آنگاه كه بغض پيامبر تركيد...
إخبار رسول الله به أميرالمؤمنين عليهما السّلام از كيفيّت شهادت آن حضرت
پيامبر گرامي اسلام خطبه پرمحتوا و عجيبي درباره عظمت و بزرگي ماه مبارك رمضان در جمعه آخر ماه شعبان ايراد كرده اند كه معروف به خطبه شعبانيه است در اثتاي اين خطبه شريفه پيامبر از ضايعه تاسف انگيز شهادت اميرالمومنين عليه السلام اخبار مي دهند و خود در اين داغ مي گريند : وما همان تكه از خطبه را در اينجا همراه با ترجمه ذكر ميكنيم : ( براي خواندن متن كامل خطبه شعبانيه اينجا كليك كنيد )
ثُمَّ بَكَى؛ فَقُلتُ: ما يبكيك يا رسول الله؟ فَقالَ أبكى لِما يُستَحَلُّ مِنكَ فى هَذا الشَّهرِ؛ كَأنّى بِكَ و أنتَ تُصَلِّى لِرَبِّكَ، و قَدِ انبَعَثَ أشقَى الأوَّلينَ و الآخِرينَ شَقيقُ عاقِرِ ناقَة ثَمودَ فَضَرَبَكَ ضَربَة عَلَى قَرنِكَ فَخَضَبَ مِنها لِحْيَتَكَ. فَقُلتُ: يا رَسولَ اللهِ! و ذَلِكَ فى سَلامَة مِن دينى؟ فَقالَ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم: فى سَلامَة مِن دِينِكَ. ثُمَّ قالَ صلّى الله عليه و آله و سلّم: يا عَلِىُّ! مَن قَتَلَكَ فَقَد قَتَلَنى و مَن أبغَضَكَ فَقَد أبغَضَنى، لأنَّكَ مِنّى كَنَفسى و طينَتُكَ مِن طينَتِى و أنتَ وَصِيِّى و خَليفَتِى عَلَى امَّتى.[1]
و ظاهراًكتاب «عرض المجالس» همان «امالى» صدوق است، وليكن چون مراجعه به «امالى» شدودر ص 58 آن اين روايت را نقل مىكند ذيل آنرا پس از آنكه حضرت رسول صلّى الله عليه و آله فرمودند: فِى سَلامَة مِن دِينِكَ بدينگونه ذكر مىكند:
ثُمَّ قالَ: يا عَلِىُّ! مَن قَتَلَكَ فَقَد قَتَلَنى و مَن أبغَضَكَ فَقَد أبغَضَنى و مَن سَبَّكَ فَقَد سَبَّنى لأنَّكَ مِنّى كَنَفسى، روحُكَ مِن روحى و طِينَتُكَ مِن طِينَتى؛ إنَّ اللهَ تَبارَكَ و تَعالَى خَلَقَنى و إيّاكَ و اصطَفانى و إيّاكَ و اختارَنى لِلنُّبُوَّة و اختارَكَ لِلإمامَة، فَمَن أنكَرَ إمامَتَكَ فَقَد أنكَرَ نُبُوَّتى. يا عَلِىُّ! أنتَ وَصِيِّى و أبو وُلدى و زَوجُ ابنَتى و خَليفَتى عَلَى امَّتى فى حَياتى و بَعدَ مَوتى، أمرُكَ أمرى و نَهيُكَ نَهيى؛ اقسِمُ بِالَّذى بَعَثَنى بِالنُّبُوَّة و جَعَلَنى خَيرَ البَرِيَّة إنَّكَ لَحُجَّة اللهِ عَلَى خَلقِهِ و أمينُهُ عَلَى سِرِّهِ و خَليفَتُهُ عَلَى عِبادِهِ؛ انتهى.
«سپس رسول خدا گريه كردند، من عرض كردم: چه چيزى باعث گريه شما شده است؟ فرمود: گريه من براى پيشآمدى است كه در اين ماه بر تو وارد خواهد شد. گوياهم اكنون مىبينم كه تو در محراب عبادت مشغول نماز و راز و نياز با پروردگارت مىباشى در اين هنگام شقىترين افراد در روى زمين كه همسان پىكننده ناقه و شتر صالح است برمىخيزد و با شمشير ضربتى بر فرق تو وارد مىكند كه محاسنت به خون سرت خضاب خواهد شد.
عرض كردم: اى رسول خدا! آيا در اين وقت دينم سالم است و با يقين به مبانى و سلوك در صراط مستقيم اين واقعه پيش خواهد آمد؟ رسول خدا فرمود: بلى يا على در سلامت و استقامت در دين اين مسأله رخ خواهد داد. آنگاه رسول خدا فرمود: يا على! كسى كه تو را بكشد مرا كشته است و كسى كه تو را به غضب آورد مرا به غضب آورده است. و كسى كه به تو ناسزا گويد به من ناسزا گفته است زيرا تو از من هستى مانند جان من. روح تو از روح من و سرشت تو از سرشت من است.
خداى متعال من و تو را خلق نمود و من و تو را برگزيد، مرا براى رسالت و تو را براى امامت اختيار نمود پس كسى كه امامت تو را انكار كند نبوّت مرا انكار كرده است.
اى على! تو جانشين منى و پدر فرزندان من هستى و همسر دختر من مىباشى، و جانشين من بر امّت در زمان حيات و پس از فوت من مىباشى. دستور تو دستور من و نهى تو نهى من است.
قسم به ذاتى كه مرا به پيامبرى برگزيد و مرا برترين افراد مخلوقاتش قرار داد بدرستى كه تو حجّت خدا بر خلق او هستى و امين پروردگار بر سرّ او مىباشى و خليفه خدا بر بندگانش هستى.»
[1] ] اين تتّمه را در ينابيع المودّة، طبع اسلامبول ص 3] 5] از كتاب مناقب نيز روايت مىكند؛ و نيز در غاية المرام ص 29 از ابن بابويه با إسناد خود از أصبغ بن نباته روايت مىكند.