نصیحت الهی به حضرت عیسی عليه السّلام
برخى از پندهاى الهى به عيسى بن مريم علی نبینا و آله وعلیه السلام
على بن اسباط از ائمه عليهم السّلام نقل مىكند كه فرمودهاند: از جمله پندهاى خداوند به عيسى عليه السّلام است كه:
اى عيسى! منم پروردگارت و پروردگار پدرانت. نام من يكى است و من يگانهام، و در آفريدن هر آفريدهاى يكتايم، و همه چيز ساخت من است و به من باز مىگردد.
اى عيسى! تو به فرمان من مسيح شدى و تو با اذن من از گل، مرغ مىآفرينى و با سخن من، مرده را زنده مىكنى، پس به من گرايش ياب و از من بهراس و هرگز در برابر من پناهگاهى نمىيابى مگر خود من.
اى عيسى! من چونان مهربان و خيرخواه به تو سفارش مىكنم تا دوستى من به تو ثابت گردد و شاديم را بجويى. تو در سالخوردگى مبارك باشى و در خردسالى مبارك بودى.
هر جا هستى من گواهى مىدهم كه تو بنده من و كنيززاده من هستى. مرا براى خود كافى بدان و ياد مرا براى روز رستخيزت داشته باش، و با انجام نوافل به من نزديكى بجوى و بر من توكّل كن تا تو را كفايت كنم و بر جز من توكل مكن تا من ترك يارى تو كنم.
اى عيسى! بر بلا شكيبايى كن و به قضا و قدر خشنود باش و شادى مرا در خود جستجو كن، زيرا شادى من آن است كه فرمانم برند و در برابر من سركشى نكنند.
اى عيسى! ياد مرا با زبانت زنده كن و دوستيم را در دل داشته باش.
اى عيسى! در لحظات غفلت بيدار باش و به دقّت بر من قضاوت كن.
اى عيسى! راغب و راهب باش و دلت را با ترس بميران.
اى عيسى! در شب به دنبال كسب شادى من باش و روز را براى نيازى كه به من دارى تشنه سپرى كن.
اى عيسى! تا توانى در كار خير رقابت كن تا به هر كجا روى آورى اهل خيرت شناسند.
اى عيسى! در ميان بندگانم با خيرخواهى من حكم كن و با دادگرى من در ميان آنها قيام كن. پس من به تو دادم درمان درد دلها را از بيمارى شيطان.
اى عيسى! همنشين هر فريب خوردهاى مگرد.
اى عيسى! به حق مىگويم: كسى به من ايمان نياورد مگر آنكه در برابر من خاشع شد و در برابر من خاشع نشد مگر آنكه به پاداش من اميد برد، پس گواهى مىدهم چنين كسى تا آن گاه كه تبديل و تغييرى در سنّت من پديد نياورده از كيفر من در امان خواهد بود.
اى عيسى زاده بتول باكره! بر خود گريه كن چونان كسى كه از خانواده خود وداع مىكند و كسى كه دنيا را دشمن مىدارد و آن را به اهلش وامىگذارد و همه گرايش وى به چيزى است كه نزد خداى اوست.
اى عيسى! با اين حال سخن به ملايمت بگو و سلام را آشكار ساز، و آن گاه كه همه نيكان را در خواب ديدى از ترس معاد و زمين لرزههاى سخت و هراسهاى روز رستخيز، آنجا كه نه خانواده سود بخشد و نه فرزند و نه مال، ديده بيدار دار.
اى عيسى! آن گاه كه انسانهاى بىعار مىخندند تو سرمه غم به ديده كش.
اى عيسى! فروتن باش و شكيبا، پس خوشا به حال تو، اگر آن به تو رسد كه به شكيبايان وعده داده شده است.
