اباعبدالله الحسین علیه السلام :
قَالَ : أُنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) نَصَبَهُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍ‏ فَنَادَى لَهُ بِالْوَلَايَةِ وَ قَالَ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ قَالُوا : اللَّهُمَّ نَعَم‏
--------------------------------
من با سوگند به خدا از شما می پرسم : آیا می دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او (امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب پدرم) را در روز غدیر خمّ نصب نمود و ندای ولایت او را در داد و گفت : واجب است که حضّار ، این مطالب را برای غائبین بازگو کنند؟ گفتند : بار پروردگارا ! آری !

ورود کاربران

ابداع نور فيض ظهور حضرت زهراء


ابداع نور فيض ظهور حضرت زهراء

 

در ابداع نور فاطمي چهار قسم روايت است از پاره اخبار و آثار معلوم مي‏شود که نور فاطمه‏ي علا حده مستقلا خلق شده و از بعض اخبار معلوم مي‏شود از نور پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم خلق شده و از چند حديث معتبر ظاهر است که از نور پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت امير برانگيخته شده و از حديث علل بروايت معاذ بن جبل و حديث خصال و معاني الاخبار مرويست که نور پيغمبر و حضرت امير و حسنين معاپيش از هفت هزار سال خلق شدند و ترتيب در اين حديث منظور نيست.

قسم اول در روايت انس بن مالک چنين است (ثم ان الله خلق الظلمه بالقدره فارسلها في سحائب البصر فقالت الملائکه سبوح قدوس ربنا منذ عرفنا هذه الاشباه ما راينا سوء فحرمتهم الا کشفت ما نزل بنا فهنالک خلق الله تعالي قناديل الرحمه و علقها علي سرادق العرش فقالت الملائکه اليهنا لمن هذه الفضيله و هذه الانوار فقال هذا نور امتي فاطمه الزهراء فلذالک سميت امتي الزهراء لان السماوات والارضين بنورها زهرت و هي ابنه نبيي و زوجه وصيه)

و اين حديث را مرحوم شيخ مفيد و شيخ طوسي و طبرسي و صاحب کشف الغمه باسانيد خود از فضل بن شاذان از موسي بن جعفر روايت کرده‏اند و کذا در جلد 7- و 10- بحار و رياض الجنان و منافي نيست ظهور نور آن مخدره در آسمانها با قدمت و سبقت نور مقدس پدر بزرگوارش و اين اظهار و ازهار يکي از جلوات آن سيده‏ي کائنات بوده وجود مقدس فاطمي جلوه از جلوات محمدي است و ايضا از قسم اولست روايت معاني الاخبار از سيد ابراري (قال صلي الله عليه و آله و سلم خلق الله نور فاطمه قبل ان يخلق الارض والسماء فقال بعض الناس يا نبي‏الله فليست هي انسيه فقال فاطمه حوراء انسيه قال خلقهاالله عز و جل من نوره قبل ان يخلق آدم اذ کانت الارواح فلما خلق الله عز و جل آدم عرضت علي آدم قيل يا نبي‏الله فاين کانت فاطمه‏ي قال کانت في حقه تحت ساق العرش قالوا يا نبي‏الله فاين کان طعامها قال التسبيح والتهليل والتمجيد فلما خلق الله عز و جل آدم و اخرجني من صلبه و احب الله ان يخرجها من صلبي فجعلها تفاحه في الجنه و اتاني بها جبرئيل الخ (آنچه در لقب منصوره سبق ذکر يافت)

و جلوات آن نور فاطمي تجليات خاصته داشته گاهي در ساق عرش گاهي در آسمانها هر يک بنحو خاص و نهج مخصوص و گاهي در بهشت در نظر آدم و حواء بصورت جاريه حسناء و گاهي در حقه نور و گاهي در قنديل محجوبه و مستوره و گاهي در سيب و رطب و انگور بهشتي و اين از خصائص آن مخدره است

قسم دوم دسته اخباريست که دلالت دارد آن مخدره از نور رسول خدا خلق شده است و از نقل همه آنها عذر مي‏خواهم چون آن روايات را در جلد سوم (تاريخ سامره) در نصوص امامت امام علي النقي (ع) کاملا ايراد کرده‏ام در اينجا از کتاب متقضب الاثر اين يک حديث را مي‏نويسم سلمان فارسي از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت مي‏نمايد که آن حضرت فرمود خداوند مرا از صفوه نور خود خلق فرمود و مرا باطاعت خود خواند پس اطاعت کردم خدا را پس از نور من نور علي را خلق کرد و او را بطاعت خود خواند و علي او را اطاعت کرد آنگاه از نور من و علي فاطمه (ع) را خلق نمود و او را دعوت بطاعت خود فرمود اجابت کرد آنگاه از نور من و علي و فاطمه‏ي نور حسن و حسين را خلق کرد و ايشان را بطاعت خود خواند اجابت کردند پس ما را به پنج اسم يکي از اسماء خود ياد کرد خدا محمود است و من محمد خدا عالي است و ابن عم من علي است خدا فاطر است و اين است فاطمه‏ي و از براي خدا احسان است و اين است دو فرزند من حسن و حسين پس خلق کرد از نور ما نه نفر از ائمه طاهرين را و ايشان را بطاعت خود دعوت کرد الحديث

قسم سوم (ر) اخباريست که انوار خمسه از يک چشمه باشند محل حاجت آن روايات يکي اين است که رسول خدا بعمويش عباس بن عبدالمطلب فرمود اي عمو من و علي و فاطمه و حسن و حسين از يک چشمه‏ايم و ما را خداوند خلق فرمود وقتي که آسمان و زمين و بهشت و دوزخ نبود و ما بوديم و تسبيح خدا را مي‏کرديم در وقتي که تقديس و تسبيح کننده نبود خداوند متعال خواست صنعت و خلقت خود را ظاهر کند شکافت نور مرا و از آن عرش را خلق کرد پس نور عرش از نور من است و نور من از نور اله است و من از عرش افضل مي‏باشم پس شکافت از نور علي بن ابي‏طالب و خلق کرد از آن ملائکه را پس نور ملائکه از نور علي است و نور علي از نور خدا است و نور او افضل از ملائکه است پس شکافت نور دخترم فاطمه را و خلق کرد از او آسمان و زمين را و نور فاطمه از نور خدا است و فاطمه‏ي افضل است از آسمانها و زمينها پس از نور امام حسن آفتاب و ماه را خلق کرد و نور حسن از نور خداست و او افضل از شمس و قمر است پس شکافت نور حسين را و از آن بهشت و حورالعين را خلق کرد پس نور جنت و حورالعين از نور حسين است و نور حسين از نور خداست و الحسين افضل من الجنه والحور العين آنگاه در اين حديث ذکر فرموده ظهور ظلمت و خلقت قنديل را که سابقا باو اشاره شد و نيز از غرائب علو حق اين است که خوارزمي حنفي در مناقب خود روايتي ذکر کرده که تمام آن را در تاريخ سامراء بالفاظها ايراد کرده‏ام محل شاهد در اينجا اين است که خداوند متعال در شب معراج برسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خطاب مي‏کند (يا محمد اني خلقتک و خلقت عليا و فاطمه والحسن والحسين والائمه من نوري الخبر)

قسم چهارم خبري که نور فاطمه از نور رسول خداست صاحب کشف الغمه و ديگران سند را بموسي بن جعفر مي‏رسانند که آن حضرت فرمود خداوند از نوري که اختراع کرده بود و از نور عظمت او بود نور محمد را خلق کرد و همان نور لاهوتيه است که از براي موسي بن عمران در طور سينا تجلي کرد و آن جناب طاقت نياورد و آن کوه قرار نگرفت و حضرت موسي غش کرد پس آن نور را دو قسمت فرمود يکي پيغمبر شد و يکي اميرالمؤمنين عليه‏السلام و از نور خود غير از اين دو نفر را خلق نکرد و بقدرت خود هر دو را از براي خود آفريد و برگزيد و برايشان از نفس خود دميد و اين دو بزرگوار را بصورتشان مصور داشت و علمش را در ايشان بوديعت نهاد و تعليم بيان کرد و علم غيب خود را بديشان آموخت و بر آن آگاه فرمود پس قرار داد يکي را بمنزله‏ي نفس و ديگري را بمنزله‏ي روح ظاهرشان بشريه است و باطنشان لاهوتيه پس ظاهر بشريت جلوه کردند تا مردم طاقت ديدار آن آفتاب درخشان و ماه تابان را داشته باشند پس اقتباس کرد از نور محمد صلي الله عليه و آله و سلم نور فاطمه را و از نور فاطمه نور حسن و حسين را مانند اقتباس نور چراغ از ديگري آنگاه اين انوار از صلبي بصلبي و از بطني ببطني و از رحمي برحمي نقل شد الخ

