ورود کاربران

همسر حضرت زينب‏ سلام الله علیها

همسر حضرت زينب‏ سلام الله علیها

  عبداللَّه بن جعفر - همسر زينب - يکي از شخصيتهاي‏ مشهور اسلام و از سخاوتمندان بنام و معروف است. پدرش جعفر بن ابي‏طالب از مسلمانان شجاع و دلير صدر اسلام و از سخنوران و فصحاي عرب بود که به جرم ايمان آوردن به خدا و رسول او و مبارزه با شرک و بت‏پرستي شد به همراه همسرش اسماء بنت عميس از وطن مألوف خود مکه، به کشور بدآب و هوا و سوزان حبشه مهاجرت کند و متجاوز از دوازده سال در غربت و دور از پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت‏اسد و برادرانش عقيل و عليعليه السلام بسر برد. جعفر در آنجا نيز مورد تعقيب مشرکان قريش و نمايندگاني که براي بازگرداندن او و همراهان به حبشه فرستاده بودند قرار گرفت و در حضور نجاشي پادشاه حبشه با کمال شهامت و راستي از دين و آيين و پيغمبر بزرگوار خود دفاع کرد تا جايي که پادشاه حبشه و کشيشان مسيحي را سخت تحت تأثير سخنان شيوا و گرم خويش قرار داد و سرانجام سبب اسلام آوردن نجاشي شد.(4) جعفر پس از بازگشت به مدينه در جنگ موته که يکي از جنگهاي بسيار سخت مسلمانان با لشکر روم بود پس از مقاومتي دليرانه در برابر دشمن و نشان دادن شهامت بي‏سابقه از خود که موجب شگفتي و تحيّر دشمنان شد، در راه پيشرفت اسلام به درجه شهادت رسيد و جعفر طيار لقب گرفت که در فضيلت او از پيغمبر اکرم و ائمه اطهار رواياتي نقل شده است.

عبداللَّه بن‏جعفر در ايامي که پدر و مادرش در حبشه به‏سر مي‏بردند به‏دنيا آمد و در حقيقت او نخستين مولود مسلمان در سرزمين حبشه به شمار مي‏آيد. در سال هفتم پدرش به مدينه آمد و تا روز شهادت وي در جنگ موته، همچنان در مدينه ماند. پيغمبر اسلامصلي الله عليه وآله خبر شهادت او را به مسلمانان داد، سپس رسول خداصلي الله عليه وآله به خانه آنها آمد و سراغ عبداللَّه و بچه‏هاي ديگر جعفر، عون و محمد را از اسماء گرفت و زماني که او فرزندان عبداللَّه بن جعفر را به نزد پيغمبر آورد، رسول خدا دست نوازش به سر آنان کشيد. اسماء که چنان ديد عرض کرد: اي رسول خدا! چنان دست بر سر آنها مي‏کشي که گويي پدرشان از دنيا رفته و يتيم شده‏اند. پيغمبر خدا از عقل و فراست آن زن تعجب کرد، اشک از ديدگان مبارکش سرازير شد و فرمود: آري جعفر در جنگ شهيد شده است. اسماء گريست و پيغمبر او را دلداري داد و فرمود: گريه مکن که خداوند خبر داد، به جعفر در بهشت دو بال داده مي‏شود که با فرشتگان پرواز مي‏کند. آنگاه اسماء عرض کرد: اي رسول خدا! اگر مردم را جمع کنم و از فضيلت جعفر به آنها خبر دهم هرگز فضيلت او فراموش نخواهد شد.

