ورود کاربران

دعای شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان

دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان

شیخ طوسی از حارث بن مُغَیْرَه نَضْرى روایت کرده که امام صادق(ع) در شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان مى‌خواند:

«اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرآنُ وَجُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا فیهِ وَسَلِّمْهُ لَنا وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فى یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَةٍ یا مَنْ اَخَذَ الْقَلیلَ وَشَکَرَ الْکَثیرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى کُلِّ خَیْرٍ سَبیلاً وَمِنْ کُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

پنجم رمضان الکریم

ولادت حضرت جواد علیه السلام به قولی

در این روز به قلم مرحوم محدث شیخ عباس قمی (ره) به قولی ولادت حضرت جواد الائمه واقع شده . ولکن مشهور دهم رجب است . (1)

پاورقی :

1-النص و الاجتهاد :ص529 . وقایع الایام :ص45

چهارم رمضان الکریم

 

1- هلاکت زیادبن ابیه در کوفه

در این روز (سنه 53 ه) زیاد بن ابیه در کوفه هلاک شد و حال او را در تحفة الاحباب نقل کرده ام (شیخ عباس قمی) ، بدان جا رجوع شود . (1)

 

تقویم شیعه :

 زیاد بن ابیه در سال 53 ه در کوفه به هلاکت رسید .(2) او مشهور به زیاد بن ابیه ، زیادبن امه ، زیادبن عبید و زیاد بن سمیه است و چون پدر زیاد از کثرت معلوم نبود به او زیاد بن ابیه می گفتند . !! 

هنگامی که به معاویه پیوست به او زیاد بن ابی سفیان می گفتند و برادر معاویه شد و زنای مادر خود را قبول کرد . سمیه کنیز حارث بن کلده طبیب بود . حارث اورا به چراندن گوسفندان وادار کرده بود ولی طبع زشت و شهوانی سمیه آنقدر در صحرا ننگ به بار آورد که حارث او را از خود راند . از ا« پس سمیه اسما خود را به عبید چوپان ثقفی چسباند و رسما جزء فواحش طلئف درآمد و حیثیت خاندان عبید را هم لکه دار کرد .

برادری او با معاویه یکی از راههایی بود که معاویه برای جلب زیاد به طرف خود به کار گرفت . او مجلسی ترتیب داد و از عده ای به عنوان شاهد در آنجا استفاده کرد که از جمله ابومریم مشروف فروش طائف بود . او برخواست و به زیاد گفت : شبی ابوسفیان به طائف آمد و از من فاحشه ای خواست . در آن شب کسی جز سمیه نبود . صبر کردیم تا رفت و آمد ها کم شد . سمیه را برای او فرستادم . زیاد زنای مادر خود را قبول کرد و برادر معاویه شد ! معاویه هم برای باوراندن این نسب به او خواهرش را به خانه او فرستاد و دستور داد که چادر از سر بردارد چرا که محرم اوست !!!(3) 

زیاد بعد از برادری با معاویه برائت از امیرالمومنین علیه السلام و قتل شیعیان آن حضرت و غارت اموال آنان را شروع کرد . دست بریدن ، شکم پاره کردن ، به دار آویختن ، زنده به گور کردن ، میل سرخ شده به چشمان شیعیان کشیدن ، فرزندان را سر بریدن ، خانه خراب کردن و آتش زدن از جمله کارهای او بود . عبدالرحمن بن حسان را به جرم محبت امیرالمومنین علیه السلام زنده به گور کرد . (4)

در بصره و کوفه سیزده هزار نفر را به جرم شیعه بودن یا به اختمال شیعه بودن کشت ، و بعد به معاویه نوشت : من تا به این حد خواسته تو را انجام دادم و این کارها با دست چپم بود . اگر حکومت حجاز به من واگذار شود با دست راستم که بیکار است همین عمل را انجام میدهم ، و تصمیم دارم از مردم عراق در مسجد بخواهم که برائت از علی علیه السلام و مدح خاندان امیه را علنی نمایند . هر کس قبول نکند او را بکشم و خانه او را خراب کنم .

