ورود کاربران

سید محمد بن الامام هادی علیهما السلام

 


رحلت عموی بزرگوارمولایمان حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

بیست و نهم جمادی الثانی مطابق با اول خردادشهادت حضرت سید محمد فرزند حضرت امام هادیعلیه السلام    معروف به سبع الدجیل را حضور عموی بزرگوارشان حضرت صاحب العصر والزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیعیان ایشان تسلیت عرض می نمایم .      

امید است در روز شهادت حضرتش در حرم شریف آن بزرگوار دعاگوی شما باشیم

حضرت امام هادي(عليه السلام) چهار پسر به نام هاي محمد، حسن، جعفر و حسين داشتند. و دختري به نام عليّه.

سيد محمد، طبق برخي از منابع، حدود سال (228هـ.ق.) متولد شد. بنابر اين قول، سيد محمد فرزند اول امام است. ولي طبق برخي روايات، سيد محمد فرزند دوم و ازحضرت  امام حسن عسکري(عليه السلام) کوچکتر بود. علي بن مهزيار نقل مي کند به حضرت امام هادي(عليه السلام) گفتم: « (پناه مي برم به خدا) اگر شما از دنيا برويد، به چه کسي رجوع کنيم؟» حضرت امام علیه السلام فرمودند:« عَهْدِي إِلَي اْلأکْبَرِ مِنْ وَلَدِي»

سيد محمد، جليل القدر و عظيم الشأن بوده است؛ به طوري که شيعيان خيال مي کردند او امام بعدي است. ياران امام هادي(عليه السلام) نيز درباره امامت وي از امام سؤال مي کردند، علي بن عمرو نوفلي مي گويد: «همراه ابي الحسن (عليه السلام)، در حياط منزلشان بوديم که پسرش محمد از جلوي ما گذشت. گفتم: فدايت شوم! آيا امام ما بعد از شما اين است؟ امام در جواب من فرمود: نه امام شما بعد از من حسن است.»

 

علاقه حضرت امام عسکری علیه السلام به سيد محمد

امام هادي(عليه السلام) و فرزندش امام حسن عسکري(عليه السلام) به محمد بسيار ابراز علاقه مي کردند. به طوري که امام براي او مجلس ختم برگزار کرد. جمعي از بني هاشم؛ از جمله حسن بن حسن افطس نقل کرده اند:

« روز وفات سيد محمد، به خانه امام هادي(عليه السلام (رفتيم، ديديم، در صحن خانه بساط گسترده اند و مردم دور تا دور نشسته اند. جمعيت را تخمين زديم، غير از موالي و ساير مردم 150 نفر از آل ابي طالب، بني هاشم و قريش حضور داشتند. ناگهان امام حسن عسکری(عليه السلام (در حالي که گريبان خود را در مرگ برادر چاک کرده بود، واردشدند و در کنار پدرشان ايستادند، ما حضرت را نمي شناختيم. پس از ساعتي حضرت امام هادي(عليه السلام) رو به او کرده، فرمود: يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ شُکْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيکَ أَمْراً. امام حسن(عليه السلام( گريه کردند و گفت:اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، اِيّاهُ نَشْکُرُ نِعَمَهُ عَلَيْنا وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ. پرسيدم او کيست؟ جواب داد: حسن(عليه السلام) فرزند امام علي النقي(عليه السلام)، در آن هنگام 20 ساله به نظر مي رسيد، ما فهميديم که پس از پدر، اوامام است.»

 

رحلت

سيد محمد در سال (252هـ.ق.) براي زيارت خانه خدا، قصد سفر کرد، هنگامي که به قريه بلد (نزدیکی سامرای عراق ) رسيد، مريض شدند ودر 29 جمادیالثانی درگذشتند. شيعيان ایشان را در همانجا دفن کردند. اللهم ارزقنا فی الدنیا زیارته وفی الاخرة شفاعته .

 

کرامات

کرامات زيادي از سيد محمد ديده شده است. ميرزا حسين نوري در «النجم الثاقب» مي نويسد:

«سيد محمد، صاحب کرامات متواتر است. حتّي نزد اهل سنت هم معروف است.

مردم عراق و حتي اعراب باديه نشين نيز مي ترسند به نام او سوگند ياد کنند.

اگر آنها را به برداشتن مالي متهم کنند، آن را بر مي گردانند، ولي به سيد محمد قسم نمي خورند؛ زيرا عذاب آن را ديده اند.»

