اباعبدالله الحسین علیه السلام :
قَالَ : أُنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) نَصَبَهُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍ‏ فَنَادَى لَهُ بِالْوَلَايَةِ وَ قَالَ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ قَالُوا : اللَّهُمَّ نَعَم‏
--------------------------------
من با سوگند به خدا از شما می پرسم : آیا می دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او (امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب پدرم) را در روز غدیر خمّ نصب نمود و ندای ولایت او را در داد و گفت : واجب است که حضّار ، این مطالب را برای غائبین بازگو کنند؟ گفتند : بار پروردگارا ! آری !

ورود کاربران

دميده شدن در صور و پيدايش قيامت‏

دميده شدن در صور و پيدايش قيامت‏

قال اللهُ الحكيمُ فى كتابِه الكريم:

وَ يَوْمَ يُنفَخُ فِى الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِى السَّمَوتِ وَ مَن فِى الارْضِ إِلَّا مَن شَآءَ اللَهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ دخِرِينَ* وَ تَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَهِ الَّذِى أَتْقَنَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ إِنَّهُ و خَبِيرُ بِمَا تَفْعَلُونَ* مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ و خَيْرٌ مِنهَا وَ هُم مِن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ ءَامِنُونَ* وَ مَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (آيات 87 تا 90، از سوره نمل: بيست و هفتمين سوره از قرآن كريم)
«و در روزى كه در صور دميده شود، تمام كسانيكه در آسمانها و كسانيكه در زمين هستند به فزع و هراس و ترس مى‏افتند، مگر افرادى را كه خداوند بخواهد. و همه با حال ذلّت و انكسار بر خداوند وارد ميشوند.
و در آن حال مى‏بينى كه كوهها جامدند، و چنين گمان ميكنى كه آرام و بدون حركت در جاى خود ايستاده‏اند، ولى چنين نيست و آنها مانند ابرهاى سريع السّير در گردش و حركت هستند. و اين صنع و حكمت خداست كه هر موجودى را متقن و مستحكم نموده و بر اساسى راستين و استوار قرار داده است، و حقّاً كه پروردگار به آنچه شما بجا مى‏آوريد خبير و داناست.
هر كس كار پسنديده و نيكوئى انجام دهد آن عمل از او مقبول و مورد پسند و اختيار بوده و در پاداش، از آن كردار بهتر و والاتر به او داده خواهد شد؛ و اين گروه از فزع و هراس آن روز ايمن خواهند بود.
كسانيكه كار زشت و نكوهيده‏اى انجام دهند، با چهره و سيماى خود به رو در آتش مى‏افتند و چنين خطاب به آنها ميشود كه: اين جزا و پاداش مگر غير از كردار و افعالى است كه خود شما در دنيا انجام ميداده ايد؟»

اين آيه مباركه به آيه نفخِ فَزَع معروف است؛ يعنى بواسطه دميده شدن در صور، تمام افرادى كه در آسمانها و در زمين هستند در خوف و هراس و خشيت و ترس مى‏افتند.

در سوره زُمر داريم:

وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّمَوتِ وَ مَن فِى الارْضِ إِلَّا مَن شَآءَ اللَهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى‏ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ* وَ أَشْرَقَتِ الارْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْكِتَبُ وَ جِاى‏ءَ بِالنَّبِيِّنَ وَ الشُّهَدَآءِ وَ قُضِىَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ. [1]
«و در صور دميده ميشود و تمام كسانيكه در آسمانها و در زمين هستند هلاك ميشوند مگر افرادى را كه خداوند بخواهد. پس بار ديگر در صور دميده ميشود، در اين هنگام تمام موجوداتِ هلاك شده زنده ميشوند و به حال قيام و وقوف در آمده، در انتظار امر پروردگار هستند.
در آن وقت زمين به نور پروردگار خود روشن ميشود، و كتاب و نامه عمل حاضر و قرار داده ميشود، و پيغمبران و گواهان را براى أداى شهادت مى‏آورند، و در ميان آنها به حقّ قضاوت و داورى خواهد شد، و ايشان مورد ظلم و ستم واقع نمى‏شوند.»

اين آيه مباركه به آيه نفخِ صَعْق معروف است. صورِ صعق يعنى در بوقى دميده ميشود كه بدان جهت همه هلاك ميگردند، چون صعق به معناى هلاكت است.

ولى از اين آيه اخيره استفاده ميشود كه دو صور داريم، يعنى به دو گونه نفخ، در آن دميده ميشود:
يك نفخى كه تمام زندگان آسمانها و زمين بواسطه آن نفخ و دميدن مى‏ميرند. دوّم نفخى كه تمام مردگان آسمانها و زمين بواسطه‏ آن پس از مردن زنده ميشوند.