مرحوم طبرسي از عبداللَّه بن‏جعفر روايت کرده است که گفت: بخوبي به ياد دارم هنگامي که رسول خداصلي الله عليه وآله به‏نزد مادرم آمد و خبر شهادت پدرم را به او داد، در آن حال اشک از ديدگان آن حضرت مي‏ريخت و به سر من و برادرم‏ دست مي‏کشيد و مي‏گفت: اَللَّهُمَّ اِنَّ جَعْفَراً قَد قَدِمَ اِلَيْکَ اِلي‏ اَحْسَنِ الثَّوابِ، فَاخْلُفْه في ذُرِّيَتِهِ بِأَحْسَنِ ما خَلَّفْتَ اَحَداً مِنْ عِبادِکَ في ذُرِّيَّتِه ؛ [بار خدايا! براستي جعفر با بهترين پاداش نيک به پيشگاه تو آمد، تو نيز به بهترين وجهي که سرپرستي فرزندان يکي از بندگان خود را مي‏کني فرزندان او را سرپرستي کن!] آن گاه رو به مادرم کرده فرمود: اي اسماء! مي‏خواهي بشارتي به تو بدهم؟ عرض‏کرد: آري پدر و مادرم به‏فدايت! فرمود: بدان‏که خداوند به جعفر دوبال عنايت کرده که در بهشت با آن دو پرواز مي‏کند! اسماء عرض کرد: اين خبر را به‏مردم هم بگوييد. عبداللَّه مي‏گويد: رسول خداصلي الله عليه وآله برخاست و دست مرا نيز گرفت و با دست ديگر خود بر سرم مي‏کشيد تا به مسجد آمد، بالاي منبر رفت و مرا پيش روي خود در پله دوم نشانيد و با چهره‏ي غمناک و محزون فرمود: - همانا اندوه انسان نسبت به برادر و عموزاده‏اش زياد است، آگاه باشيد که جعفر به‏شهادت رسيد و خداوند دوبال به او عنايت مي‏فرمايد که در بهشت پرواز کند. آنگاه از منبر پايين آمده به خانه رفت و مرا همراه خويش برد سپس شخصي را به دنبال برادرم فرستاد و او نيز بيامد آنگاه دستور داد غذايي براي ما تهيه کنند و ما غذاي چاشت آن روز را نزد آن حضرت خورديم و سه‏روز ديگر در خانه او بوديم، سپس به‏خانه خود بازگشتيم. بعد از آن هنگامي‏که درباره فروش برّه برادرم مشغول صحبت بودم، رسول خداصلي الله عليه وآله به ديدن ما آمد. پيغمبر که چنان ديد درباره من و معامله‏اي که مي‏خواستم انجام دهم دعا کرد و فرمود: خدايا! در معامله‏اش برکت عنايت فرما. عبداللَّه اضافه مي‏کند: از آن پس خداوند در تک‏تک معاملات و خريدها و فروشهايم به من برکت مي‏داد.(5) عبداللَّه بن‏جعفر گذشته از شخصيت بزرگ و اصالت خانوادگي و انتسابش به خاندان نبوت و بزرگان قريش، داراي کمالاتي چون جود و کرم نيز بود که سبب سيادت و بزرگي بيشتري براي او شد تا آنجا که يکي از سخاوتمندان مشهور عرب گرديد و او را بحرالجود - درياي سخاوت - ناميدند. از استيعاب نقل شده است که درباره او گفته‏اند: در اسلام کسي از او کريمتر نبود(6) و در اين‏باره داستانهاي زيادي نقل کرده‏اند. برخي نيز گفته‏اند: در هر ماه صد بنده آزاد مي‏کرد. ذکر همه سخنان و داستانهاي مربوط به فضايل عبداللَّه از حوصله اين کتاب بيرون است.


زینب عقیله بنی هاشم(سید هاشم رسولی محلاتی)

محبت ام البنين به فرزندان زهرا ( س )

 

 

محبت ام البنين به فرزندان زهرا ( س )

وقتى ام البنين به خانه على ( ع ) آمد فرزندان رسول خدا از عطوفت و مهربانى و معرفت و كمال آن بانو گويا مادر خود را مى ديدند و رنج فقدان مادر را كمتر احساس مى كردند ، تاريخ جز اين بانوى پاك را ياد ندارد كه فرزندان هووى خود را بر فرزندان خودش مقدم بدارد . ام البنين محبت به فرزندان فاطمه ( ع ) را براى خود فريضه دينى مى شمرد و با درك عظمت شان به خدمت آنها براى هميشه دريغ نداشت و به آيه كريمه قرآن عمل مى نمود . ( 291 ) ام البنين در خانه مولا آمد ، حسنين ( ع ) هر دو مريض و در بستر افتاده بودند . اما عروس تازه ابوطالب ( ع ) به محض آن كه وارد خانه شد ، خود را به بالين آن دو عزيز رسانيد و همچون مادرى مهربان به دل جويى و پرستارى آنان پرداخت ( 292 ) چنانكه گفته شد آن بانوى با وفا به مولا پيشنهاد داد كه به جاى فاطمه كه اسم اصلى او بود ، ايشان را ام البنين صدا بزنند ، تا اين كه حسنين از ذكر نام اصلى كه فاطمه باشد به ياد مادرشان فاطمه زهرا ( س ) نيافتاده و در نتيجه خاطرات گذشته به ذهن مباركشان نيايد تا رنج بى مادرى آنها را آزار ندهد 