چون این خبر منتشر شد ، امام حسن علیه السلام و شیعیان نفرین کردند و بعضی امیرالمومنین علیه السلام را خواب دیدند که او را نفرین کرد و آن ملعون قبل از عملی کردن تصمیمش به مرض طاعون مبتلا شد و به در کات جحیم واصل گردید . (5)

پاورقی :

1-وقایع الایام :ص44 

2-نفائح العلام :ص114 . الوقایع و الحوادث : ج1ص75 . شفاءالصدور :ج1ص310 . فیض العلام :ص23 . تاریخ دمشق :ج19ص204 . تقویم شیعه :ص268

3-الغدیر :ج10ص227.216 . بحارالانوار :ج33ص519 . الوقایع و الحوادث :ج رمضان ص75 . شفاء الصدور فی شرح زارت العاشور : ج1ص312 . الکنی والالقاب :ج1ص302 . تتمة المنتهی :ص87 . اخبارالطوال :ص219 . شرح نهج البلاغة(ابن ابی الحدید) :ج16ص187 . تاریخ یعقوبی :ج2ص218 . تاریخ دمشق :ج19ص131.173 . تقویم شیعه :ص269

4-شفاءالصدور :ج1ص315 ،به نقل از ابن خلکان و ابن اثیر . الغدیر :ج9ص121 . ج11ص53 . تاریخ طبری :ج4ص206 . تاریخ دمشق :ج8ص27 . ج34ص301 . تقویم شیعه :ص269 .

5-بحارالانوار:ج33ص214 . شفاءالصدور فی شرح زارت العاشور :ج1ص316 . الوقایع و الحوادث :ج رمضان ص79 . تاریخ یعقوبی :ج2ص229 . البدایة و النهایه :ج8ص67 . سیر اعلام النبلاء :ج3ص496 . شرح نهج البلاغة (ابن ابی الحدید) :ج3ص199 . ج4ص58 . تاریخ طبری :ج4ص215 . تاریخ دمشق :ج19 ص203 . تاریخ ابن خلدون :ج3ص14 . مروج الذهب :ج3ص35  . تقویم شیعه :ص270

 

چرا خدا روزه را به خود نسبت داده؟

 حضرت رسول صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند:

لِلصّائِمِ فَرحَتانِ: فَرحَة عِندَ إفطارِهِ، و فَرحَة عِندَ لِقاءِ رَبِّهِ.

[رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: براى روزه‏دار دو خوشحالى و انبساط است. اوّل سرور در وقت افطار دوّم هنگام ملاقات پروردگارش. مترجم‏]]

كمافى «المحجّة البيضاء» عن ابن ماجه، دركتاب «من لايحضره الفقيه» روايت نموده است كه:

وَ قالَ صلّى الله عليه و آله و سلّم: قالَ اللهُ [تَبارَكَ و] تَعالَى: الصَّومُ لى و أنا أجزى بِهِ؛ و لِلصّائِمِ فَرحَتانِ: حينَ يُفطِرُ و حينَ يَلقَى رَبَّهُ عَزَّوجَلَّ؛ و الَّذى نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَخَلوفُ فَمِ الصّائِمِ عِندَ اللهِ أطيَبُ مِن ريحِ المِسكِ.

[رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمود: خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد: روزه مختصّ به من است و خود پاداش آن را خواهم داد. و براى روزه‏دار دو سرور و خوشحالى است. اول وقت افطار، و دوّم وقت ملاقات با پروردگار. قسم به كسى كه جان محمّد در دست قدرت اوست تغيير بوى دهان روزه‏دار نزد خداوند از بوى مشك برتر است. مترجم‏]] [[[][[][[[[]][[[

تفسير روايت: الصُّومُ لِى و أنا اجْزِى بِه‏

علما را در معنى «اجزى به» خلافست؛ بعضى به صيغه معلوم خوانده‏اند (يعنى من خودم بنفسه جزاى روزه‏دار را مى‏دهم) و بعضى به صيغه مجهول (يعنى من خودم جزاى روزه‏دار هستم) و در هر صورت معنى بسيار عاليست.

امّا اگر «أجزى به» خوانديم، پس براى شرافت روزه همين بس كه در ميان عبادات و نسك، خدا خود را بنفسه پاداش دهنده اين فريضه دانسته است؛ و اگر «اجزى به» خوانديم يعنى هيچ نعمتى و هيچ درجه از درجات جنّت سزاى روزه‏دار نيست‏ مگر ذات مقدّس او جلّ و علا كه بنفس شريف خود جزاى اوست. و از اينجا استفاده مى‏شود كه راه وصول به لقاى خداوند و فناى در ذات او كه از لوازم جزاى روزه باشد بدون روزه ميسور نيست.

علماء معرفةالنفس جوع و صيام را يكى از اركان سلوك راه خدا شمرده‏اند، و در روايات اهل بيت عليهم السّلام و حديث معراجيه كه مرحوم مجلسى از «ارشاد» ديلمى و أسناد ديگر نقل مى‏كند مطالب عجيبى در فوائد جوع و روزه مذكور است.