اى عيسى! روز به روز از دنيا رخت بركش و آن بچش كه مزهاش از ميان رفته. به حق مىگويم كه تو فرزند لحظه و روز خود هستى، پس دنيا را با يك لقمه نان بگذران و به زبر و خشن آن بسنده كن، تو مىدانى به كجا مىروى و هر چه از اين دنيا بگيرى به حساب تو نوشته شود و منظور گردد كه چگونه آن را تباه كردى.
اى عيسى! تو مسئولى، به ناتوان رحم كن آن گونه كه من به تو رحم مىكنم، و يتيم را مرنجان.
اى عيسى! در خلوت بر خود گريه كن و به سوى نمازگاه گام بردار، و شيرينى گفتار خود را با ياد من به گوشم رسان، چه، من به تو خوب كردهام.
اى عيسى! چه بسا امتى را كه به گناهان گذشتهاش نابود كردم در حالى كه تو را از آن گناهان نگاه داشتم.
اى عيسى! به ناتوان مهر ورز و ديده كم بينت را به آسمان برآور و مرا بخوان كه من به تو نزديكم، مرا جز به زارى مخوان و يك دل باش كه هر گاه مرا چنين بخوانى پاسخت گويم.
اى عيسى! من دنيا را به عنوان پاداش كسانى كه پيش از تو بودند برنگزيدم، چنان كه آن را كيفر كسانى نگرفتم كه از آنها انتقام خواهم گرفت.
اى عيسى! تو از ميان مىروى و من مىمانم، روزى تو از من است و هنگام مرگ تو نزد من، و بازگشت تو به سوى من، و حساب تو با من است، پس از من بخواه و از ديگرى نه، تا خواست تو نيكو باشد و پاسخ از من.
اى عيسى! چه بسيارند آدميان و چه اندكند شكيبايان، درخت، بسيار است اما درخت خوب اندك، پس درختى تو را نفريبد مگر اينكه ميوه آن را بچشى.
اى عيسى! كسى كه با عصيان تمرّد من مىكند تو را نفريبد؛ او كه روزى مرا مىخورد و جز مرا مىپرستد و هنگام سختى مرا مىخواند و من به او پاسخ مىدهم و باز به عملكرد پيشين خود باز مىگردد و بر من مىشورد يا خود را در معرض خشم من قرار مىدهد. پس به خودم سوگند خوردهام كه او را چنان سخت مؤاخذه كنم كه از آن رهايى نيابد و در برابر من به پناهگاهى دست نيازد، از آسمان و زمين من به كجا مىتواند بگريزد.
اى عيسى! به ستمگران بنى اسرائيل بگو مرا نخوانيد در حالى كه حرام در دامان داريد و بت در خانه، كه من سوگند خوردهام هر كه مرا بخواند اجابت كنم و اجابت اينان به آن است كه لعنتشان فرستم تا متفرّق و پاره پاره گردند.
اى عيسى! تا چند من همى بپايم و خوش بخواهم و مردم در غفلت بمانند و باز نگردند؟ سخنانى از دهانشان بيرون مىآيد كه دلهايشان آن را نمىشنود. خود را در معرض خشم من قرار مىدهند و نزديكى مرا به مؤمنان خوش دارند.
اى عيسى! بايد كه زبانت، در پنهان و پيدا يكى باشد، و نيز دلت و ديدهات، و دل و زبانت را از محرّمات درهم پيچ و چشمت را از آنچه خيرى در آن نيست فرو بند، چه بسا بينندهاى كه نگاهى در دل او شهوت بكارد و او را به آبشخورهاى نابودى فرود آرد.
اى عيسى! دل رحم و مهرورز باش و چنان باش كه مىخواهى بندگان خدا براى تو باشند. مرگ و جدايى خويشان را بسيار ياد آور، و به بازى، دل مبند كه بازى صاحب خود را تباه كند، و غفلت مكن كه غافل از من دور است، و مرا با كارهاى شايسته ياد كن تا تو را ياد كنم.
