ورود کاربران

زبور آل محمد

زبور آل محمد

أهمّيّت صحيفه كامله سجّاديّه‏ و سخنان بزرگان در اين باره

اين است نمونه‏اى از صحيفه كامله سجّاديّه كه أُولوا الالباب را غرق تحيّر نموده و زيركان عالم را به تفكّر واداشته و حكيمان انديشمندان را به دنبال خود كشيده، و عالمان ذى درايت را به قبول واداشته، و عارفان روشن ضمير را به خضوع و خشوع در برابر اين مكتب به زانو درآورده است.

طنطاوي : و از نگون بختى و محروميّت ماست كه ما تا الآن بر اين اثر استوار جاويدان، از مواريث نبوّت و اهل بيت واقف نگشته‏ايم! و حقّاً و حقيقةً من هر قدر در آن تأمّل و تفكّر نموده‏ام آن را ما فوق كلام مخلوق و مادون كلام خالق يافته‏ام

تا جائى كه مى‏بينيم: آن مرد جليل و حكيم و متألّه و فقيه خبير و شاعر مُفْلِق و أديب قدرتمند و جامع جميع كمالات حسنه: آيت ربّانى مرحوم سيّد عليخان كبير مدنى شيرازى- تغمّده الله برضوانه- چنان شرح عظيمى بر آن مى‏نگارد كه نياز ارباب فضل و دانش را بدان صحيفه مبرهن مى‏دارد و بدون آن شرح گوئى حقّ صحيفه ادا نشده و به عالم ادب و عرفان بروزى نداشته است. و يا محقّقينى همچون ملّا محمد محسن فيض كاشانى بر آن تعليقه دارد، و شيخ بهاء الدين عامِلى و سيّد محمّد باقر داماد معروف به ميرداماد شروح مُمَتّع و مفيدى بر آن نگاشته‏اند غير از شروحى كه اخيراً افرادى همچون آيت الله مدرّسى چهاردهى، و تعليقه‏اى به نام آيت الله ميرزا ابو الحسن شعرانى بر آن نوشته‏اند.

 سخن طنطاوى جوهرى درباره صحيفه‏

آيت الله أبو المعالى سيّد شهاب الدّين مرعشى نجفى- رضوان الله عليه- مى‏گويد: من نسخه‏اى از صحيفه شريفه را در سنه 1353 براى مطالعه علّامه معاصر شيخ جوهرى طنطاوى صاحب تفسير معروف مفتى اسكندريّه فرستادم. از قاهره خبروصول صحيفه را براى من نوشت و در برابر اين هديه گرانقدر از من سپاسگزارى نمود، و در تمجيد و تحميد از اين نسخه سخن بسيار گفت تا آنكه گفت:

وَ مِنَ الشِّقَاءِ أنَّا إلَى الآنِ لَمْ نَقِفْ عَلَى هَذَا الأثَرِ الْقَيِّمِ الْخَالِدِ مِنْ مَوَارِيثِ النُّبُوَّةِ وَ أهْلِ الْبَيْتِ. وَ إنِّى كَلَّمَا تَأمَّلْتُهَا رَأيْتُهَا فَوْقَ كَلَامِ الْمَخْلُوقِ وَ دُونَ كَلَامِ الْخَالِق- الى آخر ما قال.

 «و از نگون بختى و محروميّت ماست كه ما تا الآن بر اين اثر استوار جاويدان، از مواريث نبوّت و اهل بيت واقف نگشته‏ايم! و حقّاً و حقيقةً من هر قدر در آن تأمّل و تفكّر نموده‏ام آن را ما فوق كلام مخلوق و مادون كلام خالق يافته‏ام»- تا آخرگفتارش.

اين است نمونه‏اى از صحيفه كامله سجّاديّه كه أُولوا الالباب را غرق تحيّر نموده و زيركان عالم را به تفكّر واداشته و حكيمان انديشمندان را به دنبال خود كشيده، و عالمان ذى درايت را به قبول واداشته، و عارفان روشن ضمير را به خضوع و خشوع در برابر اين مكتب به زانو درآورده است.