در روايت مذكور از «من لا يحضره الفقيه» كه نظير آنرا غزالى در «إحياء العلوم» از طريق عامّه نقل مى‏كند بيانى در ذيل آن دارد كه مفادش اينست: صوم را خداوند به خود نسبت داده و مشرّف به ذات خود دانسته- و اگر چه تمام عبادات راجع به اوست همچنان كه بيت الله الحرام را به خود نسبت داده، و گرچه تمام زمينها ملك اوست- به دو جهت:

اوّل آنكه: روزه كفّ نفس و ترك است و اين سرّى است بين بنده و خدا، بخلاف ساير عبادات كه در مرأى و مشهد مردم است، ولى روزه عمل باطنى است بواسطه صبر محض و اين را غير از خدا كسى نداند، بدين جهت به خود نسبت داده است.

دوّم آنكه: روزه دشمن خدا را كه نفس امّاره است مقهور مى‏كند، چون وسيله شيطان شهوات است؛ و خوردن و آشاميدن و ساير مفطرات كه مقوّى شهواتند بواسطه روزه از بين مى‏روند. بنابراين روزه شهوات را خورد و نابود مى‏كند و بالملازمه نفس امّاره و شيطان خورد و نابود مى‏گردد. قال صلّى الله عليه و آله و سلّم: إنَّ الشَّيطانَ لَيَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ فَضَيِّقوا مَجاريهِ بِالجوعِ.

[رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: بدرستى كه شيطان در انسان نفوذ مى‏كند مانند خون كه در رگهاى آدمى در جريان است پس گذرگاههاى او را با گرسنگى تنگ و مسدود نمائيد. مترجم]

 

انوارالملكوت، ج‏1، ص: 47-48

سوم رمضان الکریم

 


1-نزول انجیل بر حضرت عیسی علیه السلام  

روایت شده که در این روز بر حضرت عیسی علیه السلام انجیل نازل شده(1)

 

2-وفات حضرت معصومه به روایت عاصمی

در این روز بنا به روایتی وفات حضرت معصومه سلام الله علیها واقع شده است 

 

3-وفات شیخ مفید

وفات شیخ مفید در بغداد (سنه 413 ه ) که در این روز شیعه و سنی برای تشییع او اجتماع کردند (2) . و چندان جمعیت بود که میدان ((اشنان)) بر مردم تنگ شد و به غیر از جماعت اهل سنت ، هشتاد هزار شیعه جمع شده بود و تمامی برای آن جناب می گریستند و مانند چنان روزی دیده نشده بود .

سید مرتضی برآن جنازه نماز خواند . قبر شریفش در پایین پای حضرت جواد علیه السلام پهلوی قبر شیخش ابوالقاسم جعفربن قولویه قمی واقع است و مدایح این شیخ بزرگوار ، زیاده از آن است که ذکر شود و بس است در فضیلت او ملاحظه توقیعات شریفه صادره از امام زمان عجل الله تعالی فرجه که از برای این بزرگوار ، چه فرموده : وَحَکی انَّهُ وَجِدُ مَکتوباً عَلی قَبرِه بِِخَطِّ القائِم علیه السلام :

لا صوت الباعی بفقدک انه         یوم علی آل الرسول عظیم

ان کنت قد غیبت فی جدث الثری       فالعدل و التوحید فیک مقیم

والقائم المهدی یفرح کلما         تلیت علیک من الدروس علوم (3)

 

4- وفات عبدالله بن احمد

در این روز (سنه 567 ه ) شیخ متبحر ، عبدالله بن احمد ، معروف به ((ابن خشاب نحوی)) وفات یافت – سیوطی در ((طبقات)) نوادری از او نقل کرده که جای نقلش نیست . (4)

 

5-شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به قولی

به قولی شهادت حضرت صدیقه طاهره زهرای مرضیه سلام الله علیها در این روز بوده است .(5)

 

پاورقی :

1-    وقایع الایام :ص43

2-    معالم العلماء : ص113 :تعلیقة امل الامل :ص305 . وقایع الایام :ص43 .

3-    بحارالانوار :ج53ص255 . تعلیقة امل الامل ص305  . وقایع الایام ص44

4-    شرح الرضی علی الکافیه :ص359 . وقایع الایام :ص44

5-    بحارالانوار :ج22ص167 . ج43ص189 . 214 . شرح احقاق الحق :ج25ص15 . الذریة الطاهره :ص110 . مستدرک حاکم :ج3ص162 . تقویم شیعه :ص268 .