چون ميفرمايد: ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى‏، پس از نفخ اوّل نفخ ديگرى در صور به وجود مى‏آيد.

امّا صعق و فزع ظاهراً هر دو يك معنى دارد و هر دو براى ارائه يك حالت خاصّ آمده‏اند. فزع آن خوف و خشيتى را گويند كه غالباً منتهى به مرگ است، و صعق هم بمعناى هلاكت است كه از ترس و دهشتى خاصّ ناگهان بر انسان وارد گردد.
پس مفاد صدر دو آيه: آيه وارده در سوره نمل و آيه وارده در سوره زمر، همان دميدن در صور است كه بواسطه آن همه زندگان در خوف و هراس افتاده و هلاك ميشوند.
و مفاد ذيل آيه دوّم: آيه وارده در سوره زمر، زنده شدن مردگان است بعد از هلاك شدن و فانى شدن.

شيخ طَبْرِسى در «مجمع البيان» گويد:
و گفته شده است كه إسرافيل در صور سه مرتبه ميدمد: نفخه اولى نفخه فزع است، و نفخه ثانيه نفخه صعق است كه بواسطه آن تمام افراد آسمانها و زمين هلاك ميشوند، و نفخه ثالثه نفخه قيام و حضور در پيشگاه ربّ العالمين است و در اين حال همه مردم از قبور خود بر مى‏خيزند. [2]

ولى ما به خواست خداوند متعال بيان خواهيم نمود كه از آن خوف و ترسى كه مردمِ در دنيا بواسطه نفخ در صور پيدا مى‏كنند به «صيحه» تعبير شده است‏

وقوع صيحه آسمانى و خمود مردم‏

إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وحِدَةً فَإِذَا هُمْ خمِدُونَ. [3]
«يك صيحه واحد بيش نخواهد بود كه ناگهان بر اثر آن تمامى مردم خاموش و پژمرده و بى حركت و بى اثر خواهند شد.»

و در آيه ديگر وارد است:
مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ* فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لَا إِلَى‏ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ. [4]
«يك صيحه واحد بيش نيست كه ناگهان بر اثر آن تمام افراد در نزد ما حضور پيدا مى‏كنند، پس در آن هنگام هيچكس قادر بر وصيّت نيست و نمى‏تواند بسوى اهل خود برگردد.»

حتّى در روايت وارد است كه: در وقتيكه ساعت قيام قيامت فرا ميرسد، چنان ناگهانى و دفعى است كه دو مرد فروشنده و خريدار مشغول مبايعه هستند؛ فروشنده مثلًا پارچه و لباس را براى خريدار باز كرده است، آنان مهلت جمع كردن و پيچيدن را نداشته و قيامت بغتةً فرا ميرسد. و مردى لقمه را برداشته تا به دهان خود گذارد، هنوز لقمه به دهانش نرسيده كه قيامت ميرسد. و مردى حوض منزل خود را كه سوراخ شده و آب از آن ميرود مشغول سدّ ثغور و گرفتن روزنه‏هاى آن است كه مواشى خود را از آن آب دهد، هنوز مواشى را آب نداده قيامت در ميرسد. [5]

شايد مراد از گفتار كسى كه طبرسى قول او را نقل كرده است از نفخ فزع همان صيحه‏اى باشد كه در دنيا زده ميشود، و مردم در اثر آن هلاك ميشوند.

امّا صيحه‏اى كه در هنگام قيامت زده ميشود دو صيحه بيشتر نيست: يك صيحه كه مردم برزخى را براى ورود به قيامت مى‏ميراند، و يك صيحه براى خود مردم برزخى است كه پس از مردن بواسطه آن زنده ميشوند.
و بنابراين نفخ فزع و نفخ صعق راجع به مردمان برزخى است نه اهل دنيا، و يك نفخ بيشتر نيست؛ و امّا نفخ ديگر راجع به إحياء و زنده شدن مردگان است.

و علَى كُلّ تقدير، نفخى كه به علّت آن مردم مى‏ميرند و زنده ميشوند دو نفخ بيشتر نيست: يك نفخ إماته و ديگر نفخ إحياء؛ دميدن براى ميراندن، و دميدن براى زنده كردن‏

-----------------------------------------

[1] آيه 68 و 69، از سوره 39: الزّمر
[2] «مجمع البيان» در تفسير آيه نفخ فزع در سوره نمل، مجلّد 4، ص 236
[3] آيه 29، از سوره 36: يس؛ و اين آيه گرچه درباره هلاك كردن اهل انطاكيّه است، ولى مى‏توان از آن استفاده عموم نمود
[4] آيه 49 و 50، از سوره 36: يس‏ 
[5] «مجمع البيان» مجلّد چهارم، ص 427»