گفتار سيّد عليخان مدنى كبير درباره صحيفه‏

محقّق عليم و حكيم خبير: سيّد عليخان كبير رحمه الله عليه در كتاب «رياض السّالكين»در معرّفى صحيفه كامله سجّاديّه چنين مى‏فرمايد :

وَاعْلَمْ أنَّ هَذِهِ الصَّحيفَةَ الشَّريفَةَ عَلَيْهَا مَسْحَةٌ مِنَ الْعِلْمِ الإلَهِىِّ، وَ فِيهَا عَبْقَةٌ مِنَ الْكَلَامِ النَّبَوىِّ. كَيْفَ لَا وَ هِىَ قَبَسٌ مِنْ نُورِ مِشْكَوةِ الرِّسَالَةِ، وَ نَفْحَةٌ مِنْ شَمِيمِ رِيَاض‏الإمَامَةِ، حَتَّى قَالَ بَعْضُ الْعَارِفِينَ: إنَّهَا تَجْرِى مَجْرَى التَّنْزِيلَاتِ السَّمَاوِيَّةِ، وَ تَسِيرُ مَسِيرَ الصُّحُفِ اللَّوْحِيَّةِ وَ الْعَرْشِيَّةِ، لِمَا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ مِنْ أنْوَارِ حَقَائقِ الْمَعْرِفَةِ وَ ثِمَارِ حَدَائقِ الْحِكْمَةِ. وَ كَانَ أخْيَارُ الْعُلَمَاءِ وَ جَهَابِذُ الْقُدَمَاءِ مِنَ السَّلَفِ الصَّالِحِ يُلَقِّبُونَهَا بِزَبُورِ آل مُحَمَّدٍ وَ إنْجِيلِ أهْلِ الْبَيْتِ:.

قَالَ الشَّيْخُ الْجَلِيلُ مَحَمَّدُ بْنُ عَلِىِّ بْنِ شَهْرَآشُوبٍ فِى «مَعَالِمِ العُلَماءِ» فِى تَرْجِمَةِ الْمُتَوَكِّلِ بْنِ عُمَيْرٍ: رَوَى عَنْ يَحْيى بْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِىٍّ عليه السّلام دُعَاءَ الصَّحِيفَةِ وَ تَلَقَّبَ بِزَبُورِ آل مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله و سلّم- انتهى‏

. وَ أمَّا بَلَاغَةُ بَيَانِهَا وَ بَراعَةِ تبْيَانِها فَعِنْدَهَا تَسْجُدُ سَحَرَةُ الْكَلَامِ، وَ تَذْعَنُ بِالْعَجْزِ عَنْهَا مَدَارَة الاعْلَامِ، وَ تَعْتَرِفُ بِأنَّ النُّبُوَّةَ غَيْرُ الْكِهَانَةِ وَ لَا يَسْتَوِى الْحَقُّ وَ الْبَاطِلُ فِى الْمَكَانَةِ؛ وَ مَنْ حَامَ حَوْلَ سَمَائِهَا بِغَاسِقِ فِكْرِهِ الْوَاقِبِ رُمِىَ مِنْ رُجُومِ الْخِذْلَانِ بِشِهَابٍ ثَاقِبٍ.

حَكَى ابْنُ شَهْرَآشُوبٍ فِى مَنَاقِبِ آلِ أبيطَالِبٍ:: إنَّ بَعْضَ الْبُلَغَاءِ بِالْبَصْرَةِ ذُكِرَتْ عِنْدَهُ الصَّحِيفَةُ الْكَامِلَةُ، فَقَالَ: خُذُوا عَنِّى حَتَّى امْلِىَ عَلَيْكُمْ مِثْلَهَا، فَأخَذَ الْقَلَمَ وَ أطْرَقَ رَأسَهُ فَمَا رَفَعَهُ حَتَّى مَاتَ. وَ لَعَمْرِى لَقَدْ رَامَ شَطَطاً فَنَالَ سَخَطاً.

 «بدانكه: تحقيقاً بر اين صحيفه شريفه اثر بارزى است از علم إلهى، و در آن رائحه و بوى عطرى است از كلام نبوى. و چگونه اين طور نباشد در حالى كه آن شعله‏اى است از نور مشكوة رسالت و وزش هواى عطرآگينى است از بوى جان پرور باغهاى امامت تا به جائى كه بعضى از عارفان درباره آن گفته‏اند: صحيفه سجّاديّه در همان مجراى الهامات و وحيهاى آسمانى، و در همان منهج و مسير صحيفه‏هائى است كه به صورت لوح از عرش حضرت بارى نازل مى‏شده است، به جهت آنكه مطالبى كه در آن مندرج مى‏باشد مشتمل است بر أنوار حقايق معرفت، و ميوه‏هاى شيرين باغها و بستانهاى حكمت. و علماء أخيار، و صرّافان و ناقدان‏ قُدَما از پيشينيانِ اهل صلاح به آن لقب زبور آل محمّد داده و انجيل اهل بيت مى‏گفته‏اند.

شيخ جليل و بزرگوار محمّد بن على بن شهرآشوب در «معالم العلماء» در ترجمه احوال متوكّل بن عُمَير ذكر كرده است كه: وى دعاى صحيفه را كه ملقَّب به زبور آل محمّد است، از يحيى بن زيد بن على عليه السّلام روايت نموده است.- تا اينجا كلام او به پايان رسيد.