کيف کان نور جناب فاطمه‏ي بالانفراد يا از نور جناب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم يا از نور آن حضرت و اميرالمؤمنين يا از نور پروردگار همه يک نوع واحده‏اند و از يک مصدر و مبدء ابداع و انشأ شده‏اند و از يک منشأ و محل مشتق گرديده‏اند ليکن بر حسب وقت و زمان حکمت معلومه‏ي و استعداد قابل اين مستوره ام‏الفضائل بذاتها و حقيقتها در ملکوت اعلي و عالم بالاتجليات خاصته داشته و از هر تجلي باسم و لقبي خوانده مي‏شد است

رياحين الشريعه   ج1 / ص 246 تا 250

دو روايت در بيان ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا


دو روايت در بيان ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا

روي عن الصّادقَيْن صلوات اللَّه عليهما: و کان مبدء حمل خديجه عليهاالسلام عنها بها انّ النبي صلي اللَّه عليه و آله لما عرج به الي السماء اکل من ثمار الجنه فحولها اللَّه تعالي ما في ظهره فلما هبط الي الارض واقع خديجه فحملت بفاطمه عليهاالسلام ففاطمه حوراء انسيه و کلما النبي (ص) الي رائحه الجنه کان يشمها فيجد منها رائحه الجنه الحديث.

و ايضا: عن عايشه: قال رسول‏اللَّه صلي اللَّه عليه و آله لما اسري بي الي السماء ادخلت الجنه فوقعت علي شجره من اشجار الجنه لم ارفي الجنه احسن منها و لا ابيض منها ورقا ولا اطيب ثمره فتناولت ثمره من اثمارها فاکلتها: فصارت نطفه في صلبي فلما هبطت الي الارض واقعت خديجه فحملت بفاطمه رضي اللَّه عنها فاذاانا اشتقتُ الي ريح الجنه شَمَمْتُ ريح فاطمه:

(از کتاب الدّرالمنثور ج 5 ص 218 سوره اسري)

مضمون اين دو روايت معتبر با هم يکي است و مُثبت آن است که تکون نطفه در صُلْبِ حضرت ختمي مرتبت از ثمره‏ي اشجار جنت منشأت گرفته و پس از معراج آن بزرگوار و هبوطش بزمين با مواقعه با حضرت خديجه عليهاالسلام، موجب حمل آن بانوي مکرمه به وجود فاطمه زهراي اطهر(س) دختر والاگهر پيغمبر خاتم صلي‏اللَّه عليه و آله و سلم گرديده است و به همين جهت بوده است که آن حضرت بوي بهشت را از دخترش فاطمه زهرا سلام‏الله‏عليها استشمام مي‏نموده است و او را انسيه حوراء ناميده است.

 

انسيّه‏ي حورا سبب اصل اقامت 

اصلي که بباليد بدو نخل امامت

نخلي که ز توليد قدش زاد قيامت 

گنجينه عرفان گهر بحر کرامت

در باغ نبي طُوبي افراخته قامت 

در ساحت بستان ولي سر و لب جو

 

آيينه ايزد نما / ص 27 تا 19

فروزندگي به هنگام ولادت


فروزندگي به هنگام ولادت

 

زهرا عليهاالسلام به هنگام ولادت نورافشاني کرد و آسمان‏ها و زمين را به نور خويش روشن ساخت.

«... فلما سقطت الي الأرض أشرق منها النور حتي دخل بيوتات مکه و لم يبق في شرق الأرض و لا غربها موضع الا أشرق فيه ذلک النور...

به هنگام تولد آنگاه که بر زمين قرار گرفت نوري از آن وجود مبارک تابش گرفت و به همه خانه‏هاي مکه وارد شد و در شرق و غرب عالم جايي نماند مگر آن که آن نور بدان جا راه يافت.

زهرا عليهاالسلام به محراب عبادت که مي‏ايستاد آن‏گونه که ستارگان بر اهل زمين درخشش دارند او بر آسمانيان مي‏درخشيد.

«... لانها کانت اذا قامت في محرابها زهر نورها لأهل السماء کما يزهر نور الکواکب لأهل فروزش نور هر صبح و شام بر اهل مدينه پشتوانه‏اي بر درستي اين اسم تابناک است.

 

زخم خورشيد/  ص 105 و 106

ولادت ملکوتي حضرت زهرا و نخستين سخن او

ولادت ملکوتي حضرت زهرا و نخستين سخن او

 

هنگامي که حضرت خديجه عليهاالسلام با پيامبر صلي اللَّه عليه و آله ازدواج کرد، زنان مکه اعتصاب عمومي کردند، که از خديجه عليهاالسلام دوري کنند، و به او اعتنا نکنند، آن بانوي مقاوم، از سرزنش سرزنش گران نهراسيد و به حمايت خود از پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و اسلام ادامه داد، هنگامي که ولادت حضرت زهرا عليهاالسلام نزديک شد، طبيعي است که بانوان در چنين وقتي نياز به کمک بانوان ديگر دارند، خديجه عليهاالسلام از زنان قريش و بني‏هاشم، کمک خواست، ولي آنها بر اثر کينه و عداوتي که با اسلام و خديجه عليهاالسلام داشتند، پيام دادند که هرگز ما تو را ياري نخواهيم کرد.

خديجه عليهاالسلام غمگين شد، ناگاه در همين لحظه چهار بانوي بلند قامت و گندمگون که شبيه زنان بني‏هاشم بودند به محضر خديجه عليهاالسلام آمدند، خديجه عليهاالسلام از ديدن آنها وحشتزده شد، يکي از آنها گفت: «غمگين نباش، ما از جانب خدا به سوي تو آمده‏ايم، ما خواهران تو هستيم، من «ساره» (همسر ابراهيم خليل) هستم، و اين «آسيه» است، آن ديگر مريم عليهاالسلام است، چهارمي کلثوم خواهر موسي عليه‏السلام است، خداوند ما را براي کمک به تو فرستاده است».

يکي از آنها در جانب راست خديجه عليهاالسلام نشست، و ديگري در جانب چپ او و سومي در پيش روي او و چهارمي پشت سر او نشستند و در اين هنگام فاطمه زهرا عليهاالسلام چشم به جهان گشود، در حالي که به طور کامل پاک و منزه بود...

نخستين سخني که حضرت زهرا عليهاالسلام در همان روز ولادت به زبان آورد اين بود:

«گواهي مي‏دهم که معبودي جز خداي يکتا و بي‏همتا نيست، و پدرم رسول خدا است، و شوهرم سرور اوصياء است، و فرزندانم سرور نوه‏هاي پيامبرند».

فاطمه عليهاالسلام در رشد و نمو، بي‏نظير بود، به طوري که روايت شده: «اندازه‏ي رشد يک روز او برابر اندازه رشد يک ماه ساير کودکان بود»

نگاهي بر زندگي حضرت فاطمه / ص 22 و 23

زلزله بزرگ در لحظه ولادت فاطمه

زلزله بزرگ در لحظه ولادت فاطمه

حضرت علي عليه السلام فرمود:

در شب تولد نور پاک فاطمه، زلزله عظيمي در مکه اتفاق افتاد که سنگهاي بزرگي از کوه ابوقيس جدا شد و بر زمينهاي پس و بلند مي غلطيدند. آن قدر اين زلزله ادامه داشت که ابوطالب بر بالاي بلندي رفت و به خداوند عرض ‍ کرد: الهي و سدي اساءلک بالحمدية المحمودية و العلوية العالية و بالفاطيمة البيضاء الا تفضلت علي اهل التهامة بالرحمة و الرافه. اي خدا و آقاي من. به مقام حمد شده محمدي و مقام بلند علوي و مقام ودرخشان فاطمي از او در خواست مي کنم که بر اهل مکه بوسيله رحمت و مهربانيت تفضل و احسان نمايي. به اين ترتيب ابوطالب در پيشگاه خداوند به ساحت مقدس پيامبر عليه السلام و علي و فاطمه عليها السلام توسل جست و از برکت نام ايشان همان لحظه زمين مکه آرام شد.