اى عيسى! پس از گناه به درگاه من توبه كن و به خاطر من ياد كن آنهايى را كه بسيار توبه مىكنند و به من ايمان آور، و به خاطر من به مؤمنان نزديك شو و فرمانشان ده تا مرا با تو بخوانند. بپرهيز از نفرين ستم رسيده كه من به خود سوگند خوردهام كه درى از آسمان را، براى اجابت او بگشايم و اجابتش كنم گرچه براى مدّتى.
اى عيسى! بدان كه دوست بد، سرايت كند و همنشين بد، نابودى آرد و ببين با كه همنشينى مىكنى و براى خود از مؤمنان برادرانى برگزين.
اى عيسى! به سوى من بازگرد كه بر من بزرگ نيايد كه گناه كسى را ببخشم و من ارحم الرّاحمين هستم. براى خود تا از عمر خود مهلت دارى كار كن پيش از آنكه ديگرى به كارت نيايد. مرا بپرست براى روزى كه چونان هزار سال است از آنچه شماره كنيد و در آن روز حسنه را چند برابر پاداش دهم و در آن روز سيّئه، صاحب خود را گرفتار كند، پس خود را در دوران مهلت آماده ساز و در كار نيك رقابت كن، چه بسا مجلسى كه اهل آن از آن برخيزند و خود را از دوزخ پناه داده باشند.
اى عيسى! از جهان فانى گسلنده روى برتاب و بر منزل آنهايى گام نه كه پيش از تو زيستهاند و آنها را بخوان و با آنها مناجات كن، آيا احساس مىكنى يكى از ايشان هستى؟
و پند خود را از آنها بگير، و بدان كه به زودى به آنها خواهى پيوست.
اى عيسى! به كسى كه با سركشى تمرّد من كرده تملّق مىكند بگو، چشم به راه كيفر من باشد و نابودى مرا انتظار كشد و به زودى با نابودشدگان ربوده مىشود، خوشا به حالت اى زاده مريم و باز هم خوشا به حالت اگر تربيت خدايت را فراگيرى كه از مهرورزى بر تو رحم مىگيرد و از كرم خود به تو تنعّم آغازد و در سختيها با توست.
اى عيسى! او را سركش مكن كه سركشى او بر تو روا نيست. من به تو سفارش كردم چنان كه به پيشينيان تو سفارش كردم و من خود بر آن از گواهانم.
اى عيسى! هيچ آفريدهاى را همچون نعمت دينم گرامى نداشتم و نعمتى چون مهر خويش بدو ندادم.
اى عيسى! اعضاى آشكار خود را با آب بشوى و آنچه را در اندرون دارى با كردار نيك پاك كن، چه تو به درگاه من باز گردانندهاى.
اى عيسى! آنچه به تو دادم نعمتى است شايان و بدون كدورت، و از تو وامى خواستم كه اندوختهاى باشد براى خودت، پس اگر از آن دريغورزى از نابودشوندگان باشى.
اى عيسى! خود را به ديندارى و دوستى با مستمندان بياراى و آرام بر زمين گام نه، و بر هر قطعه از زمين نماز بگزار كه پاك است.
اى عيسى! آستين بالا زن و آماده شو كه هر آنچه آمدنى است نزديك باشد و كتاب مرا بخوان در حالى كه پاكى و صداى غم آلود خود را به گوش من رسانى.
اى عيسى! لذتى كه نپايد، دل بستن را نشايد و زندگى كه برافتد، نيك و دلپسند نيفتد.
اى زاده مريم! اگر ديده تو ببيند آنچه را براى اولياى شايسته خود فراهم كردهام، دلت آب شود و جانت از شوق دستيابى بدان، در پيكر نگنجد. خانهاى همچون خانه آخرت نيست. در آن جا پاكان همسايه يك ديگرند و فرشتههاى مقرّب بر آنها درآيند و آنان باشند كه روز رستاخيز از هر گونه هراسى در آسايشاند. خانهاى است كه نعمت آن دگرگونى نپذيرد و از كف متنعّمان برون نرود، اى زاده مريم! براى به چنگ آوردن آن با همگنان به رقابت برخيز، زيرا آن آرمان نهايى آرزومندان است. منظرى زيبا دارد. خوشا به حال تو اى زاده مريم! اگر در آن جا همراه كسانى باشى كه براى آن كوشيدهاند، و همراه پدرت آدم و ابراهيم در جنّات نعيم باشى و براى آن جايگزينى نخواهى و از آن نقل مكان نجويى، و چنين خواهم كرد با پرهيزكاران.