400 داستان از مصايب امام على عليه السلام  / ص 269

چرا دستهايش قطع مي شوند؟


چرا دستهايش قطع مي شوند؟

 

مورخان نقل مى كنند : در دوران طفوليت حضرت عباس ( ع ) يك روز اميرالمو منين على بن ابى طالب ( ع ) وى را در دامان خود گذاشت و آستين هايش را بالا زد و در حالى كه به شدت مى گريست به بوسيدن بازوهاى عباس ( ع ) پرداخت . ام البنين ( س ) شتابان و هراسان ، پرسيد : چه بر سر آنها خواهد آمد ؟ !
امام ( ع ) با لحن مملو از غم و اندوه و تاثر گفت : اين دست ها از بازو قطع خواهد شد . كلام حضرت چون صاعقه اى بر ام البنين ( س ) فرود آمد و قلبش را ذوب كرد و با وحشت و شتاب پرسيد : ( چرا دست هايش قطع مى شوند ) ؟ !
امام ( ع ) به او خبر داد كه دستان فرزندش در راه يارى اسلام از برادرش ، حافظ شريعت الهى و ريحانه رسول الله ( ص ) ، قطع خواهد شد .
ام البنين ( س ) گريه كرد و زنان همراه او نيز در غم و رنج و اندوهش شريك شدند .
سپس ام البنين ( س ) به دامن صبر و بردبارى چنگ زد و خداى را سپاس گفت كه فرزندش فداى سبط گرامى رسول خدا ( ص ) و ريحانه او خواهد گرديد . ( 125 )
اميرالمو منين على ( ع ) فرمود : ام البنين ، فرزندت عباس ( ع ) نزد خداى تبارك و تعالى منزلتى عظيم دارد و خداى متعال در عوض دو دستش ، دو بال به او مرحمت خواهد كرد كه با آنها با ملايكه در بهشت پرواز كند ، همان گونه كه قبلا اين عنايت را به جعفر بن ابى طالب ( ع ) نموده است . و ام البنين ( س ) با شنيدن اين بشارت ابدى و سعادت جاودانه مسرور شد . ( 126 )