پس از آن مرم آن کلمات را حفظ کرده و در شرايد و بلاها مي خواند ولي جهت آن را نمي دانستند

 

رياحين جلد 1 ص 58  / الگوي رفتاري حضرت زهرا

ماجراي ولادت حضرت زهرا و دفع يك اشكال


ماجراي ولادت حضرت زهرا و دفع يك اشكال

فاطمه زهرا (س) به سال پنجم بعثت در روز بيستم جمادي الثاني، در حالي که 45 سال از ولادت پيامبر اسلام (ص) گذشت، در مکّه ديده به جهان گشود، چنانکه اين مطلب از امام صادق و امام باقر (ع) نقل شده است خديجه (س) مادر حضرت زهرا (س) است، پيامبر (ص) وقتي که (در يکي از معراجهاي خود) به آسمان عروج کرد، از مويه‏ها و از خرماي تازه و سيب بهشتي خورد، خداوند آن غذاهاي بهشتي را در صلب پيامبر (ص) به آبي مبدّل کرد، هنگامي که آن حضرت از معراج به سوي زمين بازگشت، با خديجه (س) هم‏بستر شد، و به اين ترتيب نور فاطمه (س) در رحم خديجه (س) قرار گرفت، روي اين اساس فاطمه «حوراء انسيّه» است يعني در عين اينکه انسان روي زمين است، از حوريان بهشتي است.

و بر همين اساس، هر وقت پيامبر (ص) مشتاق بوي بهشت مي‏شد، از وجود عزيز فاطمه (س) بوي بهشت و بوي درخت طوبي را استشمام مي‏نمود، و به همين خاطر بسيار فاطمه (س) را مي‏بوسيد، گرچه بعضي از همسران پيامبر (ص) بر اثر ناآگاهي به مقام ارجمند حضرت زهرا (س) اين کار را ناپسند مي‏شمردند.

ممکن است در اينجا سؤال شود که معراج پيامبر (ص) شش ماه قبل از هجرت انجام گرفت و به قول بعضي از سال دوّم بعثت انجام شد، در صورتي که حضرت زهرا (س) در سال پنجم بعثت متولد شد، و اين موضوع با مطلب فوق (همبستر شدن پيامبر (ص) با خديجه بدون فاطمه، پس از معراج) چگونه سازگار است؟

پاسخ اينکه: معراج پيامبر (ص) منحصر به يکبار نبود، تا اين اشکال پيش آيد، بلکه از امام صادق (ع) روايت شده که رسول خدا (ص) صد و بيست بار به معراج رفت، و در همه‏ي معراجها، خداوند پيامبر (ص) را به ولايت و امامت علي (ع) و امامان بعد از او، بيش از فرائض و دستورات واجب، سفارش کرد.

و در کتاب بحارالانوار نقل شده، علّامه‏ي مجلسي ماجراي سرآغاز ولادت حضرت زهرا (س) را چنين نقل مي‏کند:

روزي پيامبر (ص) در سرزمين اَبْطَحْ (بين مکّه و مني) نشسته بود، اميرمؤمنان علي (ع) و عباس و حمزه و عمّار ياسر و منذر بن ضحضاح و ابوبکر و عمر در محضرش بودند، ناگهان جبرئيل به صورت اصلي خود که بسيار بزرگ بود و بالهايش مشرق و مغرب را فراگرفته بود، به حضور پيامبر (ص) آمد و صدا زد:

«اي محمّد! خداوند بزرگ بر تو سلام رساند و امر فرمود که چهل روز از خديجه (س) کناره‏گيري کني!».

اين مأموريّت براي پيامبر (ص) سخت و گران آمد، چرا که پيامبر (ص)، خديجه (س) را دوست داشت و بسيار به او علاقمند بود (ولي دستور خدا بر همه چيز مقدّم است و بايد آن را انجام داد) از آن پس پيامبر (ص) چهل روز دور از خديجه، روزها را روزه گرفت و شبها را به عبادت به سر برد، تا آنکه روزهاي آخر فرارسيد، پيامبر (ص) عمّار ياسر را نزد خديجه (س) فرستاد و اين پيام را به خديجه (س) داد:

«اي خديجه! مبادا گمان کني که کناره‏گيري من از تو به خاطر بي‏محبتي و بي‏اعتنائي است، بلکه پروردگارم چنين دستوري فرمود، تا امر خود را اجرا کند، جز خير و سعادت، گمان ديگر نکن، خداوند متعال هر روز چندين بار به خاطر تو به فرشتگان بزرگش، مباهات مي‏کند بنابراين وقتي شب تاريک شد، در را ببند و در بستر خود استراحت کن، آگاه باش که من در خانه‏ي فاطمه بنت اسد هستم».

خديجه (س) روزي چند بار از دوري رسول خدا (ص) غمگين مي‏شد، وقتي که چهل روز به پايان رسيد، جبرئيل نزد پيامبر (ص) آمد و عرض کرد: «خداوند بر تو سلام مي‏رساند و مي‏فرمايد: براي دريافت و هديه‏اش آماده باش».

پيامبر (ص) از جبرئيل پرسيد: تحفه و هديه خداوند چيست؟

جبرئيل، اظهار بي‏اطلاعي کرد.

در اين هنگام ميکائيل (فرشته‏ي مقرّب ديگر خدا) از آسمان فرود آمد، طبقي را که با پارچه‏ي سُنْدُسْ يا اِسْتَبْرَق بهشتي پوشيده بود، نزد رسول خدا (ص) نهاد.

جبرئيل نزديک آمد و به رسول خدا (ص) عرض کرد: «خداوند مي‏فرمايد: که بايد امشب از اين غذا افطار کني».

حضرت علي (ع) مي‏فرمايد: (پيامبر در خانه‏ي ما بود) هر شب هنگام افطار به من امر مي‏فرمود که در خانه را باز بگذارم تا هر کسي مايل است وارد خانه شود (و در غذاي پيامبر، بهره‏مند گردد)، ولي آن شب مرا در کنار در خانه نشانيد و فرمود: «اي پسر ابوطالب! اين طعامي است که براي غير من حرام است».

من در کنار در خانه نشستم و رسول خدا (ص) تنها وارد خانه شد و چون سرپوش را از روي طبق برداشت، يک خوشه خرما و يک خوشه انگور در آن ديد، از آنها ميل فرمود تا سير شد و آب هم آشاميد سپس دست خود را براي شستن دراز کرد، جبرئيل آب بر دست مبارکش ريخت، و ميکائيل شستشو داد، و اسرافيل با دستمالي دست آن حضرت را خشک کرد، سپس باقيمانده‏ي غذا با ظرف آن به سوي آسمان بالا رفت، آنگاه پيامبر (ص) براي اداي نماز (نافله) برخاست.

جبرئيل نزد آن حضرت آمد و گفت: اکنون نماز بر تو حرام است تا به خانه نزد خديجه (س) بروي و با او همبستر شوي، زيرا خداوند با خود عهد کرده که در اين شب از صُلْب تو، فرزنداني پاک بيافريند.

در اين هنگام پيامبر (ص) پس از چهل روز کناره‏گيري، برخاست و به سوي خديجه (س) رهسپار شد.