اى عيسى! به سوى من بگريز با هر كه از آتش شرربار و پر لهيب و غلّ و زنجير و عقوبت مىگريزد. هرگز نسيم خوش در آن در نيابد و غم از آن برون نرود، چونان قطعهاى از شب تار است كه هر كه از آن نجات يابد كامياب است، و هرگز كسى كه از نابودشوندگان باشد از آن نجات نيابد. آن جا سراى زورگويان و سركشان ستم پيشه و هر بدخلق خشن و هر متكبّرى است كه به خود نازد.
اى عيسى! بد خانهاى است براى كسى كه بدان گرايد و بد قرارگاهى است سراى ستم پيشگان. همانا من، تو را از خودت بر حذر مىدارم تا به من آگاه باشى.
اى عيسى! در هر جا هستى مرا در نظر داشته باش و گواهى ده كه من تو را آفريدم و تو بنده من هستى و بدان كه من به تو صورت بخشيدم و به زمين فرود آوردم.
اى عيسى! دو زبان يك دهان را نشايند و دو دل در يك سينه جاى نگيرند و چنين است خاطرها.
اى عيسى! هيچ نافرمانى را بيدار مكن و هيچ بازيگرى را آگاه مساز، و خود را از پستان شهوتها بگير و دورى كن از هر شهوتى كه تو را از من دور سازد، و بدان كه تو براى من همچون رسول امينى، پس از من بر حذر باش. بدان كه دنيايت سرانجام تو را به من رساند و من با علم خود تو را مؤاخذه خواهم كرد. پس هر گاه مرا ياد مىكنى خود را خوار شمار و چون نام مرا بر زبان جارى سازى در دل، از من بهراس، و هنگام خواب غافلان تو بيدار باش.
اى عيسى! اين است خيرخواهى و اندرز من به تو، پس آن را از من بستان كه من خداى جهانيانم.
اى عيسى! هر گاه بندهام در كنار من شكيبايى ورزد، پاداش كردار او با من باشد،و هر گاه مرا بخواند نزد او خواهم بود، و من بسان انتقامگيرنده براى هر سركشى بسنده هستم، ستم پيشگان از من به كجاى گريزند.
اى عيسى! كلام نيكو دار و هر جا هستى دانا و دانش پژوه باش.
اى عيسى! حسنات را به درگاه من روان كن و براى من انجام ده تا نام تو نزد من برده شود، و به سفارش من چنگ در زن كه در آن است درمان دلها.
اى عيسى! اگر حيله ورزيدى از حيله من در امان مباش و در خلوتگاههاى دنيا، يادم را از صفحه خاطر مزداى.
اى عيسى! از خود براى بازگشت به درگاه من حساب كش تا به پاداش كسانى رسى كه براى من كار كردند. پاداش آنها داده مىشود و من بهترين پاداش دهنده هستم.
اى عيسى! به سخن من پديد آى. مريم تو را با فرمان من كه به سوى او فرستاده شد و روحم را بدو رسانيد زاييد و آن جبرئيل امين بود كه از فرشتههاى من است، تا آنكه تو بر زمين همچون موجود زندهاى به پا خاستى و گام برداشتى و اينها همه در علم گذشته من بود.