320داستان از معجزات و كرامات امام على علیه السلام / ص 126

فاطمه بني كلاب كيست؟


فاطمه بني كلاب كيست؟
 
ﻓﺎﻃﻤﻪ دﺧﺘﺮﺣﺰام ﮐﻪ از ﻣﺎدريﭘﺎﮐـﺪل  و ﺑﺎ ﺗﻘﻮي ﺑﻪ ﻧﺎم ﺛﻤﺎﻣﻪ ﺑـﺪﻧﯿﺎ آﻣـﺪه ﺑﻮد،ﺷـﺮاﻓﺖ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽو اﺻﺎﻟﺖ ذاﺗﯽو ﭘﺎﮐﯽ ﻓﻄﺮي را ﺑﺎ ﻧﯿﺮويﺟﺴـﻤﺎﻧﯽو زﯾﺒﺎﺋﯽ اﻧـﺪام ﯾﮑﺠﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه داﺷﺖ. روان ﭘﺎك و روح ﺗﺎﺑﻨﺎك اﯾﻦ ﺑﺎﻧﻮي ﭘﺎﮐـﺪاﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﻌـﺪﻫﺎ ﺑﻪ «ام اﻟﺒﻨﯿﻦ»ﺷـﻬﺮت ﯾﺎﻓﺖ ... . اﺳـﺪاﻟﻐﺎﺑﻪ، ﻧﺴﺐﻓﺎﻃﻤﻪ اماﻟﺒﻨﯿﻦرا ازﺟﺎﻧﺐ ﭘـﺪرﭼﻨﯿﻦ ذﮐﺮ ﻣﯽﮐﻨـﺪ: ﻓـﺎﻃﻤﻪ ﺑﻨﺖ ﺣﺰام ﺑﻦﺧﺎﻟـﺪﺑﻦرﺑﯿﻌﻪ ﺑﻦﻋـﺎﻣﺮ ﺑﻦﻣﺎﻟـﮏﺑﻦﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦﮐﻼب ﺑﻦرﺑﯿﻌـﮥ ﺑﻦﻋﺎﻣﺮ ﺑﻦﺻﻌﺼـﻌﮥ اﻟﻌﺎﻣﺮيﺛﻢ اﻟﺠﻌﻔﺮي.ﺻﺎﺣﺐ ﮐﺘﺎب «اﺑﺼﺎر اﻟﻌﯿﻦﻓﯽاﻧﺼﺎر اﻟﺤﺴـﯿﻦ»ﮐﻪ آﻗﺎيﺧﺴﺮواﻧﯽﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮانﺟﻤﺎﻋﺖﺣﺴﯿﻨﯽﺗﺮﺟﻤﻪﮐﺮده ﻧﺴﺐ ام اﻟﺒﻨﯿﻦ را از ﻃﺮف ﻣﺎدرﭼﻨﯿﻦذﮐﺮ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ: ﺛﻤﺎﻣـﮥ دﺧﺘﺮﺳـﻬﻞﺑﻦﻋﺎﻣﺮ ﺑﻦﻣﺎﻟﮏﺑﻦﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦﮐﻼب. ﺗﺎرﯾـﺦﺗﻮﻟﺪ و زﻣﺎن وﻓﺎت ام اﻟﺒﻨﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﭼﻬﺎر ﭘﺴـﺮ دﻻور، ﻣﺴـﯿﺮ ﺗﺎرﯾﺦرا ﻋﻮضﮐﺮد، روﺷﻦﻧﯿﺴﺖ. و ﻧﯿﺰﺳﺎﻟﯽﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮي اﻣﺎم ﻋﻠﯽﻋﻠﯿﻪاﻟﺴﻼم ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه ﺷﺪ ﺑﻪ ﻃﻮر دﻗﯿﻖ ﻣﻌﻠﻮم