 

رنج ها و فرياد هاي فاطمه/ ص 15 تا 17

فاطمه موهبت استثنائي خداوند

 

 

بسم الـله الرحمن الرحيمkwosar

الحمدلـله رب العالمين و صلي الـله علي سيّدنا محمّد و آله الطاهرين و لعنة الـله علي اعدائهم اجمعين  من الآن الي قيام يوم الدين

فال الـله الحكيم في كتابه الكريم:

إنا أعطيناك الكوثَر* فصلّ لربّكَ وانحر* إنَّشانئك هو الأبتر*

 

فاطمه موهبت استثنائي خداوند


ويژگيهاي  زمان تولد

زماني خداوند فاطمه را به پيامبر اسلام عطا فرمود كه زن هيج جايگاهي در جامعه نداشت و و نه تنها زن بلكه از عاطفه و احساسات هم بويي به مشام نمي رسيد عصري كه دختران را مايه ننگ و سر افكندگي مي دانستند، خداوند در قران مي فرمايد:(و هر گاه يكى از آنان را به فرزند دختر مژده دهند، چهره‏اش سياه مى‏گردد، در حالى كه خشم [و اندوه‏] خود را فرو مى‏خورد.)1 و براي رهايي از اين ننگ و عار دختران را كه سنبل عواطف بودند زنده به گور مي كردند و با اين عمل هم دختر و هم روح عاطفه  را مدفون مي نمودند و ريشه احساس و انسانيت را در نفس خود مي سوزاندند و در وجود خشكشان غير از خشونت و سبعيت چيزي باقي نمي ماند تا جايي كه به خون ريختن و خون خوردن افتخار مي كردند و مطالعه وحشيگري ها و خونريزي هاي آنها انسان را  به ياد نبرد  حيوانات درنده صحراي آفريقا مي اندازد و شايد از اين هم شديدتر و قبيح تر به نظر برسد .

در اينچنين جامعه اي با اين عقائد خلاف انساني خداوند دختري از جنس نور به پيامبرش عطا ميكند تا به به بشريت بفهماند يكي از عناصر معجون كمال، اكسير محبت و عاطفه و احساس است !

دختري از جنس نور و روشنايي

دختري از حقيقت محبت ورأفت و عطوفت

دختري از جنس حور به ظاهر انسان

دختري كه با بدنيا آمدنش سرتاسر عالم روشن و نوراني شد و به همين خاطر اين با نو« زهراء» ناميده شد و اشاره به حقيقتي داشت كه هركه طالب نور و روشنايي است بايد چراغ محبت فاطمه را در قلب خود روشن كند و با معرفت او به سرّ ليلة القدر نائل گردد و  الّا  بدون مهر فاطمه جز تاريكي و گمراهي بهره اي نخواهد داشت و مانند افرادي كه نمي توانستند وجود پر بركت حضرت  را تحمل  كنند و سعي در خاموش كردن سراج الهي داشتند، به خاموشي ابدي مي گرايد.  

چراغي را كه ايزد بر فروزد        هر آنكس پف كند ريشش بسوزد

فاطمه موهبت استثنائي خداوند

ويژگي منحصر به فردي كه ميلاد فاطمه عليهالسلام را از ديگر عنايات الهي ممتاز مي كند اين است كه با وجود اينكه خداوند متعال نعمتهاي فراواني به پيامبرش ارزاني داشته است ليكن در هيچ موردي ما شاهد مسئله ابراز و اظهار آن نعمت از طرف خداوند نيستيم ولي چون اين مولود يك موهبت و عنايت استثنائي و منحصر به فرد است و اسرار زيادي را در بر دارد خداوند متعال توسط وحي به پيامبرش اين نعمت را ابراز مي كند و فاطمه را خير كثير ومحض معرفي مي نمايد و از افضل انبياء خودش بوسيله بجا آوردن نماز و قرباني كردن طلب شكر گزاري مي نمايد و در حقيت همانطور كه خداوند در برابر ظهور آياتش در عالم از انسانها طلب نماز آيات مي كند در مورد اين آيت عظمايش به اكمل انسانهاي عالم  دستور به نماز و قرباني كردن مي دهد و شايد غير از رسول الـله كسي را توان شكر گذاري از اين موهبت الهي وآيت خداوندي نباشد.

فاطمه آيت قدرت باري تعالي

با وجود اينكه  انسانها بر اين باورند كه  فرزندان ذكور سبب ادامه نسل مي باشند و اين مسئله در سرزمين حجاز و عصر رسول الـله بخصوص،  جايگاه ويژه اي در آراء و افكار مردم داشت، خداوند متعال با وجود نازنين فاطمه زهراء سلام الـله عليها قدرت نمائي مي كند و  به پيامبرش وعده مي دهد كه ما نسل تو را از فاطمه نشر و تكثير مي دهيم تا به بت پرستان بي خرد ثابت شود كه  خداوند قادر است برترين و عالي ترين نسل بشريت را در وجود يك دختر قرار دهد تا  حقيقت «والسّر المستودع فيها» در عالم متجلي شود و در دامان گهربارش فرزندانی همچون ائمه­ی معصومين را پرورش دهد كه خود، مشعلداران ارشاد و هدايت جهانيان باشند، علاوه بر اينكه  نسل كور دلاني را كه پسر را باعث تكثير نسل مي دانند و پيامبر را به خاطر بي پسري ابتر مي خواندند قطع مي كند.

فاطمه پاداش مادر فداكار

با اينكه پيامبر گرامي اسلام همسران زيادي داشتند و بعضي از ايشان خالي از كمالات نبودند و فضائلي هم داشتند ولي با اين وجود نسل پيامبر از آنها قرار داده نشد و اين افتخار به بانويي فداكار و دلسوز به نام خديجه عليهالسلام داده شد تا فرموده پيامبر اكرم ( خديجة و اين مثل خديجة ) ثابت و آشكار شود زمانيكه در گزارش فراهم سازي مقدمات ازدواج فاطمه زهرا صلوات الله عليها و علي بن ابي طالب صلوات الله عليه  از خديجه ياد شد رسول الله صلي الله عليه و آله گريستند و سپس فرمودند:خديجه؛ مانند و نظير خديجه كجا يافت مي شود. منحصر به خود بود زيرا آن زمان كه مردم دعوت و پيام الهي مرا قبول نمي كردند تاييدم مي نمود و بر اعلام پيام الهي و در انجام اين وظيفه الهي با اندوخته اقتصادي كمك نمود.2

در روايتى از عايشه آمده است كه گفت: رسول خدا (ص) هيچگاه از خانه خارج نمي‌شد، مگر اين كه يادي از خديجه (س) نموده و او را ستايش مي‌كرد؛ روزي از روزها كه از او ياد كرد، حسادت من برانگيخته شد و گفتم: آيا او جز پيرزني بود، خداوند بهتر از او را نصيب تو كرده است. رسول خدا از شنيدن اين سخن آن قدر خشمگين شد كه موهاي جلوي سر آن حضرت مي‌لرزيد، سپس گفت: نه قسم به خدا، خداوند بهتر از او را به من نداده است، او به من ايمان آورد ، زماني كه مردم كافر بودند، مرا تصديق كرد، زماني كه مردم مرا تكذيب مي‌كردند، مالش را به من ايثار كرد در آن زمان كه همه مرا محروم كرده بودند، خداوند از او فرزنداني نصيبم كرد كه از ديگر زنانم نداد. عائشه گفت: با خودم گفتم كه ديگر هيچگاه از او به بدي ياد نخواهم كرد.! 3

            

             من آن کنیز خدایم که یار طاهایم                  منم کــه مـــادر ام الائمه زهــرایـــم

            جز افتخار کنیزی مصطفی این بس               که من شریک نبی در نشاط و غمهایم

 

آري تنها شخصيت والايى همچون خديجه است كه در دامان پاكش، پاكیزه ‏ترين گوهر، بانوى جهان هستى، يعنى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، پرورانده مى‏شود، آن خورشيد تابانى كه تمام هستي و سرمايه كلان و اموال خود را  خالصانه در راه خدا و رسول گراميش براي پيشرفت دين مقدس صرف كرد تا جايي كه حتي به اندازه يك كفن هم براي خود مالي باقي نگذاشت شايستگي مادري براي برترين زنان عالم را داردتا جزاي فداكاري بي بديل موهبتي بي مانند باشد «هل جزآء الاحسان الا الاحسان»

 

 

1 - سوره نحل آيه 58   وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ

2 - بحار الأنوار    ج‏43    132     باب 5 تزويجها صلوات الله عليها ..... ص : 92

3 - النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب،  ج 4   ص1823ـ1824

 

حجة الله الكبري ( ويژه نامه ولادت حضرت زهرا 1433)

 

 

بيان لحظات ولادت حضرت زهرا سلام الله عليها

 

 

 

 

 

 

 

برتري حضرت زهرا سلام الله عليها از انبياء عظام

 

 

 

 

 

فضائل و ويژگي هاي حضرت زهرا سلام الله عليها

 

 

 

 
اشعار

 

 

تاریخ و وقایع الایام 

زیر مجموعه ها

ابداع نور فيض ظهور حضرت زهراء


ابداع نور فيض ظهور حضرت زهراء

 

در ابداع نور فاطمي چهار قسم روايت است از پاره اخبار و آثار معلوم مي‏شود که نور فاطمه‏ي علا حده مستقلا خلق شده و از بعض اخبار معلوم مي‏شود از نور پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم خلق شده و از چند حديث معتبر ظاهر است که از نور پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت امير برانگيخته شده و از حديث علل بروايت معاذ بن جبل و حديث خصال و معاني الاخبار مرويست که نور پيغمبر و حضرت امير و حسنين معاپيش از هفت هزار سال خلق شدند و ترتيب در اين حديث منظور نيست.