اى عيسى! زكريّا بسان پدر توست و عهدهدار مادر تو، آن گاه كه در محراب بر سر او [مادر تو] مىرفت و در برابر او روزى را فراهم شده مىديد. و يحيى مانند توست كه من آفريدمش و او را به مادر كهنسالش بخشيدم، بىهيچ نيرويى كه در او بود، و من خواستم با اين خلقت، سلطنت خود را به او بنمايانم و به وجود تو قدرت نمايى كنم. محبوبترين شما نزد من فرمانبرترين شماست و نيز آنكه بيش از ديگر از من بهراسد.
اى عيسى! بيدار باش و از رحمتم نوميد مگرد، و به همراه هر كه مرا تسبيح مىگويد تسبيح گوى، و با سخن پاكيزه مرا تقديس كن.
اى عيسى! چگونه بندگانم به من كافر باشند در حالى كه لگام آنها در دست من است و در زمين رفت و آمد مىكنند و نعمت مرا ناديده مىگيرند و با دشمن من دوستى مىورزند و چنين باشد كه كافران نابود شوند.
اى عيسى! همانا دنيا زندانى بدبو و متعفن است و خوشى آن همان است كه مىبينى،جبّاران بر سر آن يك ديگر را سر مىبرند. بپرهيز از دنيا كه همه نعمتهايش از ميان مىرود و نعمتش بسيار اندك باشد.
اى عيسى! مرا نزد بالش خود بجوى تا همان جا بيابى، و با دوستى و مهر مرا بخوان كه من از همه شنواها شنوندهترم و اجابت مىكنم دعاى كسانى را كه مرا بخوانند.
اى عيسى! از من بترس و بندههايم را از من بترسان، شايد گنهكاران از آنچه مىكنند دست كشند و آنان به هلاكت نرسند مگر از سر آگاهى.
اى عيسى! از من بترس، همچون ترس از درندگان و مرگى كه بدان خواهى رسيد و من اينها همه را آفريدم، پس از من بترس.
اى عيسى! همانا سلطنت از من و به دست من است و منم پادشاه حقيقى، اگر مرا فرمان برى به فردوست برم و در بر نيكان نشانمت.
اى عيسى! هر گاه من بر تو خشم گيرم خشنودى هر كه از تو خشنود باشد سودت نرساند، و اگر من از تو خشنود باشم خشم همه خشمگينان به تو زيان نرساند.
اى عيسى! در پيش خود مرا ياد كن تا در پيش خودم يادت كنم، و در ميان همگان يادم كن تا در ميان همگانى يادت كنم كه از گروه آدميان بهتر باشند.
اى عيسى! مرا بخوان همچون كسى كه غمگنانه در حال غرق شدن است و دادرسى هم ندارد.
اى عيسى! به من به دروغ سوگند مخور تا عرشم از خشم نلرزد. دنيا مهلتى كم دارد و تمنّايى فراوان، و نزد من سرايى است بهتر از آنچه شما گرد مىآوريد.
اى عيسى! چه خواهيد كرد هنگامى كه من براى شما كارنامهاى بيرون آورم كه به حق سخن مىگويد و شما خود گواهى به رازهاى پنهانتان دهيد و اعمالى كه در انجامشان گام برداشتهايد.
اى عيسى! به ستمگران بنى اسرائيل بگو كه چهرههايتان را شستيد ولى دلهاتان را آلوديد، آيا به من فريفته شدهايد يا بر من جسارت ورزيدهايد؟ براى اهل دنيا عطر به خود مىزنيد و درون شما نزد من چونان مردارى است گنديده و بدبو، گويا شما مردگانى بيش نيستيد.
اى عيسى! به آنها بگو ناخن از كسب حرام بچينيد و به هنگام شنيدن دشنام كر باشيد و از دل به من روى آورديد كه من صورتهاى شما را نمىخواهم.
اى عيسى! به كار نيك شاد باش كه مرا پسند است، و بر كار بد گريه كن كه زشت و بدنماست، و آنچه دوست ندارى با تو كنند با ديگران مكن، و اگر كسى به گونه راستت سيلى نواخت گونه چپ خود را پيش آر، و تا توانى به دوستى من نزديكى جو و از نادانها روى گردان.