تعدادي از علما در باره کرامات سيد محمد کتاب هايي نوشته اند؛ از جمله رساله اي در کرامات سيد محمدبن علي الهادي، تأليف مهدي آل عبدالغفار کشميري. در اينجا به نمونه اي از کرامات وي اشاره مي شود:

 

علاّمه سيد ميرزا هادي خراساني از سيد حسن آل خوجه از خدام آستانه عسکريين(عليهما السلام) نقل مي کند:

«در صحن شريف ابي جعفر سيد محمد نشسته بودم، متوجه شدم شخصي عرب در حالي که يکي از دستهايش را به گردن بسته بود، وارد آستانه شد. نزديک رفتم و از علت مريضي اش پرسيدم. گفت: سال گذشته، روزي به منزل خواهرم رفتم، ديدم در حياط، گوسفندي بسته است. خواستم ذبح کرده، بخورم. خواهرم اجازه نداد و گفت: اينگوسفند نذر سيد محمد است. من به حرف او توجه نکردم و آن را ذبح کردم، پس از سه روز آثار شلي در دستم نمايان شد و روز به روز بدتر شد. من متوجه علت آننبودم، تا اين که در اين اواخر متوجه کار خود شدم، حالا هم پشيمانم و براي شفا به آستانه سيد محمد آمده ام. سپس با همراهيان وارد حرم شد و شروع به گريه و زاري کردند. پس از ساعتي ديدم دستش را حرکت مي دهد. سجده شکر به جا آورد و نذر کرد هر سال گوسفندي بياورد و به نيت سيد محمد ذبح کند.»

 


خدایا به حقّ این سیّد جلیل فرج امام زمانمان را برسان

  این آستانه که معروف به آستانه سید محمد می باشد ، در هشت فرسخی شرق شهر سامرا و نزدیک شهر بلد ، از نواحی دوجیل ، در پنج کیلومتری غرب شط دجله ، بین راه بغداد – سامرا واقع است و امروز یکی از عظیم ترین زیارتگاه های شیعیان است و اعراب عراق ارادت خاصی به این آستانه دارند.

 

حرم مطهر محمد بن هادی علیه السلام

 عمارت اول: این آستانه مبارکه چون در مسیر اصلی راه سامرا نبود و با راه اصلی فاصله داشته ، بر اثر نا امن بودن آن منطقه تا عصر صفویه متروکه مانده بود ، لذا بطور دقیق از تاریخ بنای آن اطلاعی در دست نیست ، جز اینکه در تعمیرات اساسی که در سالهای ۱۳۷۹-۱۳۸۴ قمری در این آستانه انجام گشت و از قرائن و پیها که مشاهده شد، بعضی از اهل اطلاع اظهار می دارند که عمارت اول این آستانه متعلق به قرن چهارم است که توسط عضد الدوله دیلمی انجام گرفته است .

 

عمارت دوم: در قرن دهم هجری ، توسط شاه اسماعیل صفوی ، پس از فتح بغداد انجام گشت که در آن هنگام قسمتی هم جهت سکونت زائرین که قصد زیارت سامرا را داشتند از این آستانه زیارت کرده و در آنجا توقف می نمودند .

 

عمارت سوم : در سال ۱۱۹۸ قمری ، توسط ملا محمد رفیع فرزند محمد شفیع خراسانی تبریزی ، به هزینه احمد خان دنبلی انجام گشت . سید حسن امین در دائره المعارف الاسلامیه الشیعه به نقل از کتاب تحفه العالم میرزا عبد اللطیف تستری آنرا عمارت اول ثبت کرده است.

 

عمارت چهارم : حدود ۱۲۰۸ قمری توسط شیخ زین العابدین کاظمی آل سلماسی انجام گرفت و گنبدی از گچ و آجر بر روی قبر شریف بنا شد و همچنین کاروانسرای بزرگی در جهت شرقی آستانه برای سکونت زائرین ایجاد گردید که قسمتی از هزینه آنرا

احمد خان دنبلی تقبل کرد. این عمارت را شیخ ذبیح الله محلاتی در کتاب خود تاریخ سامرا به عنوان عمارت اول ثبت کرده و سید حسن امین به نقل از ماثر الکبراء شیخ ذبیح الله محلاتی ، در دائره المعارف الاسلامیه الشیعه عمارت سوم آستانه سید محمد ثبت نموده است .