قسم اول در روايت انس بن مالک چنين است (ثم ان الله خلق الظلمه بالقدره فارسلها في سحائب البصر فقالت الملائکه سبوح قدوس ربنا منذ عرفنا هذه الاشباه ما راينا سوء فحرمتهم الا کشفت ما نزل بنا فهنالک خلق الله تعالي قناديل الرحمه و علقها علي سرادق العرش فقالت الملائکه اليهنا لمن هذه الفضيله و هذه الانوار فقال هذا نور امتي فاطمه الزهراء فلذالک سميت امتي الزهراء لان السماوات والارضين بنورها زهرت و هي ابنه نبيي و زوجه وصيه)

و اين حديث را مرحوم شيخ مفيد و شيخ طوسي و طبرسي و صاحب کشف الغمه باسانيد خود از فضل بن شاذان از موسي بن جعفر روايت کرده‏اند و کذا در جلد 7- و 10- بحار و رياض الجنان و منافي نيست ظهور نور آن مخدره در آسمانها با قدمت و سبقت نور مقدس پدر بزرگوارش و اين اظهار و ازهار يکي از جلوات آن سيده‏ي کائنات بوده وجود مقدس فاطمي جلوه از جلوات محمدي است و ايضا از قسم اولست روايت معاني الاخبار از سيد ابراري (قال صلي الله عليه و آله و سلم خلق الله نور فاطمه قبل ان يخلق الارض والسماء فقال بعض الناس يا نبي‏الله فليست هي انسيه فقال فاطمه حوراء انسيه قال خلقهاالله عز و جل من نوره قبل ان يخلق آدم اذ کانت الارواح فلما خلق الله عز و جل آدم عرضت علي آدم قيل يا نبي‏الله فاين کانت فاطمه‏ي قال کانت في حقه تحت ساق العرش قالوا يا نبي‏الله فاين کان طعامها قال التسبيح والتهليل والتمجيد فلما خلق الله عز و جل آدم و اخرجني من صلبه و احب الله ان يخرجها من صلبي فجعلها تفاحه في الجنه و اتاني بها جبرئيل الخ (آنچه در لقب منصوره سبق ذکر يافت)

و جلوات آن نور فاطمي تجليات خاصته داشته گاهي در ساق عرش گاهي در آسمانها هر يک بنحو خاص و نهج مخصوص و گاهي در بهشت در نظر آدم و حواء بصورت جاريه حسناء و گاهي در حقه نور و گاهي در قنديل محجوبه و مستوره و گاهي در سيب و رطب و انگور بهشتي و اين از خصائص آن مخدره است

قسم دوم دسته اخباريست که دلالت دارد آن مخدره از نور رسول خدا خلق شده است و از نقل همه آنها عذر مي‏خواهم چون آن روايات را در جلد سوم (تاريخ سامره) در نصوص امامت امام علي النقي (ع) کاملا ايراد کرده‏ام در اينجا از کتاب متقضب الاثر اين يک حديث را مي‏نويسم سلمان فارسي از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت مي‏نمايد که آن حضرت فرمود خداوند مرا از صفوه نور خود خلق فرمود و مرا باطاعت خود خواند پس اطاعت کردم خدا را پس از نور من نور علي را خلق کرد و او را بطاعت خود خواند و علي او را اطاعت کرد آنگاه از نور من و علي فاطمه (ع) را خلق نمود و او را دعوت بطاعت خود فرمود اجابت کرد آنگاه از نور من و علي و فاطمه‏ي نور حسن و حسين را خلق کرد و ايشان را بطاعت خود خواند اجابت کردند پس ما را به پنج اسم يکي از اسماء خود ياد کرد خدا محمود است و من محمد خدا عالي است و ابن عم من علي است خدا فاطر است و اين است فاطمه‏ي و از براي خدا احسان است و اين است دو فرزند من حسن و حسين پس خلق کرد از نور ما نه نفر از ائمه طاهرين را و ايشان را بطاعت خود دعوت کرد الحديث

قسم سوم (ر) اخباريست که انوار خمسه از يک چشمه باشند محل حاجت آن روايات يکي اين است که رسول خدا بعمويش عباس بن عبدالمطلب فرمود اي عمو من و علي و فاطمه و حسن و حسين از يک چشمه‏ايم و ما را خداوند خلق فرمود وقتي که آسمان و زمين و بهشت و دوزخ نبود و ما بوديم و تسبيح خدا را مي‏کرديم در وقتي که تقديس و تسبيح کننده نبود خداوند متعال خواست صنعت و خلقت خود را ظاهر کند شکافت نور مرا و از آن عرش را خلق کرد پس نور عرش از نور من است و نور من از نور اله است و من از عرش افضل مي‏باشم پس شکافت از نور علي بن ابي‏طالب و خلق کرد از آن ملائکه را پس نور ملائکه از نور علي است و نور علي از نور خدا است و نور او افضل از ملائکه است پس شکافت نور دخترم فاطمه را و خلق کرد از او آسمان و زمين را و نور فاطمه از نور خدا است و فاطمه‏ي افضل است از آسمانها و زمينها پس از نور امام حسن آفتاب و ماه را خلق کرد و نور حسن از نور خداست و او افضل از شمس و قمر است پس شکافت نور حسين را و از آن بهشت و حورالعين را خلق کرد پس نور جنت و حورالعين از نور حسين است و نور حسين از نور خداست و الحسين افضل من الجنه والحور العين آنگاه در اين حديث ذکر فرموده ظهور ظلمت و خلقت قنديل را که سابقا باو اشاره شد و نيز از غرائب علو حق اين است که خوارزمي حنفي در مناقب خود روايتي ذکر کرده که تمام آن را در تاريخ سامراء بالفاظها ايراد کرده‏ام محل شاهد در اينجا اين است که خداوند متعال در شب معراج برسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خطاب مي‏کند (يا محمد اني خلقتک و خلقت عليا و فاطمه والحسن والحسين والائمه من نوري الخبر)

قسم چهارم خبري که نور فاطمه از نور رسول خداست صاحب کشف الغمه و ديگران سند را بموسي بن جعفر مي‏رسانند که آن حضرت فرمود خداوند از نوري که اختراع کرده بود و از نور عظمت او بود نور محمد را خلق کرد و همان نور لاهوتيه است که از براي موسي بن عمران در طور سينا تجلي کرد و آن جناب طاقت نياورد و آن کوه قرار نگرفت و حضرت موسي غش کرد پس آن نور را دو قسمت فرمود يکي پيغمبر شد و يکي اميرالمؤمنين عليه‏السلام و از نور خود غير از اين دو نفر را خلق نکرد و بقدرت خود هر دو را از براي خود آفريد و برگزيد و برايشان از نفس خود دميد و اين دو بزرگوار را بصورتشان مصور داشت و علمش را در ايشان بوديعت نهاد و تعليم بيان کرد و علم غيب خود را بديشان آموخت و بر آن آگاه فرمود پس قرار داد يکي را بمنزله‏ي نفس و ديگري را بمنزله‏ي روح ظاهرشان بشريه است و باطنشان لاهوتيه پس ظاهر بشريت جلوه کردند تا مردم طاقت ديدار آن آفتاب درخشان و ماه تابان را داشته باشند پس اقتباس کرد از نور محمد صلي الله عليه و آله و سلم نور فاطمه را و از نور فاطمه نور حسن و حسين را مانند اقتباس نور چراغ از ديگري آنگاه اين انوار از صلبي بصلبي و از بطني ببطني و از رحمي برحمي نقل شد الخ