ﻧﻤﯽﺑﺎﺷـﺪ، وﻟﯽﺗﺎرﯾـﺦﻧﻮﯾﺴﺎن ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﺧﺘﻼف ﺳﻦﺣﻀـﺮت ﻋﺒﺎس ﻋﻠﯿﻪاﻟﺴـﻼمﮐﻪ در زﻣﺎنﺷـﻬﺎدت 32 ﺗﺎ 39 ﺳﺎﻟﻪ ﻧﻮﺷـﺘﻪاﻧﺪو ﻣﯿﻼد آنﺣﻀـﺮت را در ﺳﺎل24 ﯾﺎ 26 ﻫﺠﺮيﻗﯿـﺪﮐﺮدهاﻧـﺪ، ازدواج ام اﻟﺒﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻗﺒﻞاز ﺳﺎل23 ﻫﺠﺮي واﻗﻊ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻋﻠﯽﻋﻠﯿﻪاﻟﺴـﻼم در زﻣﺎنﺣﯿﺎت ﻓﺎﻃﻤﻪ زﻫﺮا ﻋﻠﯿﻬﺎاﻟﺴـﻼم ﮐﻪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻫﻤﺴـﺮ ﺑﺎوﻓﺎﯾﺶ ﺑﻮد، زﻧﯽاﺧﺘﯿﺎر ﻧﮑﺮد، زﯾﺮا ﺑﺎ وﺟﻮد ﻫﻤﺴـﺮي ﺑﻠﻨﺪ ﭘﺎﯾﻪ ﭼﻮن او ﮐﻪ ﺳﯿﺪه زﻧﺎن ﺟﻬﺎن ﺑﻮد، اﻧﺘﺨﺎب ﻫﻤﺴﺮ دﯾﮕﺮ راﺟﺎﯾﺰ ﻧﻤﯽﺷﻤﺮد، وﻟﯽﺣﺴﺐ وﺻﯿﺖ زﻫﺮا ﻋﻠﯿﻬﺎاﻟﺴﻼم ﺑﻌﺪ از وﻓﺎت وي ﮐﻪ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻣﺸـﻬﻮر در ﺳﻮم ﺟﻤﺎدي اﻻﺧﺮ ﺳﺎل دﻫﻢ ﻫﺠﺮي ﯾﻌﻨﯽ 95 روز ﭘﺲاز رﺣﻠﺖ رﺳﻮل اﮐﺮم ﺻـﻠﯽاﷲﻋﻠﯿﻪ و آﻟﻪ و ﺳﻠﻢ در ﻣـﺪﯾﻨﻪ اﺗﻔـﺎق اﻓﺘﺎده، ﺑﺎ اﻣﺎﻣﻪ دﺧﺘﺮ اﺑﯽاﻟﻌﺎص و زﯾﻨﺐ (ﺧﺎﻟﻪ زادهﺣﻀـﺮت زﻫﺮا ﻋﻠﯿﻬﺎ ﺴـﻼم ازدواجﮐﺮد، و ﻓﺎﻃﻤﻪ دﺧﺘﺮﺣﺰام «ام اﻟﺒﻨﯿﻦ» ﺳﻮﻣﯿﻦ و ﯾﺎ ﭼﻬﺎرﻣﯿﻦ زﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪﺣﺒﺎﻟﻪ ﻧﮑﺎحﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪاﻟﺴـﻼم درآﻣـﺪه اﺳﺖ. اﮐﺜﺮ ﺗﺎرﯾﺦﻧﻮﯾﺴﺎن، ازدواج ﺧﻮﻟﻪ دﺧﺘﺮﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦﻗﯿﺲ«ﻣﺎدر ﻣﺤﻤـﺪﺣﻨﻔﯿﻪ» را ﻣﻘـﺪم ﺑﺮ ﺗﺰوﯾﺞام اﻟﺒﻨﯿﻦ ﻣﯽداﻧﻨﺪ. از اﯾﻦرو ﻓﺎﻃﻤﻪ دﺧﺘﺮﺣﺰام ﭼﻬﺎرﻣﯿﻦ ﻫﻤﺴـﺮ ﻋﻠﯽﻋﻠﯿﻪاﻟﺴﻼم اﺳﺖ.   
ﻣﺎه ﺑﯽﻏﺮوب (زﻧﺪﮔﯿﻨﺎﻣﻪ اﺑﻮاﻟﻔﻀﻞاﻟﻌﺒﺎسﻋﻠﯿﻪاﻟﺴﻼم) صفحه 17الی 19

