بر گشا مهر خاموشي از زبانت اي بقيع!
بر گشا مهر خاموشي از زبانت اي بقيع!
جاي زهرا را بگو با زايرانت اي بقيع!
ديدهي گريان ما را بنگر و با ما بگو
در كجا خوابيده آن آرام جانت اي بقيع!
لطف كن، گمكرده ئ ما را نشان ما بده
بشكن اين مهر خموشي از زبانت اي بقيع!
گر دهي بر من نشان از قبر زهرا، تا ابد
بر ندارم سر ز خاك آستانت اي بقيع!
گفت مولا راز اين مطلب مگو با هيچ كس
خوب بيرون آمدي از امتحانت اي بقيع!
گر نداري اذن از مولا كه سازي بر ملا
لااقل با ما بگو از داستانت اي بقيع!
فاطمه با پهلوي بشكسته شد مهمان تو
ده خبر ما را ز حال ميهمانت اي بقيع!
آرزو دارد به دل خسرو كه تا صاحب زمان
بر ملا سازد مگر راز نهانت اي بقيع!
***محمد خسرو نژاد***
- توضیحات
- معصومین
- 03 شهریور 1391
- حجة الاسلام شیخ جعفر كمالي
- 3305