کيف کان نور جناب فاطمه‏ي بالانفراد يا از نور جناب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم يا از نور آن حضرت و اميرالمؤمنين يا از نور پروردگار همه يک نوع واحده‏اند و از يک مصدر و مبدء ابداع و انشأ شده‏اند و از يک منشأ و محل مشتق گرديده‏اند ليکن بر حسب وقت و زمان حکمت معلومه‏ي و استعداد قابل اين مستوره ام‏الفضائل بذاتها و حقيقتها در ملکوت اعلي و عالم بالاتجليات خاصته داشته و از هر تجلي باسم و لقبي خوانده مي‏شد است

رياحين الشريعه   ج1 / ص 246 تا 250

دو روايت در بيان ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا


دو روايت در بيان ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا

روي عن الصّادقَيْن صلوات اللَّه عليهما: و کان مبدء حمل خديجه عليهاالسلام عنها بها انّ النبي صلي اللَّه عليه و آله لما عرج به الي السماء اکل من ثمار الجنه فحولها اللَّه تعالي ما في ظهره فلما هبط الي الارض واقع خديجه فحملت بفاطمه عليهاالسلام ففاطمه حوراء انسيه و کلما النبي (ص) الي رائحه الجنه کان يشمها فيجد منها رائحه الجنه الحديث.

و ايضا: عن عايشه: قال رسول‏اللَّه صلي اللَّه عليه و آله لما اسري بي الي السماء ادخلت الجنه فوقعت علي شجره من اشجار الجنه لم ارفي الجنه احسن منها و لا ابيض منها ورقا ولا اطيب ثمره فتناولت ثمره من اثمارها فاکلتها: فصارت نطفه في صلبي فلما هبطت الي الارض واقعت خديجه فحملت بفاطمه رضي اللَّه عنها فاذاانا اشتقتُ الي ريح الجنه شَمَمْتُ ريح فاطمه:

(از کتاب الدّرالمنثور ج 5 ص 218 سوره اسري)

مضمون اين دو روايت معتبر با هم يکي است و مُثبت آن است که تکون نطفه در صُلْبِ حضرت ختمي مرتبت از ثمره‏ي اشجار جنت منشأت گرفته و پس از معراج آن بزرگوار و هبوطش بزمين با مواقعه با حضرت خديجه عليهاالسلام، موجب حمل آن بانوي مکرمه به وجود فاطمه زهراي اطهر(س) دختر والاگهر پيغمبر خاتم صلي‏اللَّه عليه و آله و سلم گرديده است و به همين جهت بوده است که آن حضرت بوي بهشت را از دخترش فاطمه زهرا سلام‏الله‏عليها استشمام مي‏نموده است و او را انسيه حوراء ناميده است.

 

انسيّه‏ي حورا سبب اصل اقامت 

اصلي که بباليد بدو نخل امامت

نخلي که ز توليد قدش زاد قيامت 

گنجينه عرفان گهر بحر کرامت

در باغ نبي طُوبي افراخته قامت 

در ساحت بستان ولي سر و لب جو

 

آيينه ايزد نما / ص 27 تا 19

فروزندگي به هنگام ولادت


فروزندگي به هنگام ولادت

 

زهرا عليهاالسلام به هنگام ولادت نورافشاني کرد و آسمان‏ها و زمين را به نور خويش روشن ساخت.

«... فلما سقطت الي الأرض أشرق منها النور حتي دخل بيوتات مکه و لم يبق في شرق الأرض و لا غربها موضع الا أشرق فيه ذلک النور...

به هنگام تولد آنگاه که بر زمين قرار گرفت نوري از آن وجود مبارک تابش گرفت و به همه خانه‏هاي مکه وارد شد و در شرق و غرب عالم جايي نماند مگر آن که آن نور بدان جا راه يافت.

زهرا عليهاالسلام به محراب عبادت که مي‏ايستاد آن‏گونه که ستارگان بر اهل زمين درخشش دارند او بر آسمانيان مي‏درخشيد.

«... لانها کانت اذا قامت في محرابها زهر نورها لأهل السماء کما يزهر نور الکواکب لأهل فروزش نور هر صبح و شام بر اهل مدينه پشتوانه‏اي بر درستي اين اسم تابناک است.

 

زخم خورشيد/  ص 105 و 106

ولادت ملکوتي حضرت زهرا و نخستين سخن او

ولادت ملکوتي حضرت زهرا و نخستين سخن او

 

هنگامي که حضرت خديجه عليهاالسلام با پيامبر صلي اللَّه عليه و آله ازدواج کرد، زنان مکه اعتصاب عمومي کردند، که از خديجه عليهاالسلام دوري کنند، و به او اعتنا نکنند، آن بانوي مقاوم، از سرزنش سرزنش گران نهراسيد و به حمايت خود از پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و اسلام ادامه داد، هنگامي که ولادت حضرت زهرا عليهاالسلام نزديک شد، طبيعي است که بانوان در چنين وقتي نياز به کمک بانوان ديگر دارند، خديجه عليهاالسلام از زنان قريش و بني‏هاشم، کمک خواست، ولي آنها بر اثر کينه و عداوتي که با اسلام و خديجه عليهاالسلام داشتند، پيام دادند که هرگز ما تو را ياري نخواهيم کرد.

خديجه عليهاالسلام غمگين شد، ناگاه در همين لحظه چهار بانوي بلند قامت و گندمگون که شبيه زنان بني‏هاشم بودند به محضر خديجه عليهاالسلام آمدند، خديجه عليهاالسلام از ديدن آنها وحشتزده شد، يکي از آنها گفت: «غمگين نباش، ما از جانب خدا به سوي تو آمده‏ايم، ما خواهران تو هستيم، من «ساره» (همسر ابراهيم خليل) هستم، و اين «آسيه» است، آن ديگر مريم عليهاالسلام است، چهارمي کلثوم خواهر موسي عليه‏السلام است، خداوند ما را براي کمک به تو فرستاده است».

يکي از آنها در جانب راست خديجه عليهاالسلام نشست، و ديگري در جانب چپ او و سومي در پيش روي او و چهارمي پشت سر او نشستند و در اين هنگام فاطمه زهرا عليهاالسلام چشم به جهان گشود، در حالي که به طور کامل پاک و منزه بود...

نخستين سخني که حضرت زهرا عليهاالسلام در همان روز ولادت به زبان آورد اين بود:

«گواهي مي‏دهم که معبودي جز خداي يکتا و بي‏همتا نيست، و پدرم رسول خدا است، و شوهرم سرور اوصياء است، و فرزندانم سرور نوه‏هاي پيامبرند».

فاطمه عليهاالسلام در رشد و نمو، بي‏نظير بود، به طوري که روايت شده: «اندازه‏ي رشد يک روز او برابر اندازه رشد يک ماه ساير کودکان بود»

نگاهي بر زندگي حضرت فاطمه / ص 22 و 23

زلزله بزرگ در لحظه ولادت فاطمه

زلزله بزرگ در لحظه ولادت فاطمه

حضرت علي عليه السلام فرمود:

در شب تولد نور پاک فاطمه، زلزله عظيمي در مکه اتفاق افتاد که سنگهاي بزرگي از کوه ابوقيس جدا شد و بر زمينهاي پس و بلند مي غلطيدند. آن قدر اين زلزله ادامه داشت که ابوطالب بر بالاي بلندي رفت و به خداوند عرض ‍ کرد: الهي و سدي اساءلک بالحمدية المحمودية و العلوية العالية و بالفاطيمة البيضاء الا تفضلت علي اهل التهامة بالرحمة و الرافه. اي خدا و آقاي من. به مقام حمد شده محمدي و مقام بلند علوي و مقام ودرخشان فاطمي از او در خواست مي کنم که بر اهل مکه بوسيله رحمت و مهربانيت تفضل و احسان نمايي. به اين ترتيب ابوطالب در پيشگاه خداوند به ساحت مقدس پيامبر عليه السلام و علي و فاطمه عليها السلام توسل جست و از برکت نام ايشان همان لحظه زمين مکه آرام شد.

