ورود کاربران

اتفاقي روشن درخانه جوادالائمه

اتفاقي روشن درخانه جوادالائمه

نجمه زارع درست مثل ستاره در يك شب مهتابي! چه درخشش زلالي! زلال مي‌آيد و شفاف مي‌رود. رد مي‌شود؛ مثل گذر باد بهار در گيسوان شاخه‌ها! ولي اين نسيم آسماني قصد توقف دارد؛ توقفي در لايه‌هاي باور زمين. اين عزيزترين و گرانبهاترين هديه خدا به جوادالايمه عليه‌السلام است. فرشتگان از عالم بالا، به خاك‌بوسي قدوم نوزادي مي آيند كه بي‌كرانگي‌اش در اتصال به خانواده عصمت آشكار است. فوج فوج ملايكه؛ دسته دسته گل؛ باران باران، طراوت؛... اما مردم چه مي‌دانند چه اتفاقي در خانه جوادالايمه عليه‌السلام در حال وقوع است؟! مردم همين قدر مي‌بينند و مي‌دانند كه امشب كودكي از آل علي عليه‌السلام به جهان پا مي‌گذارد. همين قدر مي‌فهمند كه پدر در گوشش اذان و اقامه خوانده است. همين اندازه درك مي‌كنند كه نامش علي عليه‌السلام است و لقبش هادي. اما چه كسي شعف آسمانيان را لمس مي‌كند؟ چه كسي اشتياقي را كه در سينه امام نهم عليه‌السلام موج مي‌زند، درك مي‌كند؟! چه كسي مي‌فهمد كه خدا بر زمين منت نهاده و ارزشمندترين هديه‌هاي عالم امكان را به خاك ارزاني داشته است. 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید