در زمام خلافت عمر دو نفر امانتى را نزد زنى به وديعت گذاشتند و به وى سفارش نمودند كه تنها با حضور هر دوى آنان وديعه را تحويل دهد. پس از مدتى يكى از آن دو به نزد زن رفته مدعى شد كه دوستش مرده است و وديعه را مطالبه نمود. زن در ابتداء از دادن سپرده امتناع ورزيد ولى چون آن مرد زياد رفت و آمد مى نمود و مطالبه مى كرد، وديعه را به وى رد كرد.
صهیب رومی که با وجود پرهیزکاری و پارسایی زیاد طنز و مزاح میگفت تعریف میکند :
" روزی نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رفتم. حضرت در قُبه خود نشسته بودند و کنار ایشان خرمای خشک و خرمای تازه گذاشته بودند. رفتم و خدمت حضرت نشستم و درحالیکه یک چشم من خیلی درد میکرد بدون آنکه پرهیز کنم شروع کردم به خوردن خرما. مشغول خوردن خرما بودم که حضرت فرمودند :
درباره مزاح گویی حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) با حضرت علی(علیه السلام) اینطور نقل می کنند :
" روزی پیامبر(صلی الله علیه وآله) با حضرت علی(علیه السلام) نشسته بودند و مشغول تناول کردن خرما بودند. حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) هر خرمایی را که می خوردند هسته اش را –به طوری که حضرت علی(علیه السلام) متوجه نشوند- کنار آن حضرت میگذاشتند.