پس از آن مرم آن کلمات را حفظ کرده و در شرايد و بلاها مي خواند ولي جهت آن را نمي دانستند

 

رياحين جلد 1 ص 58  / الگوي رفتاري حضرت زهرا

ماجراي ولادت حضرت زهرا و دفع يك اشكال


ماجراي ولادت حضرت زهرا و دفع يك اشكال

فاطمه زهرا (س) به سال پنجم بعثت در روز بيستم جمادي الثاني، در حالي که 45 سال از ولادت پيامبر اسلام (ص) گذشت، در مکّه ديده به جهان گشود، چنانکه اين مطلب از امام صادق و امام باقر (ع) نقل شده است خديجه (س) مادر حضرت زهرا (س) است، پيامبر (ص) وقتي که (در يکي از معراجهاي خود) به آسمان عروج کرد، از مويه‏ها و از خرماي تازه و سيب بهشتي خورد، خداوند آن غذاهاي بهشتي را در صلب پيامبر (ص) به آبي مبدّل کرد، هنگامي که آن حضرت از معراج به سوي زمين بازگشت، با خديجه (س) هم‏بستر شد، و به اين ترتيب نور فاطمه (س) در رحم خديجه (س) قرار گرفت، روي اين اساس فاطمه «حوراء انسيّه» است يعني در عين اينکه انسان روي زمين است، از حوريان بهشتي است.

و بر همين اساس، هر وقت پيامبر (ص) مشتاق بوي بهشت مي‏شد، از وجود عزيز فاطمه (س) بوي بهشت و بوي درخت طوبي را استشمام مي‏نمود، و به همين خاطر بسيار فاطمه (س) را مي‏بوسيد، گرچه بعضي از همسران پيامبر (ص) بر اثر ناآگاهي به مقام ارجمند حضرت زهرا (س) اين کار را ناپسند مي‏شمردند.

ممکن است در اينجا سؤال شود که معراج پيامبر (ص) شش ماه قبل از هجرت انجام گرفت و به قول بعضي از سال دوّم بعثت انجام شد، در صورتي که حضرت زهرا (س) در سال پنجم بعثت متولد شد، و اين موضوع با مطلب فوق (همبستر شدن پيامبر (ص) با خديجه بدون فاطمه، پس از معراج) چگونه سازگار است؟

پاسخ اينکه: معراج پيامبر (ص) منحصر به يکبار نبود، تا اين اشکال پيش آيد، بلکه از امام صادق (ع) روايت شده که رسول خدا (ص) صد و بيست بار به معراج رفت، و در همه‏ي معراجها، خداوند پيامبر (ص) را به ولايت و امامت علي (ع) و امامان بعد از او، بيش از فرائض و دستورات واجب، سفارش کرد.

و در کتاب بحارالانوار نقل شده، علّامه‏ي مجلسي ماجراي سرآغاز ولادت حضرت زهرا (س) را چنين نقل مي‏کند:

روزي پيامبر (ص) در سرزمين اَبْطَحْ (بين مکّه و مني) نشسته بود، اميرمؤمنان علي (ع) و عباس و حمزه و عمّار ياسر و منذر بن ضحضاح و ابوبکر و عمر در محضرش بودند، ناگهان جبرئيل به صورت اصلي خود که بسيار بزرگ بود و بالهايش مشرق و مغرب را فراگرفته بود، به حضور پيامبر (ص) آمد و صدا زد:

«اي محمّد! خداوند بزرگ بر تو سلام رساند و امر فرمود که چهل روز از خديجه (س) کناره‏گيري کني!».

اين مأموريّت براي پيامبر (ص) سخت و گران آمد، چرا که پيامبر (ص)، خديجه (س) را دوست داشت و بسيار به او علاقمند بود (ولي دستور خدا بر همه چيز مقدّم است و بايد آن را انجام داد) از آن پس پيامبر (ص) چهل روز دور از خديجه، روزها را روزه گرفت و شبها را به عبادت به سر برد، تا آنکه روزهاي آخر فرارسيد، پيامبر (ص) عمّار ياسر را نزد خديجه (س) فرستاد و اين پيام را به خديجه (س) داد:

«اي خديجه! مبادا گمان کني که کناره‏گيري من از تو به خاطر بي‏محبتي و بي‏اعتنائي است، بلکه پروردگارم چنين دستوري فرمود، تا امر خود را اجرا کند، جز خير و سعادت، گمان ديگر نکن، خداوند متعال هر روز چندين بار به خاطر تو به فرشتگان بزرگش، مباهات مي‏کند بنابراين وقتي شب تاريک شد، در را ببند و در بستر خود استراحت کن، آگاه باش که من در خانه‏ي فاطمه بنت اسد هستم».

خديجه (س) روزي چند بار از دوري رسول خدا (ص) غمگين مي‏شد، وقتي که چهل روز به پايان رسيد، جبرئيل نزد پيامبر (ص) آمد و عرض کرد: «خداوند بر تو سلام مي‏رساند و مي‏فرمايد: براي دريافت و هديه‏اش آماده باش».

پيامبر (ص) از جبرئيل پرسيد: تحفه و هديه خداوند چيست؟

جبرئيل، اظهار بي‏اطلاعي کرد.

در اين هنگام ميکائيل (فرشته‏ي مقرّب ديگر خدا) از آسمان فرود آمد، طبقي را که با پارچه‏ي سُنْدُسْ يا اِسْتَبْرَق بهشتي پوشيده بود، نزد رسول خدا (ص) نهاد.

جبرئيل نزديک آمد و به رسول خدا (ص) عرض کرد: «خداوند مي‏فرمايد: که بايد امشب از اين غذا افطار کني».

حضرت علي (ع) مي‏فرمايد: (پيامبر در خانه‏ي ما بود) هر شب هنگام افطار به من امر مي‏فرمود که در خانه را باز بگذارم تا هر کسي مايل است وارد خانه شود (و در غذاي پيامبر، بهره‏مند گردد)، ولي آن شب مرا در کنار در خانه نشانيد و فرمود: «اي پسر ابوطالب! اين طعامي است که براي غير من حرام است».

من در کنار در خانه نشستم و رسول خدا (ص) تنها وارد خانه شد و چون سرپوش را از روي طبق برداشت، يک خوشه خرما و يک خوشه انگور در آن ديد، از آنها ميل فرمود تا سير شد و آب هم آشاميد سپس دست خود را براي شستن دراز کرد، جبرئيل آب بر دست مبارکش ريخت، و ميکائيل شستشو داد، و اسرافيل با دستمالي دست آن حضرت را خشک کرد، سپس باقيمانده‏ي غذا با ظرف آن به سوي آسمان بالا رفت، آنگاه پيامبر (ص) براي اداي نماز (نافله) برخاست.

جبرئيل نزد آن حضرت آمد و گفت: اکنون نماز بر تو حرام است تا به خانه نزد خديجه (س) بروي و با او همبستر شوي، زيرا خداوند با خود عهد کرده که در اين شب از صُلْب تو، فرزنداني پاک بيافريند.

در اين هنگام پيامبر (ص) پس از چهل روز کناره‏گيري، برخاست و به سوي خديجه (س) رهسپار شد.