منبع: معاد شناسى، ج‏4، ص121-126

عبرت از گذشتگان

   از آنچه به گردنكشان پيش از شما از عذاب خدا و دشواريها و حوادث و كيفرهاى او رسيد عبرت گيريد، و از خاك تيره‏اى كه صورتشان بر آن نهاده شده و زمينى كه پهلويشان بر آن افتاده پند پذيريد، و از امورى كه زاينده كبر است به خدا پناه جوييد،چنانكه از آفات ناگهانى روزگار به او پناه مى‏بريد.( نهج البلاغه / ترجمه انصاريان 544  عبرت از گذشتگان)  

 

باب16سخنان حضرت رضا- عليه السّلام- درمورد «اصحاب الرّس»

     حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الصَّلْتِ عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ الْهَرَوِيُ‏ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا[علیه السلام] عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍعَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ [علیهم السلام] قَالَ‏

   شيخ صدوق محمّد بن بابويه طاب ثراه در كتاب عيون الاخبار و كتاب علل الشّرايع روايت كرده ابو الصّلت هروى گويد:

حضرت رضا عليه السّلام ازپدرش موسی بن جعفر از پدرش جعفربن محمد ازپدرش محمدبن علی از پدرش علی بن الحسین ازپدرش حسین بن علی ازامیرالمومنین علیهم السلام نقل می کند:

أَتَى عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ [علیه السلام] قَبْلَ مَقْتَلِهِ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ رَجُلٌ مِنْ أَشْرَافِ تَمِيمٍ يُقَالُ لَهُ عَمْرٌو فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنِي عَنْ أَصْحَابِ الرَّسِّ فِي أَيِّ عَصْرٍ كَانُوا وَ أَيْنَ كَانَتْ مَنَازِلُهُمْ وَ مَنْ كَانَ مَلِكُهُمْ وَ هَلْ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ رَسُولًا أَمْ لَا وَ بِمَاذَا هَلَكُوا فَإِنِّي أَجِدُ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرَهُمْ وَ لَا أَجِدُ غِيَرَهُمْ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌ‏ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ حَدِيثٍ مَا سَأَلَنِي عَنْهُ أَحَدٌ قَبْلَكَ وَ لَا يُحَدِّثُكَ بِهِ أَحَدٌ بَعْدِي إِلَّا عَنِّي وَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ إِلَّا وَ أَنَا أَعْرِفُهَا وَ أَعْرِفُ تَفْسِيرَهَا وَ فِي أَيِّ مَكَانٍ نَزَلَتْ مِنْ سَهْلٍ أَوْ جَبَلٍ وَ فِي أَيِّ وَقْتٍ مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ وَ إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً و َأَشَارَ إِلَى صَدْرِهِ وَ لَكِنَّ طُلَّابَهُ يَسِيرٌ وَ عَنْ قَلِيلٍ يَنْدَمُونَ لَوْ فَقَدُونِي كَانَ مِنْ قِصَّتِهِمْ

سه روز قبل از شهادت حضرت علىّ عليه السّلام مردى از اشراف تميم به نام عمرو، نزد آن حضرت آمده، در باره اصحاب الرّسّ، چنين سؤالاتى نمود:

ثواب عزاداری وگریه بر مصائب امام حسین علیه السلام

   یکی از مصادیق مهم و بارز در احیای شعائر اهل بیت علیهم السلام عزاداری و گریه بر مصائب آنها مخصوصا در مصائب امام حسین علیه السلام است . و یکی از نشانه های شیعه هم همین است که امام صادق فرمودند: شیعه ما از اضافه گل ما خلق شده است و در شادی های ما شاد و در ناراحتی های ما محزون و ناراحت است . لذا وظیفه داریم نسبت به احیای شعائر دین تمام سعی خود را به کار بگیریم و تمام توان خود را برای رسیدن به این درجه از معرفت بالا ببریم که خود را همرنگ با امام زمان و هم ناله با امام زمان کنیم و با آن حضرت در مصیبتهای امام حسین علیه السلام که بزرگتر از این مصائب در عالم نیست همراه شویم . مصیبتی که امام صادق فرمودند بنی امیه برای ما و شیعیان ما خوشی و شادی و عیدی باقی نگذاشتند .

لذا در این مقاله روایاتی را در ثواب گریه و عزاداری بر سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین ذکر میکنیم .

   1- قال الصادق علیه السلام : نفس المهموم لظلمنا تسبیح ، و همه لنا عبادة ، و کتمان سرّنا جهاد فی سبیل الله . ثم قال ابوعبد الله : یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذّهب .

 امام صادق علیه السلام می فرماید: نفس کشیدن کسی که برای ظلمی بر ما وارد شده مهموم باشد تسبیح است . و مهموم بودن او برای ما عبادت است . و کتمان کردن سر ما جهاد در راه خداست . پس امام صادق علیه السلام فرمود : واجب است این حدیث به طلا نوشته شود .

البکاء للحسین ص 49

   2- قال الصادق علیه السلام : من ذکرنا او ذُکرنا فخرج من عینه دمع مثل جناح بعوضة غفر الله له ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر .

 امام صادق علیه السلام می فرماید : کسی که یاد کند ما را یا یاد کرده شویم نزد او ، پس بیرون آید اشک از چشم او مانند بال مگسی ، می آمرزد خدا گناهان او را هر چند مانند کف دریا باشد .

   البکاء للحسین ص 48

بیست و نهم ربیع الاول


حرکت امیرالمومنین علی علیه السلام برای جنگ جمل ۳۶ هجری.

هفتم ربیع الاول

شهادت مظلومانه حضرت محسن علیه السلام 

نامش را محسن علیه‏السلام گذاشت 
محسن علیه‏السلام عزیز پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بود و آن حضرت قبلاً نام او را تعیین کرده بود. اگر این آخرین گل زهرا علیهاالسلام به دنیا مى‏آمد همه به عنوان یادگار نبی مکرم اسلام از او یاد مى‏کردند و گرامیش مى‏داشتند. 
ولى خوب شد به دنیا نیامد، چه آنکه هنوز متولد نشده اینچنین او و مادرش را گرامى داشتند!!! 
قال أمیرالمؤمنین علیه‏السلام: إنّ أسقاطکم إذا لقوکم یوم القیامه و لم تسموهم، یقول السقط لأبیه: «ألا سمیتنی و قد سمّى رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله محسناً قبل أن یولد». امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: اگر فرزندان سقط شده‏ى شما روز قیامت شما را ببینند در حالى که نامى براى آنان نگذاشته‏اید، سقط به پدرش مى‏گوید: چرا براى من نامى تعیین نکردى در حالى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله محسن علیه‏السلام را قبل از اینکه به دنیا بیاید نامگذارى کرده بود. 
قالت أسماء: فما دخلنا البیت إلّا و قد أسقطت جنیناً سماه رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله محسناً. 
اسماء مى‏گوید: وارد خانه‏ى حضرت زهرا علیهاالسلام شدیم وقتى که حضرت جنین خود را سقط کرده بود؛ همان که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله او را محسن نامیده بود. 

بیست و پنجم ربیع الاول

1- وقوع جنگ دومه الجندل

در این روز در سال پنجم هجری در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم غزوه دومه الجندل اتفاق افتاد[1]. در اراضی دومه الجندل گروهی از اشرار همدست شده و به کاروانها حمله میکردند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سباع بن عرفطه غفاری را روز 25 ربیع الاول در مدینه به جای خود قرار داد  و با هزار رزمجو بیرون آمدند تا به آن نواحی رسیدند. راهزنان چون متوجه آمدن آن حضرت شدند  فرار کردند. مسلمانان اموال آنان را برداشتند و در بیستم ربیع الثانی وارد مدینه شدند[2].

عبدالرحمن بن ابی لیلی می گوید:من با ابو موسی اشعری از دومة الجندل عبور می کردیم . ابو موسی به من گفت:زمانی که با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به دومة الجندل رسیدیم آن حضرت به من فرمود:" در این مکان دو تن از بنی اسراییل حکم به جور کردند، و به زودی در میان امت من دو تن در این مکان به جور حکم می نمایند

بیست و سوم ربیع الاول

ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر قم

در این روز در سال 201 هجری کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم تشریف فرما شدند که 17 روز قبل از رحلت آن حضرت است[1].

آن حضرت با قدوم مبارک خود این شهر را متبرک گردانیدند, و به دستور جناب موسی بن خزرج پسر سعد اشعری که از بزرگان قم بود, منزل او را منور نموده در آنجا نزول اجلال فرمودند. در همان مکان تشریف داشتند و زنهای قم مخصوصاً علو یات به خدمت آن حضرت میرسیدند و از وجود آن حضرت استفاده میکردند تا بعد از 17 روز از دنیا رحلت فرمودند. عبادتگاه آن حضرت معروف به " ستیه " در میدان میر قم معروف است[2

منبع : 

1.نظر به اینکه رحلت آن حضرت در 10 ربیع الثانی است و حضرتش 17 روز در قم اقامت گزیده اند، روز 23 ربیع الاول سالروز ورود آن حضرت به قم است.

2.بحارالانوار: ج60 ص219.

بیست و دوم ربیع الاول

1- وقوع جنگ بنی النضیر

در سال سوم هجرت غزوه بنی النضیر واقع شد و یهودیان از مدینه بیرون رانده شدند[1].