 

عمارت پنجم : در ۱۲۴۴ قمری توسط ملا محمد صالح بزغانی قزوینی حائری و با نظارت سردار حسن خان و حسین خان قزوینی انجام گشت که تمامی عمارت سابق را خراب نمودند و آستانه مجللی با گنبد بزرگ کاشیکاری بنا کردند ، که شروع آن در سال ۱۲۴۴ قمری و پایان آن عمارت در سنه ۱۲۵۰ قمری بود.تارخ مذکور بر روی سنگ مرمر به خط ثلث در دو طرف ایوان آستانه نصب است . سید حسن امین بر آنست که در سال ۱۲۵۰ قمری سردارحسین خان آنرا تعمیر نموده و این عمارت در سال ۱۳۱۰ قمری توسط میرزا حسین نوری تعمیر گشت و قسمت هایی از کاشیکاری گنبد که ریخته بود مرمت شد و تاریخ آن در پیشانی گنبد ثبت شده و هشت حجره در جنوب صحن شریف جهت سکونت زائرین احداث گردیده بود . پس از هجرت میرزای شیرازی به سامرا ، در یکی از مسافرت های میرزا که همراه شاگردانش پیاده از سامراء به آستانه سید محمد مشرف گشتند تعمیراتی انجام داده و چند حجره به حجرات صحن افزودند . سپس میرزا محمد تهرانی عسکری صحن شریف را توسعه داد و حجراتی بدان اضافه نمود . در عصر مرجعیت حاج آقا حسین قمی جمعی از مردم ایران اموال زیادی جهت تعمیر آستانه سید محمد ارسال داشتند و مخصوصا بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ قمری این آستانه به شکل باشکوهی تکامل یافت . عمارت جدید دارای صحن مربع شکل به ضلع ۱۵۰ متر است و در وسط صحن شریف حرم مطهر واقع است که گنبد کاشیکاری آن نظر هر بیننده را به خود جلب می دارد . محیط گنبد حدود ۵۰ متر و ارتفاع آن ۴۵ متر است و در کنار آن مناره ای به ارتفاع ۴۰متر در سال ۱۳۷۹ قمری برافراشته اند. در مقابل حرم یک ایوان مسقف با ستون های باشکوه خودنمایی می کند . حرم مطهر با کاشیکاری وآیینه کاری هنرمندان ایرانی مزین شده و آیتی از هنر اسلامی را منعکس می کند. قبر مطهر در وسط حرم واقع است و بر روی آن صندوق نفیس و ضریح نقره نصب است.

 

منبع : دایره المعارف تشی

 

مقتل امام حسن عسکری علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم 

آن هنگامی که حضرت عسکری علیه السلام در رختخواب مثل برگ گلی می لرزید دارویی برای حضرت تهیه کردند و به دست حضرت دادند . روایت است که چنان دست حضرت می لرزید که لب کاسه به دندان مبارک اصابت می کرد و صدای آن به گوش می رسید . روبه امام زمان کرد و فرمود : یا سید اهل بیت انی ذاهب ، الی ربی(1)  من دیگر رفتنی ام و سپس از حضرت در خواست آب کرد و در حالی که دستهای امام از شدت مسمومیت می لرزید ، حضرت مهدی علیه السلام با دستان مبارک آب در دهان پدر می ریختند تا در همین حال امام یازهم شیعیان به شهادت رسیدند .

بعد از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام عموی امام زمان آمد تا بر بدن حضرت نماز بخواند ، یک وقت دیدند ، پرده حجره کنار رفت و یک آقازاده جلوآمد . فرمود : عمو ! کنار برو . من باید بر بدن بابایم نماز بخوانم .

نمی دانم با چه حالی بر بدن پدر نماز خواند ؟ 

1- غیبة الطوسی/ص273/------بحارالانوار/ج52/ص17

امام حسن عسکری علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

 به مناسبت فرا رسیدن هشتم ربیع الاول سالروز شهادت مظلومانه امام غریب حضرت مولانا امام حسن بن علی العسکری علیهما السلام ابتدا متن کتاب ارشاد مرحوم شیخ مفید رحمة الله علیه را می آوریم که زندگی امام حسن عسکری علیه السلام را به طور اجمال مروری کنیم و بعد از آن برای فارسی زبانان از کتاب منتهی الآمال قسمت مربوط به شهادت آن حضرت را ذکر می کنیم .

باشد  که مورد توجه و عنایت فرزند برومندشان حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فی فرجه الشریف قرار بگیرد و آن بزرگوار تسلیت ما را به لطف و کرمش بپذیرد. 

[باب تاريخ الإمام الحسن العسكري علیه السلام و فضله‏]

[فصل في تاريخ ولادة الإمام الحسن العسكري علیه السلام و شهادته و ما يخصه‏]

وَ كَانَ الْإِمَامُ بَعْدَ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام ابْنَهُ أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ لِاجْتِمَاعِ خِلَالِ الْفَضْلِ فِيهِ وَ تَقَدُّمِهِ عَلَى كَافَّةِ أَهْلِ عَصْرِهِ فِيمَا يُوجِبُ لَهُ الْإِمَامَةَ وَ يَقْتَضِي لَهُ الرِّئَاسَةَ مِنَ الْعِلْمِ وَ الزُّهْدِ وَ كَمَالِ الْعَقْلِ وَ الْعِصْمَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ الْكَرَمِ وَ كَثْرَةِ الْأَعْمَالِ الْمُقَرِّبَةِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ لِنَصِّ أَبِيهِ علیه السلام عَلَيْهِ وَ إِشَارَتِهِ بِالْخِلَافَةِ إِلَيْهِ.

مثل قائم عليه السلام مثل صالح است


                                                              ذكر غيبت صالح عليه السلام‏

امام صادق عليه السلام فرمود صالح عليه السلام مدتى از ميان قوم خود غيبت كرد روزى كه غائب شد مردى‏ كامل، خوش اندام بود ريش انبوهى داشت و شكم خفته اى گونه‏هايش سبك بود در ميان مردان ميانه بالا و بهم پكيده بود و چون نزد قوم خود برگشت تغيير شكل داده بود و او را نشناختند، قومش هنگام برگشت او سه دسته شده بودند

1- منكران جدى كه هرگز برنميگشتند

2- اهل شك و ترديد

3- اهل ايمان و يقين

صالح بدعوت آن دسته‏اى كه شك داشتند آغاز كرد و به آنها اظهار داشت كه من صالح هستم او را تكذيب كردند و دشنام دادند و راندند و گفتند خدا از تو بيزار باد صالح به شكل تو نبود، فرمود سپس نزد منكران آمد سخن او را نشنيدند و بسختى از او دورى كردند سپس پيش دسته سوم رفت كه اهل ايمان و يقين بودند و بآن‏ها گفت من صالح هستم، گفتند يك خبرى بما بگو كه بفهميم تو صالح هستى چون ما شكى نداريم كه خداى تعالى آفريننده است هر كس را بهر شكل كه خواهد در مى‏آورد، ما در ميان خود نشانه‏هاى قائم را بهم خبر داديم و بررسى كرديم كه وقتى آيد معلوم باشد و صحت آن بوسيله يك خبر آسمانى بر ما محقق شود.

 صالح گفت من همان صالح هستم كه شتر را براى شما آوردم، گفتند راست گفتى ما هم همين موضوع را بررسى ميكرديم آن شتر چه نشانه‏هائى داشت؟ گفت يك روز او آب را مينوشيد و يك روز شما، گفتند ما بخدا و آنچه از او آوردى ايمان داريم، اينجا است كه خدا مى‏فرمايد بدرستى كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شد اهل يقين گفتند ما بدان چه فرستاده شده ايمان داريم و و گفتند آنان كه خود را بزرگ شمردند يعنى اهل شك و منكران ما بآن كه شما ايمان آورديد كافر هستيم، گفتم آيا آن روز در ميان آنها عالمى بصالح بود، فرمود خدا از آن عادل‏تر است كه زمين رابدون عالم گذارد كه بخداى عز و جل رهبرى كند، آن مردم بعد از خروج صالح فقط هفت روز در حال بلا تكليفى بسر بردند كه امامى را نمى‏شناختند ولى بهمان دين خداى عز و جل كه در دست داشتند عمل ميكردند و با هم متحد بودند و چون صالح (ع) ظاهر شد دور او جمع شدند و همانا مثل قائم عليه السلام مثل صالح عليه السلام  است.

 كمال الدين / ترجمه كمره‏اى، ج‏1، ص: 238تا239