ام البنين الگوي مادران شهيد

 
 
ام البنين الگوي مادران شهيد
 
اصـالت، نجـابت، شـهامت، فصـاحت و ادب و فضـيلت فـاطمه ( ام البنين) که از خانـدان طهـارت و تقوي به ارث برده بود، و ايمان محکمي که به وسـيله آن برخدا توکل کرده بود، چراغ راه پسـرش عباس عليه السلام بود که براي روزي بزرگ در دامن او پرورش مي يافت. تاريخ بازگوکننده اينحقيقت است که هر وقت خداوند خواسـته، با دست مردي از مردان خدا، معجزها بيافريند و مردم سرگشـته وگمراه را، به راه راست هـدايت کنـد. در آغـاز مـادر او را در مرتبت پيامبري خلق کرده و آنگاه از آن مادر، پيامبر مورد نظرش را آفريـده است. آيه 42سوره آلعمران درباره مريم عليهاسـلام مي فرمايد:
« وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمين‏» و فرشتگان گفتند: اي مريم،خدا تو را برگزيده و پاکيزه ساخت و بر زنان جهان برتري داد. در اين آيه مي بينيم، همانگونه که محمد صـلي الله عليه و آله و سلم مصطفي و برگزيده خداست، مريم بر انگيخته خدا معرفي شده و دو بار «اصـطفاء» درباره اين بانوي بزرگ به کار رفته است و از اين زنان برگزيـده و مبعوث شـده، عيسـي که روح خـداست به دنيا آمـده است. آخرين پيامبر که درود هميشـگي خـدا بر او باد، از بهترين زن جهان- آمنه بنت وهب - به دنيا آمـده و پيش ازخلقت حسن وحسين عليهمالسلام،خداي بزرگ،کوثر محمدصـلي الله عليه و آله وسـلم فاطمه زهرا عليهالسلام را آفريده است. و اين قاعده که اولياء خـدا بايـد از رحمهاي پاك برخيزند و نيکيها را از پاکان به ارث ببرند هميشه ثابت بوده و زيارت وارث که بسي مشهور است بر اين قاعده و سنت تغييرناپذيرخدا اشارت دارد که ترجمه فرازهائي از اين زيارت نامه را در زير مي آوريم. «... شهـادت مي دهم که تو (اي حسـين عليه السـلام) نور درخشـاني در اصـلاب پـدران عالي قـدر بودي و در رحم هـاي پاك مادران جاي داشتي. پليـديهاي جاهليت تو را آلوده نساخته و لباسـهاي نازيباي شـرك و بت پرستي به قامت والايت پوشـيده نشـده است.» بنابراين قاعده، امالبنين نيزخلقت اسـتثنائي داشته، تا از او و پدري چون علي عليه السلام که معجزه بزرگ خلقت است، عباس عليه السلام که معجزه ديگرخـداست به دنيا آمـد. عباس عليه السـلام در دامن چنين مادري که برگزيـده خدا بوده پرورش يافت و با وجودي که هر مـادري فرزنـدش را به جـان و دل دوست دارد معـذلک علاقه وافر علي عليه السـلام به کودك ام البنين، اين مادر را وامي داشت که بيشتر از هر مـادر، به کودك خود توجه کنـد و در تربيت و محـافظت و نگهـداري وي بکوشـد. ام البنين، گاه ميديـد شوهرش علي عليه السـلام وقتي عباس را در بغل ميگيرد و نوازشش ميکند بيشتر بر دستهاي اين کودك بوسه مي زند و آنها را بر گونه هاي خود مي چسـباند و زماني هم به انديشه فرو مي رود. روزي ام البنين از علي عليه السـلام پرسـيد: مگر در دستهاي عباس نقصي هست که در آنها خيره مي شوي و به لب و صورت خود مي چسـباني؟!  
علي عليه السـلام  لحظه اي سـکوت کرد و سپس فرمود: اگر قول دهي فرياد برنياري وخود را نيازاري آنچه در آينده اتفاق خواهد افتاد برايت شـرح دهم.
ام البنين که مي دانست، شوهرش آينده را به روشـني گذشـته وحال مي بينـد، پيش از شـنيدن خبر ناخوشاينـد، قلبش فرو ريخت و رنگ ازچهره اش پريـد. بعد از آنکه برخود مسـلط شد و با ياد خدا به دل مضطربش آرامش بخشيد به  علي عليه السلام قول داد که فرياد برنياورد و به خواست خدا راضي باشد.  علي عليه السلام  فرمود: دستهاي عباس در راه خدا از تن جدا خواهد شد. چشمهاي مادر به دستهاي کوچک کودکش دوخته شـد، اشک در ديـده ها حلقه زده بود، اما فرو نريخت زيرا به شوهر بزرگوار خود قول داده بود که شـيون برنيارد و رنـج خبر شوم را تحمل کند. از آن روز، ام البنين بيش از همه روز در نگهداري و تربيت فرزندش عباس کوشيد، تا آن گوهر تابناك را که خدا براي راه خودش انتخاب کرده و آفريده، براي روزي بزرگ مهيّا سازد. اگرسال تولـدابوالفضل العباس علي هالسـلام 22 هجري باشد، آن حضـرت در اواخر خلافت عمر به دنيا آمـده است زيرا دومين خليفه در ماه ذي حجه سال23 هجري به دست ابولؤلؤ، غلام مغيرة بن شـعبه به قتـل رسـيده است. بـا اين ترتيب کودك زيبـاروي ام البنين که بعـد ها، قمر بني هـاشم لقب يافت يک سال در زمان خلافت عمر زيسـته و 12سال در زمان خلافت عثمان. لـذا زماني که خليفه سوم، مقتول گشـته و پـدرش  علي عليه السلام  به خلافت انتخاب شـده سـيزده ساله بوده است. از آنجاکه نوابغ عالم، رشـدفکري فوق العاده دارنـد، عباس عليه السـلام که از نيروي جسـماني چشمگيري نيز برخوردار بود، به زودي مقام والايي را در اجتماع احرازکرد، و قبل از بلوغ به عباس رسيد شهرت يافت.
ماه بيغروب (زندگي نامه ابوالفضل العباس عليه السلام صفحه 40الي 43)