منبع : 

1.توضیح المقاصد: ص9. فیض العلام:ص223. مستدرک سفینه البحار:ج5ص207.


 

2- بخشیدن فدک به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها توسط پیامبر

نزول آیه : 

زیر مجموعه ها

دميده شدن در صور و پيدايش قيامت‏

دميده شدن در صور و پيدايش قيامت‏

قال اللهُ الحكيمُ فى كتابِه الكريم:

وَ يَوْمَ يُنفَخُ فِى الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِى السَّمَوتِ وَ مَن فِى الارْضِ إِلَّا مَن شَآءَ اللَهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ دخِرِينَ* وَ تَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَهِ الَّذِى أَتْقَنَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ إِنَّهُ و خَبِيرُ بِمَا تَفْعَلُونَ* مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ و خَيْرٌ مِنهَا وَ هُم مِن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ ءَامِنُونَ* وَ مَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (آيات 87 تا 90، از سوره نمل: بيست و هفتمين سوره از قرآن كريم)
«و در روزى كه در صور دميده شود، تمام كسانيكه در آسمانها و كسانيكه در زمين هستند به فزع و هراس و ترس مى‏افتند، مگر افرادى را كه خداوند بخواهد. و همه با حال ذلّت و انكسار بر خداوند وارد ميشوند.
و در آن حال مى‏بينى كه كوهها جامدند، و چنين گمان ميكنى كه آرام و بدون حركت در جاى خود ايستاده‏اند، ولى چنين نيست و آنها مانند ابرهاى سريع السّير در گردش و حركت هستند. و اين صنع و حكمت خداست كه هر موجودى را متقن و مستحكم نموده و بر اساسى راستين و استوار قرار داده است، و حقّاً كه پروردگار به آنچه شما بجا مى‏آوريد خبير و داناست.
هر كس كار پسنديده و نيكوئى انجام دهد آن عمل از او مقبول و مورد پسند و اختيار بوده و در پاداش، از آن كردار بهتر و والاتر به او داده خواهد شد؛ و اين گروه از فزع و هراس آن روز ايمن خواهند بود.
كسانيكه كار زشت و نكوهيده‏اى انجام دهند، با چهره و سيماى خود به رو در آتش مى‏افتند و چنين خطاب به آنها ميشود كه: اين جزا و پاداش مگر غير از كردار و افعالى است كه خود شما در دنيا انجام ميداده ايد؟»

اين آيه مباركه به آيه نفخِ فَزَع معروف است؛ يعنى بواسطه دميده شدن در صور، تمام افرادى كه در آسمانها و در زمين هستند در خوف و هراس و خشيت و ترس مى‏افتند.

در سوره زُمر داريم:

وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّمَوتِ وَ مَن فِى الارْضِ إِلَّا مَن شَآءَ اللَهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى‏ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ* وَ أَشْرَقَتِ الارْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْكِتَبُ وَ جِاى‏ءَ بِالنَّبِيِّنَ وَ الشُّهَدَآءِ وَ قُضِىَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ. [1]
«و در صور دميده ميشود و تمام كسانيكه در آسمانها و در زمين هستند هلاك ميشوند مگر افرادى را كه خداوند بخواهد. پس بار ديگر در صور دميده ميشود، در اين هنگام تمام موجوداتِ هلاك شده زنده ميشوند و به حال قيام و وقوف در آمده، در انتظار امر پروردگار هستند.
در آن وقت زمين به نور پروردگار خود روشن ميشود، و كتاب و نامه عمل حاضر و قرار داده ميشود، و پيغمبران و گواهان را براى أداى شهادت مى‏آورند، و در ميان آنها به حقّ قضاوت و داورى خواهد شد، و ايشان مورد ظلم و ستم واقع نمى‏شوند.»

اين آيه مباركه به آيه نفخِ صَعْق معروف است. صورِ صعق يعنى در بوقى دميده ميشود كه بدان جهت همه هلاك ميگردند، چون صعق به معناى هلاكت است.

ولى از اين آيه اخيره استفاده ميشود كه دو صور داريم، يعنى به دو گونه نفخ، در آن دميده ميشود:
يك نفخى كه تمام زندگان آسمانها و زمين بواسطه آن نفخ و دميدن مى‏ميرند. دوّم نفخى كه تمام مردگان آسمانها و زمين بواسطه‏ آن پس از مردن زنده ميشوند.

چون ميفرمايد: ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى‏، پس از نفخ اوّل نفخ ديگرى در صور به وجود مى‏آيد.