اى عيسى! براى نيكوكاران فروتنى كن و در عملكردشان با ايشان شريك شو، و گواه آنان باش، و به ستمگران بنى اسرائيل بگو: اى ياران بدكردارى و همنشينان آن! اگر دست نكشيد من شما را به ميمون و خوك مسخ خواهم كرد.
اى عيسى! به ستم پيشگان بنى اسرائيل بگو: حكمت از بيم من مىگيريد و شما با خنده، ياوه مىسراييد. آيا از من برات آزادى براى شما رسيده يا از من امان نامهاى دريافت كردهايد؟ يا خود را در معرض كيفر من قرار مىدهيد؟ به خودم سوگند از شما نمونهاى سازم براى گذشتگان.
اى زاده مريم بكر بتول! به تو سفارش مىكنم سرور پيامبران و محبوب خودم را كه همان احمد است و شتر سرخ مو و چهره ماه گونه دارد، تابنده است به نور قرآن، دل پاك است و با هيبت، آزرمخو و كرامتجوست، چه، اوست رحمت جهانيان و سرور آدميزادگان. روزى كه مرا ملاقات كند گرامىترين پيشتازان است به درگاه من و نزديكترين رسولان به آستان من، عرب است و امين و حسابرس دين من، و در راه من شكيباست، و با دست خود از دين من در برابر مشركان جهاد مىكند. سفارش من اين است كه خبر آمدن او را به بنى اسرائيل بده و فرمانشان ده تا او را تصديق كنند و بدو ايمان آورند و پيرويش كنند و ياريش رسانند. عيسى عرض كرد: بار الها! نامش چيست تا من او را خشنود سازم كه خشنودى از آن توست؟ خداوند فرمود: او محمّد رسول خداست بر همه مردم، و شفاعتش از همه پذيرفتهتر خواهد بود، خوشا به حال چنين پيامبرى و خوشا به حال امتش اگر مرا در حالى ديدار كنند كه در راه او قرار دارند. زمينيان او را مىستايند و آسمانيان براى او طلب آمرزش مىكنند، درستكار است و خجسته و پاك و پاكيزه. او بهترين باقيماندگان است نزد من، و هر گاه در آخر الزّمان بيايد آسمان دهانه گشايد و زمين شكوفههاى خود را بيرون نمايد تا بركت را ببينند، و من بر هر چه او دست نهد بركت دهم. همسر فراوان دارد و فرزند اندك، و جايگاه او در مكّه، همان جايى است كه ابراهيم اساس آن را نهاد.
اى عيسى! دين او يگانهپرستى است و قبلهاش يمانى سو، او از حزب من است و من به همراه او، خوشا به حال او و باز هم خوشا به حال او. كوثر و مقام اكبر در فردوس برين از آن اوست كه در آن ارجمندترين زندهها و شهيدان راه خدا زندگى كنند. حوضى بزرگتر از مكه دارد و تا برآمدن خورشيد پر از نوشيدنيهاى در بسته و بىآلايش است، و در آن جامهايى است چونان ستارگان آسمان و تنگهايى به نرمى كلوخهاى روى زمين، گواراست، و هر نوشيدنى در آن است و مزه همه ميوههاى بهشتى را دارد، هر كه از آن جرعهاى نوشد ديگر تشنه نگردد، و اين بخشى است كه من به او دادم و برتريى كه به او ارمغان كردم تا آنكه مدّتى پس از تو برانگيخته مىشود. پنهانش يا پيدايش يكى است و نيز گفتارش با كردارش، به مردم چيزى نمىگويد مگر آنكه نخست خود آن را انجام دهد.
