ورود کاربران

اعلام عزای عمومی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین

***

 

سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود                کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود 

ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایام سرار اندوه فاطمیّه از همه مسلمانان جهان دعوت می نماییم تا با تمام قدرت و توان و با اعتقاد راسخ و ایمان استوار،این ایام را که ایام سوگواری بر دختر بزرگوار پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله وسلم) می باشد، به تجلیل از آن بانوی جلیله پرداخته و موجبات خوشنودی حضرت حق جلّ و عزّ  را فراهم نمایند.

چرا که به نص روایات صحیح فریقین ، خوشنودی فاطمه (سلام الله علیها) خوشنودی خداوند متعال است.

لذا خواستاریم محبّان آن مخدّرۀ مکرّمه و آن صدّیقه شهیده ، با نصب پرچم های مشکی بر سر در منازل و مساجد و حسینه ها و مغازه ها و ... اعلام عزا نموده و با امام زمان (عجّل الله تعالی فی فرجه الشریف)در عزاداری بر جدّة مظلومه اش همراه شوند و همچنین در برپایی جلسات وشرکت در مجالس روضه و عزاداری و سینه زنی و ... کوتاهی نفرمایند.

با دلهای اندوهگین در غم بانوی پهلو شکسته ، فرج صاحب الزمان را از خداوند متعال مسئلت می نماییم.

 

 

التماس دعا

مدیریت مجمع جهانی اسلام شناسی

اشکباران

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین

***

 

اشکباران قسمت اندکی از مصائب وارده بر فاطمه ی زهرا سلام الله علیها از فوت پدر بزرگوارشان حضرت محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم تا

شهادت بانو است . این مطلب گزیده ای از کتاب غم خانه ی فاطمة الزهراء ترجمه ی کتاب بیت الا حزان مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رحمة الله

علیه) می باشد و انشاالله که در این ایّام حزن و اندوه مورد عنایت حضرتش قرار بگیریم.

ستم به بانوی آسمانی

ستم به بانوی آسمانی

                                         

 

شیخ صدوق رحمةالله علیه در خبری طولانی از ابن عباس که در آن پیامبرصلی الله علیه و آله سخن از ستم بر اهل بیت گفته است،

می نویسد:


از جمله ی چیزهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند ،چنین است:


دخترم فاطمه سرور بانوان هر دو جهان است ، از نخستین آنها تا واپسین آنها . او پاره ی تن من است. نور چشم 

و میوه ی دل من است. روح من است که در وجودم ریشه دارد . او حوریه ای است در سیمای انسان ، بانویی

است که هرگاه در محراب به به پیشگاه پروردگارش می ایستد ، نورش همچون ستاره ای که بر زمینیان می

درخشد ، بر فرشتگان آسمان پرتو می افشاند.

تشییع آینه

 

 

تشییع آینه

 

نیمه شب تابوت را برداشتند

بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند

 

 

هفت تن، دنبال یک پیکر، روان

وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان

 

این طرف، خیل رُسُل دنبال او

آن طرف احمد به استقبال او

 

ظاهراً تشییع یک پیکر ولی

باطناً تشییع زهرا و علی

چهل قبر و غضب حیدری

چهل قبر و غضب حیدری

صبح آن شبى كه فاطمه زهراء را دفن نمودند اثر چهل قبر جديد در قبرستان بقيع مشاهده ميشد.
هنگامى كه مسلمانان از شهادت حضرت فاطمه آگاه و متوجه بقيع شدند مواجه با چهل قبر جديد گرديدند، نتوانستند قبر حضرت زهراء را از ميان آن چهل قبر تشخيص دهند.

عموم مردم از اين مصيبت ضجه كردند و يك ديگر را ملامت نمودند و گفتند: پيغمبر شما بيشتر از يك دختر بيادگار ننهاد، فاطمه رحلت كرد و دفن شد و شما در موقع مردنش حاضر نشديد، نماز بر جنازه‏اش نگذاشتيد و قبر او را هم نميدانيد!! آنگاه زعماى قوم گفتند: گروهى از زنان مسلمان را احضار كنيد كه اين قبرها را بشكافند تا جنازه فاطمه را بدست بياوريم و بر بدن او نماز بخوانيم و قبرش را زيارت كنيم.

هنگامى كه اين توطئه بگوش حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام رسيد آن حضرت در حالى كه: خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش پر، قباى زرد رنگى پوشيده بود كه آن را در موقع غضب و ناراحتى ميپوشيد و تكيه بر ذو الفقار كرده بود آمد تا وارد بقيع شد. شخصى در ميان مردم رفت و گفت: اين على بن ابى طالب است كه با اين حالت آمده است. على قسم ميخورد كه اگر يك سنگ از اين قبور جابجا شود شمشير را در ميان همه شما بگذارد و تا آخرين نفر شما را نابود نمايد.
عمر و يارانش با حضرت امير عليه السّلام ملاقات نمود و گفت:
يا ابا الحسن! چه منظورى دارى؟ بخدا قسم ما قبر حضرت فاطمه را ميشكافيم و بر جنازه‏اش نماز ميگذاريم.
حضرت امير لباسهاى وى را گرفت و او را از جاى بركند و بر زمين زد و فرمود:
يا بن السوداء! من حق (يعنى مقام خلافت) خود را بدين جهت از دست‏ دادم كه مبادا مردم از دين خويشتن برگردند. اما در باره قبر فاطمه: بحق آن خدائى كه جان على در دست قدرت او است اگر تو و يارانت راجع باين قبرها عملى انجام دهيد زمين را از خون شما سيراب خواهم كرد. عمر! از اين خيال درگذر.
پس از عمر ابو بكر با حضرت امير ملاقات نمود و گفت:
يا ابا الحسن! تو را بحق پيغمبر اسلام و آن كسى كه بالاى عرش است قسم ميدهم كه از عمر دست بردارى، زيرا ما از انجام دادن عملى كه تو نميپسندى خوددارى مينمائيم.
راوى ميگويد: على عليه السّلام عمر را رها كرد و مردم پراكنده شدند

زندگانى حضرت زهرا عليها السلام(نجفى)، ص: 180-181