امّا صعق و فزع ظاهراً هر دو يك معنى دارد و هر دو براى ارائه يك حالت خاصّ آمده‏اند. فزع آن خوف و خشيتى را گويند كه غالباً منتهى به مرگ است، و صعق هم بمعناى هلاكت است كه از ترس و دهشتى خاصّ ناگهان بر انسان وارد گردد.
پس مفاد صدر دو آيه: آيه وارده در سوره نمل و آيه وارده در سوره زمر، همان دميدن در صور است كه بواسطه آن همه زندگان در خوف و هراس افتاده و هلاك ميشوند.
و مفاد ذيل آيه دوّم: آيه وارده در سوره زمر، زنده شدن مردگان است بعد از هلاك شدن و فانى شدن.

شيخ طَبْرِسى در «مجمع البيان» گويد:
و گفته شده است كه إسرافيل در صور سه مرتبه ميدمد: نفخه اولى نفخه فزع است، و نفخه ثانيه نفخه صعق است كه بواسطه آن تمام افراد آسمانها و زمين هلاك ميشوند، و نفخه ثالثه نفخه قيام و حضور در پيشگاه ربّ العالمين است و در اين حال همه مردم از قبور خود بر مى‏خيزند. [2]

ولى ما به خواست خداوند متعال بيان خواهيم نمود كه از آن خوف و ترسى كه مردمِ در دنيا بواسطه نفخ در صور پيدا مى‏كنند به «صيحه» تعبير شده است‏

وقوع صيحه آسمانى و خمود مردم‏

إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وحِدَةً فَإِذَا هُمْ خمِدُونَ. [3]
«يك صيحه واحد بيش نخواهد بود كه ناگهان بر اثر آن تمامى مردم خاموش و پژمرده و بى حركت و بى اثر خواهند شد.»

و در آيه ديگر وارد است:
مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ* فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لَا إِلَى‏ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ. [4]
«يك صيحه واحد بيش نيست كه ناگهان بر اثر آن تمام افراد در نزد ما حضور پيدا مى‏كنند، پس در آن هنگام هيچكس قادر بر وصيّت نيست و نمى‏تواند بسوى اهل خود برگردد.»

حتّى در روايت وارد است كه: در وقتيكه ساعت قيام قيامت فرا ميرسد، چنان ناگهانى و دفعى است كه دو مرد فروشنده و خريدار مشغول مبايعه هستند؛ فروشنده مثلًا پارچه و لباس را براى خريدار باز كرده است، آنان مهلت جمع كردن و پيچيدن را نداشته و قيامت بغتةً فرا ميرسد. و مردى لقمه را برداشته تا به دهان خود گذارد، هنوز لقمه به دهانش نرسيده كه قيامت ميرسد. و مردى حوض منزل خود را كه سوراخ شده و آب از آن ميرود مشغول سدّ ثغور و گرفتن روزنه‏هاى آن است كه مواشى خود را از آن آب دهد، هنوز مواشى را آب نداده قيامت در ميرسد. [5]

شايد مراد از گفتار كسى كه طبرسى قول او را نقل كرده است از نفخ فزع همان صيحه‏اى باشد كه در دنيا زده ميشود، و مردم در اثر آن هلاك ميشوند.

امّا صيحه‏اى كه در هنگام قيامت زده ميشود دو صيحه بيشتر نيست: يك صيحه كه مردم برزخى را براى ورود به قيامت مى‏ميراند، و يك صيحه براى خود مردم برزخى است كه پس از مردن بواسطه آن زنده ميشوند.
و بنابراين نفخ فزع و نفخ صعق راجع به مردمان برزخى است نه اهل دنيا، و يك نفخ بيشتر نيست؛ و امّا نفخ ديگر راجع به إحياء و زنده شدن مردگان است.

و علَى كُلّ تقدير، نفخى كه به علّت آن مردم مى‏ميرند و زنده ميشوند دو نفخ بيشتر نيست: يك نفخ إماته و ديگر نفخ إحياء؛ دميدن براى ميراندن، و دميدن براى زنده كردن‏

-----------------------------------------

[1] آيه 68 و 69، از سوره 39: الزّمر
[2] «مجمع البيان» در تفسير آيه نفخ فزع در سوره نمل، مجلّد 4، ص 236
[3] آيه 29، از سوره 36: يس؛ و اين آيه گرچه درباره هلاك كردن اهل انطاكيّه است، ولى مى‏توان از آن استفاده عموم نمود
[4] آيه 49 و 50، از سوره 36: يس‏ 
[5] «مجمع البيان» مجلّد چهارم، ص 427»

منبع: معاد شناسى، ج‏4، ص121-126

عبرت از گذشتگان

   از آنچه به گردنكشان پيش از شما از عذاب خدا و دشواريها و حوادث و كيفرهاى او رسيد عبرت گيريد، و از خاك تيره‏اى كه صورتشان بر آن نهاده شده و زمينى كه پهلويشان بر آن افتاده پند پذيريد، و از امورى كه زاينده كبر است به خدا پناه جوييد،چنانكه از آفات ناگهانى روزگار به او پناه مى‏بريد.( نهج البلاغه / ترجمه انصاريان 544  عبرت از گذشتگان)  

 

باب16سخنان حضرت رضا- عليه السّلام- درمورد «اصحاب الرّس»

     حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الصَّلْتِ عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ الْهَرَوِيُ‏ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا[علیه السلام] عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍعَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ [علیهم السلام] قَالَ‏

   شيخ صدوق محمّد بن بابويه طاب ثراه در كتاب عيون الاخبار و كتاب علل الشّرايع روايت كرده ابو الصّلت هروى گويد:

حضرت رضا عليه السّلام ازپدرش موسی بن جعفر از پدرش جعفربن محمد ازپدرش محمدبن علی از پدرش علی بن الحسین ازپدرش حسین بن علی ازامیرالمومنین علیهم السلام نقل می کند:

أَتَى عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ [علیه السلام] قَبْلَ مَقْتَلِهِ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ رَجُلٌ مِنْ أَشْرَافِ تَمِيمٍ يُقَالُ لَهُ عَمْرٌو فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنِي عَنْ أَصْحَابِ الرَّسِّ فِي أَيِّ عَصْرٍ كَانُوا وَ أَيْنَ كَانَتْ مَنَازِلُهُمْ وَ مَنْ كَانَ مَلِكُهُمْ وَ هَلْ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ رَسُولًا أَمْ لَا وَ بِمَاذَا هَلَكُوا فَإِنِّي أَجِدُ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرَهُمْ وَ لَا أَجِدُ غِيَرَهُمْ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌ‏ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ حَدِيثٍ مَا سَأَلَنِي عَنْهُ أَحَدٌ قَبْلَكَ وَ لَا يُحَدِّثُكَ بِهِ أَحَدٌ بَعْدِي إِلَّا عَنِّي وَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ إِلَّا وَ أَنَا أَعْرِفُهَا وَ أَعْرِفُ تَفْسِيرَهَا وَ فِي أَيِّ مَكَانٍ نَزَلَتْ مِنْ سَهْلٍ أَوْ جَبَلٍ وَ فِي أَيِّ وَقْتٍ مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ وَ إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً و َأَشَارَ إِلَى صَدْرِهِ وَ لَكِنَّ طُلَّابَهُ يَسِيرٌ وَ عَنْ قَلِيلٍ يَنْدَمُونَ لَوْ فَقَدُونِي كَانَ مِنْ قِصَّتِهِمْ

سه روز قبل از شهادت حضرت علىّ عليه السّلام مردى از اشراف تميم به نام عمرو، نزد آن حضرت آمده، در باره اصحاب الرّسّ، چنين سؤالاتى نمود:

ثواب عزاداری وگریه بر مصائب امام حسین علیه السلام

   یکی از مصادیق مهم و بارز در احیای شعائر اهل بیت علیهم السلام عزاداری و گریه بر مصائب آنها مخصوصا در مصائب امام حسین علیه السلام است . و یکی از نشانه های شیعه هم همین است که امام صادق فرمودند: شیعه ما از اضافه گل ما خلق شده است و در شادی های ما شاد و در ناراحتی های ما محزون و ناراحت است . لذا وظیفه داریم نسبت به احیای شعائر دین تمام سعی خود را به کار بگیریم و تمام توان خود را برای رسیدن به این درجه از معرفت بالا ببریم که خود را همرنگ با امام زمان و هم ناله با امام زمان کنیم و با آن حضرت در مصیبتهای امام حسین علیه السلام که بزرگتر از این مصائب در عالم نیست همراه شویم . مصیبتی که امام صادق فرمودند بنی امیه برای ما و شیعیان ما خوشی و شادی و عیدی باقی نگذاشتند .

لذا در این مقاله روایاتی را در ثواب گریه و عزاداری بر سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین ذکر میکنیم .

   1- قال الصادق علیه السلام : نفس المهموم لظلمنا تسبیح ، و همه لنا عبادة ، و کتمان سرّنا جهاد فی سبیل الله . ثم قال ابوعبد الله : یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذّهب .

 امام صادق علیه السلام می فرماید: نفس کشیدن کسی که برای ظلمی بر ما وارد شده مهموم باشد تسبیح است . و مهموم بودن او برای ما عبادت است . و کتمان کردن سر ما جهاد در راه خداست . پس امام صادق علیه السلام فرمود : واجب است این حدیث به طلا نوشته شود .