 

رنج ها و فرياد هاي فاطمه/ ص 15 تا 17

فاطمه موهبت استثنائي خداوند

 

 

بسم الـله الرحمن الرحيمkwosar

الحمدلـله رب العالمين و صلي الـله علي سيّدنا محمّد و آله الطاهرين و لعنة الـله علي اعدائهم اجمعين  من الآن الي قيام يوم الدين

فال الـله الحكيم في كتابه الكريم:

إنا أعطيناك الكوثَر* فصلّ لربّكَ وانحر* إنَّشانئك هو الأبتر*

 

فاطمه موهبت استثنائي خداوند


ويژگيهاي  زمان تولد

زماني خداوند فاطمه را به پيامبر اسلام عطا فرمود كه زن هيج جايگاهي در جامعه نداشت و و نه تنها زن بلكه از عاطفه و احساسات هم بويي به مشام نمي رسيد عصري كه دختران را مايه ننگ و سر افكندگي مي دانستند، خداوند در قران مي فرمايد:(و هر گاه يكى از آنان را به فرزند دختر مژده دهند، چهره‏اش سياه مى‏گردد، در حالى كه خشم [و اندوه‏] خود را فرو مى‏خورد.)1 و براي رهايي از اين ننگ و عار دختران را كه سنبل عواطف بودند زنده به گور مي كردند و با اين عمل هم دختر و هم روح عاطفه  را مدفون مي نمودند و ريشه احساس و انسانيت را در نفس خود مي سوزاندند و در وجود خشكشان غير از خشونت و سبعيت چيزي باقي نمي ماند تا جايي كه به خون ريختن و خون خوردن افتخار مي كردند و مطالعه وحشيگري ها و خونريزي هاي آنها انسان را  به ياد نبرد  حيوانات درنده صحراي آفريقا مي اندازد و شايد از اين هم شديدتر و قبيح تر به نظر برسد .

در اينچنين جامعه اي با اين عقائد خلاف انساني خداوند دختري از جنس نور به پيامبرش عطا ميكند تا به به بشريت بفهماند يكي از عناصر معجون كمال، اكسير محبت و عاطفه و احساس است !

دختري از جنس نور و روشنايي

دختري از حقيقت محبت ورأفت و عطوفت

دختري از جنس حور به ظاهر انسان

دختري كه با بدنيا آمدنش سرتاسر عالم روشن و نوراني شد و به همين خاطر اين با نو« زهراء» ناميده شد و اشاره به حقيقتي داشت كه هركه طالب نور و روشنايي است بايد چراغ محبت فاطمه را در قلب خود روشن كند و با معرفت او به سرّ ليلة القدر نائل گردد و  الّا  بدون مهر فاطمه جز تاريكي و گمراهي بهره اي نخواهد داشت و مانند افرادي كه نمي توانستند وجود پر بركت حضرت  را تحمل  كنند و سعي در خاموش كردن سراج الهي داشتند، به خاموشي ابدي مي گرايد.  

چراغي را كه ايزد بر فروزد        هر آنكس پف كند ريشش بسوزد

فاطمه موهبت استثنائي خداوند

ويژگي منحصر به فردي كه ميلاد فاطمه عليهالسلام را از ديگر عنايات الهي ممتاز مي كند اين است كه با وجود اينكه خداوند متعال نعمتهاي فراواني به پيامبرش ارزاني داشته است ليكن در هيچ موردي ما شاهد مسئله ابراز و اظهار آن نعمت از طرف خداوند نيستيم ولي چون اين مولود يك موهبت و عنايت استثنائي و منحصر به فرد است و اسرار زيادي را در بر دارد خداوند متعال توسط وحي به پيامبرش اين نعمت را ابراز مي كند و فاطمه را خير كثير ومحض معرفي مي نمايد و از افضل انبياء خودش بوسيله بجا آوردن نماز و قرباني كردن طلب شكر گزاري مي نمايد و در حقيت همانطور كه خداوند در برابر ظهور آياتش در عالم از انسانها طلب نماز آيات مي كند در مورد اين آيت عظمايش به اكمل انسانهاي عالم  دستور به نماز و قرباني كردن مي دهد و شايد غير از رسول الـله كسي را توان شكر گذاري از اين موهبت الهي وآيت خداوندي نباشد.

فاطمه آيت قدرت باري تعالي

با وجود اينكه  انسانها بر اين باورند كه  فرزندان ذكور سبب ادامه نسل مي باشند و اين مسئله در سرزمين حجاز و عصر رسول الـله بخصوص،  جايگاه ويژه اي در آراء و افكار مردم داشت، خداوند متعال با وجود نازنين فاطمه زهراء سلام الـله عليها قدرت نمائي مي كند و  به پيامبرش وعده مي دهد كه ما نسل تو را از فاطمه نشر و تكثير مي دهيم تا به بت پرستان بي خرد ثابت شود كه  خداوند قادر است برترين و عالي ترين نسل بشريت را در وجود يك دختر قرار دهد تا  حقيقت «والسّر المستودع فيها» در عالم متجلي شود و در دامان گهربارش فرزندانی همچون ائمه­ی معصومين را پرورش دهد كه خود، مشعلداران ارشاد و هدايت جهانيان باشند، علاوه بر اينكه  نسل كور دلاني را كه پسر را باعث تكثير نسل مي دانند و پيامبر را به خاطر بي پسري ابتر مي خواندند قطع مي كند.

فاطمه پاداش مادر فداكار

با اينكه پيامبر گرامي اسلام همسران زيادي داشتند و بعضي از ايشان خالي از كمالات نبودند و فضائلي هم داشتند ولي با اين وجود نسل پيامبر از آنها قرار داده نشد و اين افتخار به بانويي فداكار و دلسوز به نام خديجه عليهالسلام داده شد تا فرموده پيامبر اكرم ( خديجة و اين مثل خديجة ) ثابت و آشكار شود زمانيكه در گزارش فراهم سازي مقدمات ازدواج فاطمه زهرا صلوات الله عليها و علي بن ابي طالب صلوات الله عليه  از خديجه ياد شد رسول الله صلي الله عليه و آله گريستند و سپس فرمودند:خديجه؛ مانند و نظير خديجه كجا يافت مي شود. منحصر به خود بود زيرا آن زمان كه مردم دعوت و پيام الهي مرا قبول نمي كردند تاييدم مي نمود و بر اعلام پيام الهي و در انجام اين وظيفه الهي با اندوخته اقتصادي كمك نمود.2

در روايتى از عايشه آمده است كه گفت: رسول خدا (ص) هيچگاه از خانه خارج نمي‌شد، مگر اين كه يادي از خديجه (س) نموده و او را ستايش مي‌كرد؛ روزي از روزها كه از او ياد كرد، حسادت من برانگيخته شد و گفتم: آيا او جز پيرزني بود، خداوند بهتر از او را نصيب تو كرده است. رسول خدا از شنيدن اين سخن آن قدر خشمگين شد كه موهاي جلوي سر آن حضرت مي‌لرزيد، سپس گفت: نه قسم به خدا، خداوند بهتر از او را به من نداده است، او به من ايمان آورد ، زماني كه مردم كافر بودند، مرا تصديق كرد، زماني كه مردم مرا تكذيب مي‌كردند، مالش را به من ايثار كرد در آن زمان كه همه مرا محروم كرده بودند، خداوند از او فرزنداني نصيبم كرد كه از ديگر زنانم نداد. عائشه گفت: با خودم گفتم كه ديگر هيچگاه از او به بدي ياد نخواهم كرد.! 3

            

             من آن کنیز خدایم که یار طاهایم                  منم کــه مـــادر ام الائمه زهــرایـــم

            جز افتخار کنیزی مصطفی این بس               که من شریک نبی در نشاط و غمهایم

 

آري تنها شخصيت والايى همچون خديجه است كه در دامان پاكش، پاكیزه ‏ترين گوهر، بانوى جهان هستى، يعنى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، پرورانده مى‏شود، آن خورشيد تابانى كه تمام هستي و سرمايه كلان و اموال خود را  خالصانه در راه خدا و رسول گراميش براي پيشرفت دين مقدس صرف كرد تا جايي كه حتي به اندازه يك كفن هم براي خود مالي باقي نگذاشت شايستگي مادري براي برترين زنان عالم را داردتا جزاي فداكاري بي بديل موهبتي بي مانند باشد «هل جزآء الاحسان الا الاحسان»

 

 

1 - سوره نحل آيه 58   وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ

2 - بحار الأنوار    ج‏43    132     باب 5 تزويجها صلوات الله عليها ..... ص : 92

3 - النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب،  ج 4   ص1823ـ1824

 

حجة الله الكبري ( ويژه نامه ولادت حضرت زهرا 1433)

 

 

بيان لحظات ولادت حضرت زهرا سلام الله عليها

 

 

 

 

 

 

 

برتري حضرت زهرا سلام الله عليها از انبياء عظام

 

 

 

 

 

فضائل و ويژگي هاي حضرت زهرا سلام الله عليها

 

 

 

 
اشعار

 

 

تاریخ و وقایع الایام 

زیر مجموعه ها