امام حسن عسکري عليه السلام به نقل از اميرالمؤ منين عليّ عليه السلام حکايت فرمايد:
روزي پيرمردي به همراه فرزندش نزد رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله شرفياب شد.
پيرمرد با گريه و زاري عرضه داشت: يا رسول اللّه! من پسرم را بزرگ کردم و هزاران رنج و زحمت برايش متحمّل شدم و از مال و ثروت خود، او را کمک کردم تا آن که مستقلّ و خودکفا گرديد، ولي امروز که من ضعيف و ناتوان گشته ام و تمام اموال و هستي خود را از دست داده ام، او از هر گونه کمکي به من دريغ مي کند و حتّي لقمه ناني هم به من نمي دهد.