البکاء للحسین ص 49

   2- قال الصادق علیه السلام : من ذکرنا او ذُکرنا فخرج من عینه دمع مثل جناح بعوضة غفر الله له ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر .

 امام صادق علیه السلام می فرماید : کسی که یاد کند ما را یا یاد کرده شویم نزد او ، پس بیرون آید اشک از چشم او مانند بال مگسی ، می آمرزد خدا گناهان او را هر چند مانند کف دریا باشد .

   البکاء للحسین ص 48

بیست و نهم ربیع الاول


حرکت امیرالمومنین علی علیه السلام برای جنگ جمل ۳۶ هجری.

هفتم ربیع الاول

شهادت مظلومانه حضرت محسن علیه السلام 

نامش را محسن علیه‏السلام گذاشت 
محسن علیه‏السلام عزیز پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بود و آن حضرت قبلاً نام او را تعیین کرده بود. اگر این آخرین گل زهرا علیهاالسلام به دنیا مى‏آمد همه به عنوان یادگار نبی مکرم اسلام از او یاد مى‏کردند و گرامیش مى‏داشتند. 
ولى خوب شد به دنیا نیامد، چه آنکه هنوز متولد نشده اینچنین او و مادرش را گرامى داشتند!!! 
قال أمیرالمؤمنین علیه‏السلام: إنّ أسقاطکم إذا لقوکم یوم القیامه و لم تسموهم، یقول السقط لأبیه: «ألا سمیتنی و قد سمّى رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله محسناً قبل أن یولد». امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: اگر فرزندان سقط شده‏ى شما روز قیامت شما را ببینند در حالى که نامى براى آنان نگذاشته‏اید، سقط به پدرش مى‏گوید: چرا براى من نامى تعیین نکردى در حالى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله محسن علیه‏السلام را قبل از اینکه به دنیا بیاید نامگذارى کرده بود. 
قالت أسماء: فما دخلنا البیت إلّا و قد أسقطت جنیناً سماه رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله محسناً. 
اسماء مى‏گوید: وارد خانه‏ى حضرت زهرا علیهاالسلام شدیم وقتى که حضرت جنین خود را سقط کرده بود؛ همان که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله او را محسن نامیده بود. 

بیست و پنجم ربیع الاول

1- وقوع جنگ دومه الجندل

در این روز در سال پنجم هجری در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم غزوه دومه الجندل اتفاق افتاد[1]. در اراضی دومه الجندل گروهی از اشرار همدست شده و به کاروانها حمله میکردند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سباع بن عرفطه غفاری را روز 25 ربیع الاول در مدینه به جای خود قرار داد  و با هزار رزمجو بیرون آمدند تا به آن نواحی رسیدند. راهزنان چون متوجه آمدن آن حضرت شدند  فرار کردند. مسلمانان اموال آنان را برداشتند و در بیستم ربیع الثانی وارد مدینه شدند[2].

عبدالرحمن بن ابی لیلی می گوید:من با ابو موسی اشعری از دومة الجندل عبور می کردیم . ابو موسی به من گفت:زمانی که با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به دومة الجندل رسیدیم آن حضرت به من فرمود:" در این مکان دو تن از بنی اسراییل حکم به جور کردند، و به زودی در میان امت من دو تن در این مکان به جور حکم می نمایند

بیست و سوم ربیع الاول

ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر قم

در این روز در سال 201 هجری کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم تشریف فرما شدند که 17 روز قبل از رحلت آن حضرت است[1].

آن حضرت با قدوم مبارک خود این شهر را متبرک گردانیدند, و به دستور جناب موسی بن خزرج پسر سعد اشعری که از بزرگان قم بود, منزل او را منور نموده در آنجا نزول اجلال فرمودند. در همان مکان تشریف داشتند و زنهای قم مخصوصاً علو یات به خدمت آن حضرت میرسیدند و از وجود آن حضرت استفاده میکردند تا بعد از 17 روز از دنیا رحلت فرمودند. عبادتگاه آن حضرت معروف به " ستیه " در میدان میر قم معروف است[2

منبع : 

1.نظر به اینکه رحلت آن حضرت در 10 ربیع الثانی است و حضرتش 17 روز در قم اقامت گزیده اند، روز 23 ربیع الاول سالروز ورود آن حضرت به قم است.

2.بحارالانوار: ج60 ص219.

بیست و دوم ربیع الاول

1- وقوع جنگ بنی النضیر

در سال سوم هجرت غزوه بنی النضیر واقع شد و یهودیان از مدینه بیرون رانده شدند[1].

منبع : 

1.توضیح المقاصد: ص9. فیض العلام:ص223. مستدرک سفینه البحار:ج5ص207.


 

2- بخشیدن فدک به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها توسط پیامبر

نزول آیه : 

زیر مجموعه ها