبران و صدّیقان قبل از ما داده است و ما از خداوندمان میخواهیم که آن نعمت ها را شامل حال ما هم بکند. و اما « غیر المغضوب علیهم » پس منظور از آنها یهود است که نعمت های خدا را کفران نمودند و خداوند بر آنها غضب نمود و آنها را تبدیل به میمون و خوک کرد و ما از خداوند می خواهیم که مانند آنها بر ما غضب ننماید. و اما « و لا الضالین » منظور تو و امثال توست که صلیب پست را عبادت می کنید و بعد از عیسی بن مریم گمراه شدید؛ پس ما از خداوند می خواهیم که ما را مانند شما گمراه نگرداند.
- اما این که پرسیده ای کدام آب است که نه از زمین است و نه از آسمان؛ این آب همان است که بلقیس (ملکه ی سبا) برای حضرت سلیمان فرستاد که از عرق اسبانی بود که درمیدان جنگ جاری میشد.
- و اما این که پرسیدی از آنچه نفس می کشد ولی روح ندارد، پس آن صبح است که خداوند در قرآن می فرماید « و الصبح اذا تنفس ».
- و اما این که پرسیدی راجع به عصای حضرت موسی نامش « برنیه رائده » بود وقتی اژدها میشد دراز میگشت و وقتی روح نداشت کوچک میگردید. از چوب «عوسج» بوده و ده زراع حدود 5 متر طول داشت و آن را جبرئیل از بهشت همراه خود پایین آورده بود.
- و اما آن دختری که در دنیا متعلق به دو برادر و در آخرت متعلق به یکی از آنهاست؛ پس آن درخت خرماست که در دنیا متعلق به مؤمنی مثل من و کافری مثل توست و ما هر دو فرزند حضرت آدم هستیم. و در آخرت این درخت فقط برای مسلمان است و برای کافر و مشرک نخواهد بود چون این درخت در بهشت هست و در آتش نیست چون خداوند می فرماید « فیهما فاکهة و نخل و رمان ».
آن گاه حضرت نامه را پیچیدند و برای قیصر فرستادند. وقتی قیصر نامه را خواند اسیران مسلمان را آزاد کرد و خودش هم مسلمان شد و مردم روم را به پذیرش دین اسلام و ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دعوت کرد.
مسیحیان تا این خبر را شنیدند جمع شدند و تصمیم گرفتند او را ازبین ببرند. قیصر آنها را خواست و به ایشان گفت «من خواستم شما را آزمایش کنم و این کاری که انجام دادم برای آن بود که امتحانتان کرده باشم والان هم روش و آیین شما را می ستانم؛ خیالتان راحت باشد و آرام باشید.»
مسیحیان گفتند : « ما هم جز این چیز دیگری گمان نمی کردیم. »
قیصر ایمان خود را مخفی می کرد ولی به خواص و نزدیکان خویش می گفت : «این را بدانید که عیسی بنده ی خدا و فرستاده و کلمه ی اوست، که ایشان را خدای تعالی به مریم عطا کرد، و روح خدایی در اوست، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر بعد از عیسی است که به یاران و پیروانش مژده آمدنش را می داد و می فرمود: هر یک از شما او را درک کرد سلام مرا به او برساند. ایشان برادر من و بنده ی خدا و فرستاده ی او هستند.» و قیصر تا آخر عمرش مسلمان بود تا وقتی که از دنیا رفت.
بحارالانوار جلد 10 صفحه 60
- توضیحات
- سیره و فضائل
- 28 بهمن 1390
- محمدسجاد
- 8111