دينش جهاد است در سختى و آسانى، كشورها در برابر او سر تسليم فرود آورند، و امپراتور روم در برابر دين ابراهيم سر تسليم فرود آورد. سر سفره نام خدا برد و سلام را آشكار گويد و در حالى نماز مىگزارد كه مردم در خوابند، روزانه پنج بار در پى هم نماز گزارد. براى برپاكردن نماز همچون سپاهيان رزمجو، شعار بلند كند و به اللَّه اكبر نماز گشايد و با سلام به پايانش رساند، و در نماز دو پايش را بر پا دارد چنان كه فرشتگان پاهاى خود را، و دل و دماغش در برابر من فروتن است، در سينهاش نور دارد و بر زبانش حق جارى است، و او بر حق است هر كجا كه باشد او را از ريشه و اصل در ميان قوم خود تنها همچون يتيمى بىيار بوده كه هرگز او را نشناختند و به شخصيتش پى نبردند. دو چشمش مىخوابند و دلش بيدار است. شفاعت از آن اوست و قيامت براى امّت او برپا شود و دست من روى دست آنهاست، و هر كه بيعت شكند به زيان خود شكسته است، و هر كه به پيمان الهى وفا كند من در وعده بهشت به او وفا خواهم كرد. تو به ستم پيشگان بنى اسرائيل دستور ده كتب او را كهنه نگيرند و سنّت او را دگرگون نسازند و به او سلام برسانند كه او در جايگاه پيامبرى شأنى والا دارد.
اى عيسى! هر چه تو را به من نزديك سازد من تو را بدان راهنمايى كنم، و هر چه تو را از من دور كند تو را از آن باز دارم، تو نيز در انديشه خويش باش.
اى عيسى! همانا دنيا شيرين است و من تو را در آن به كار گماشتم، پس از آنچه تو را بر حذر داشتم دورى كن و از آنچه به تو بخشيدم از راه احسان برگير.
اى عيسى! به كردار خود همچون گناهكار خطا پيشه بنگر، و در كار ديگران چونان پرورنده و صاحب اختيار منگر، در آن زاهد باش و بدان مگراى كه نابود شوى.
اى عيسى! درنگ كن و بينديش و به هر سوى زمين بنگر كه سرانجام ستم پيشگان چگونه بوده است.
اى عيسى! هر شرح و بيانم براى تو اندرز است و هر سخنم براى تو درست است و منم درست و آشكاركننده و به حق مىگويم: اگر پس از آگاهانيدنت مرا عصيان كنى در نزد من يار و ياورى نخواهى داشت.
اى عيسى! دل خويش را با ترس رام كن و به فرودستت نگر نه به فرادستت، و بدان كه بدترين خطا و گناه، دوست داشتن دنياست، پس آن را دوست مدار كه من آن را دوست نمىدارم.
اى عيسى! دلت را براى من پاك كن و در خلوت، بسيار به يادم آر، و بدان كه شادى من در آن است كه به درگاهم اظهار زبونى كنى، در انجام اين مهم، زنده باش نه مرده.
اى عيسى! چيزى را شريك من مگير و از من بر حذر باش و به تندرستى خود مغرور مشو و سرمست مگرد كه دنيا چونان سايهاى گذراست و آنچه از آن آيد همچون همان است كه از آن رفته است، پس تا توانى در كارهاى نيك رقابت كن، و با حق باش، هر كجا كه باشد اگر چه تكّه تكّه گردى و خوراك آتش گردى، پس بعد از يافتن آگاهى به من كفر
نورز و از نادانان مباش كه هر جنسى در كنار همجنس خود قرار گيرد.
اى عيسى! از دو چشمت برايم سرشك فرو ريز و دلت را برايم خاشع گردان.
اى عيسى! در هنگامه سختيها از من يارى جوى، چه، منم دادرس غمديدهگان و بيچارهها را اجابت مىكنم و منم ارحم الرّاحمين.
بهشت كافى / ترجمه روضه كافى، ص: 173تا183
- توضیحات
- اخلاق عملی
- 04 بهمن 1392
- خادمه آل رسول
- 5462