و امّا بلاغت بيان و برترى گفتار صحيفه به حدّى است كه: سخنوران ساحر و فصيحان و اديبان سحرانگيز بايد در برابر آن به سجده درآيند، و سران و سروران دانشمند از آوردن مثل آن به عجز و ناتوانى معترفند و اقرار نمايند كه: نبوّت غير از كهانت مى‏باشد؛ و حقّ و باطل در يك مرتبه و يكسان نمى‏باشند. و كسى كه بخواهد در اطراف و جوانب آسمان بلند و درخشان آن گردشى كند و چرخى بزند با فكر ظلمانى و انديشه تاريك خود كه داخل در كسوف جهل و خسوف نادانى فرو رفته است، با تيرهاى خِذلان و سهام نكبت و سرافكندگى روبرو شده، ستارگان نورانى و متحرّك آسمان علم و شِهاب ثاقِب درايت و معرفتْ او را با تير هلاكت هدف گرفته، محو و نابود مى‏گردانند.

ابن شهرآشوب در كتاب «مناقب آل أبى طالب:» حكايت نموده است كه: چون نزد بعضى بلغاء بصره سخن از صحيفه كامله به ميان آمد، گفت: اينك بگيريد از من كه من مثل آن را براى شما املاء و انشاء مى‏كنم. وى قلم را به دست گرفت و سرش را پائين آورد كه بنويسد؛ ديگر نتوانست سرش را بلند كند تا اينكه بمرد. و به جان خودم قسم، او در گفتارش افراط نمود و از حقّ بدور افتاد پس سخط إلهى به وى رسيد.»

سيد علي خان كبير : تحقيقاً بر اين صحيفه شريفه اثر بارزى است از علم إلهى، و در آن رائحه و بوى عطرى است از كلام نبوى. و چگونه اين طور نباشد در حالى كه آن شعله‏اى است از نور مشكوة رسالت و وزش هواى عطرآگينى است از بوى جان پرور باغهاى امامت تا به جائى كه بعضى از عارفان درباره آن گفته‏اند: صحيفه سجّاديّه در همان مجراى الهامات و وحيهاى آسمانى، و در همان منهج و مسير صحيفه‏هائى است كه به صورت لوح از عرش حضرت بارى نازل مى‏شده است، به جهت آنكه مطالبى كه در آن مندرج مى‏باشد مشتمل است بر أنوار حقايق معرفت، و ميوه‏هاى شيرين باغها و بستانهاى حكمت. و علماء أخيار، و صرّافان و ناقدان‏ قُدَما از پيشينيانِ اهل صلاح به آن لقب زبور آل محمّد داده و انجيل اهل بيت مى‏گفته‏اند.

محدِّث قمّى؛ چون نقل كرده است كه به صحيفه لقب انجيل اهل بيت و زبور آل محمّد: را داده‏اند و به آن اخْتُ الْقُرْآن گفته مى‏شود، و در دنبالش قضيّه عالم بصرى و مردنش را در برابر عجز از امكان آوردن مثل صحيفه ذكر نموده است،گويد: سيّد محمّد بن على بن حيدر موسوى در كتاب «تَنْبيه و سَنِ الْعَيْن» در حقّ صحيفه كامله مى‏گويد: اين همان صحيفه مشهوره‏اى است كه در دست مردم بسيار يافت مى‏شود، وَ فِيهَا مِنَ الْبَلَاغَةِ وَ الإخْبات  مَا يَقَعُ عَنْ مُعَارَضَتِهِ بِمَا يُقَارِبُهُ إلْيَاسُ. «در آن از بلاغت و از دلبستگى و گرايش و اطمينان و تخشّع به سوى خداوند متعال و انكسار و شكستگى در مقابل او چيزهايى است كه الياس پيامبر از معارضه به آوردن چيزى نزديك به آن (نه عين آن) سقوط مى‏كند و از پا در مى‏آيد.»

زيديّه و اماميّه آن را از رجالشان روايت نموده‏اند، و ابن حَمْدُون نديم در تذكره عظيمه مشهوره‏اش در ميان علماء و ادباء از اهل سنّت و غيرهم بعضى از أدعيه آن را ذكر كرده است.

و شيخ عبد الرّحمن مُرشدى در مصنَّف خود كه آن را «بَرَاعَةُ الاسْتِهْلال» اسم گذارده است، دعاى رويت هلال را از آن نقل نموده است.- انتهى كلام صاحب «تنبيه وَ سَنِ العين.»

                        امام شناسى، ج‏15، ص: 40 تا 47

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید