ابداع نور فيض ظهور حضرت زهراء
در ابداع نور فاطمي چهار قسم روايت است از پاره اخبار و آثار معلوم ميشود که نور فاطمهي علا حده مستقلا خلق شده و از بعض اخبار معلوم ميشود از نور پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم خلق شده و از چند حديث معتبر ظاهر است که از نور پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت امير برانگيخته شده و از حديث علل بروايت معاذ بن جبل و حديث خصال و معاني الاخبار مرويست که نور پيغمبر و حضرت امير و حسنين معاپيش از هفت هزار سال خلق شدند و ترتيب در اين حديث منظور نيست.
قسم اول در روايت انس بن مالک چنين است (ثم ان الله خلق الظلمه بالقدره فارسلها في سحائب البصر فقالت الملائکه سبوح قدوس ربنا منذ عرفنا هذه الاشباه ما راينا سوء فحرمتهم الا کشفت ما نزل بنا فهنالک خلق الله تعالي قناديل الرحمه و علقها علي سرادق العرش فقالت الملائکه اليهنا لمن هذه الفضيله و هذه الانوار فقال هذا نور امتي فاطمه الزهراء فلذالک سميت امتي الزهراء لان السماوات والارضين بنورها زهرت و هي ابنه نبيي و زوجه وصيه)
و اين حديث را مرحوم شيخ مفيد و شيخ طوسي و طبرسي و صاحب کشف الغمه باسانيد خود از فضل بن شاذان از موسي بن جعفر روايت کردهاند و کذا در جلد 7- و 10- بحار و رياض الجنان و منافي نيست ظهور نور آن مخدره در آسمانها با قدمت و سبقت نور مقدس پدر بزرگوارش و اين اظهار و ازهار يکي از جلوات آن سيدهي کائنات بوده وجود مقدس فاطمي جلوه از جلوات محمدي است و ايضا از قسم اولست روايت معاني الاخبار از سيد ابراري (قال صلي الله عليه و آله و سلم خلق الله نور فاطمه قبل ان يخلق الارض والسماء فقال بعض الناس يا نبيالله فليست هي انسيه فقال فاطمه حوراء انسيه قال خلقهاالله عز و جل من نوره قبل ان يخلق آدم اذ کانت الارواح فلما خلق الله عز و جل آدم عرضت علي آدم قيل يا نبيالله فاين کانت فاطمهي قال کانت في حقه تحت ساق العرش قالوا يا نبيالله فاين کان طعامها قال التسبيح والتهليل والتمجيد فلما خلق الله عز و جل آدم و اخرجني من صلبه و احب الله ان يخرجها من صلبي فجعلها تفاحه في الجنه و اتاني بها جبرئيل الخ (آنچه در لقب منصوره سبق ذکر يافت)
و جلوات آن نور فاطمي تجليات خاصته داشته گاهي در ساق عرش گاهي در آسمانها هر يک بنحو خاص و نهج مخصوص و گاهي در بهشت در نظر آدم و حواء بصورت جاريه حسناء و گاهي در حقه نور و گاهي در قنديل محجوبه و مستوره و گاهي در سيب و رطب و انگور بهشتي و اين از خصائص آن مخدره است
قسم دوم دسته اخباريست که دلالت دارد آن مخدره از نور رسول خدا خلق شده است و از نقل همه آنها عذر ميخواهم چون آن روايات را در جلد سوم (تاريخ سامره) در نصوص امامت امام علي النقي (ع) کاملا ايراد کردهام در اينجا از کتاب متقضب الاثر اين يک حديث را مينويسم سلمان فارسي از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت مينمايد که آن حضرت فرمود خداوند مرا از صفوه نور خود خلق فرمود و مرا باطاعت خود خواند پس اطاعت کردم خدا را پس از نور من نور علي را خلق کرد و او را بطاعت خود خواند و علي او را اطاعت کرد آنگاه از نور من و علي فاطمه (ع) را خلق نمود و او را دعوت بطاعت خود فرمود اجابت کرد آنگاه از نور من و علي و فاطمهي نور حسن و حسين را خلق کرد و ايشان را بطاعت خود خواند اجابت کردند پس ما را به پنج اسم يکي از اسماء خود ياد کرد خدا محمود است و من محمد خدا عالي است و ابن عم من علي است خدا فاطر است و اين است فاطمهي و از براي خدا احسان است و اين است دو فرزند من حسن و حسين پس خلق کرد از نور ما نه نفر از ائمه طاهرين را و ايشان را بطاعت خود دعوت کرد الحديث
قسم سوم (ر) اخباريست که انوار خمسه از يک چشمه باشند محل حاجت آن روايات يکي اين است که رسول خدا بعمويش عباس بن عبدالمطلب فرمود اي عمو من و علي و فاطمه و حسن و حسين از يک چشمهايم و ما را خداوند خلق فرمود وقتي که آسمان و زمين و بهشت و دوزخ نبود و ما بوديم و تسبيح خدا را ميکرديم در وقتي که تقديس و تسبيح کننده نبود خداوند متعال خواست صنعت و خلقت خود را ظاهر کند شکافت نور مرا و از آن عرش را خلق کرد پس نور عرش از نور من است و نور من از نور اله است و من از عرش افضل ميباشم پس شکافت از نور علي بن ابيطالب و خلق کرد از آن ملائکه را پس نور ملائکه از نور علي است و نور علي از نور خدا است و نور او افضل از ملائکه است پس شکافت نور دخترم فاطمه را و خلق کرد از او آسمان و زمين را و نور فاطمه از نور خدا است و فاطمهي افضل است از آسمانها و زمينها پس از نور امام حسن آفتاب و ماه را خلق کرد و نور حسن از نور خداست و او افضل از شمس و قمر است پس شکافت نور حسين را و از آن بهشت و حورالعين را خلق کرد پس نور جنت و حورالعين از نور حسين است و نور حسين از نور خداست و الحسين افضل من الجنه والحور العين آنگاه در اين حديث ذکر فرموده ظهور ظلمت و خلقت قنديل را که سابقا باو اشاره شد و نيز از غرائب علو حق اين است که خوارزمي حنفي در مناقب خود روايتي ذکر کرده که تمام آن را در تاريخ سامراء بالفاظها ايراد کردهام محل شاهد در اينجا اين است که خداوند متعال در شب معراج برسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خطاب ميکند (يا محمد اني خلقتک و خلقت عليا و فاطمه والحسن والحسين والائمه من نوري الخبر)
قسم چهارم خبري که نور فاطمه از نور رسول خداست صاحب کشف الغمه و ديگران سند را بموسي بن جعفر ميرسانند که آن حضرت فرمود خداوند از نوري که اختراع کرده بود و از نور عظمت او بود نور محمد را خلق کرد و همان نور لاهوتيه است که از براي موسي بن عمران در طور سينا تجلي کرد و آن جناب طاقت نياورد و آن کوه قرار نگرفت و حضرت موسي غش کرد پس آن نور را دو قسمت فرمود يکي پيغمبر شد و يکي اميرالمؤمنين عليهالسلام و از نور خود غير از اين دو نفر را خلق نکرد و بقدرت خود هر دو را از براي خود آفريد و برگزيد و برايشان از نفس خود دميد و اين دو بزرگوار را بصورتشان مصور داشت و علمش را در ايشان بوديعت نهاد و تعليم بيان کرد و علم غيب خود را بديشان آموخت و بر آن آگاه فرمود پس قرار داد يکي را بمنزلهي نفس و ديگري را بمنزلهي روح ظاهرشان بشريه است و باطنشان لاهوتيه پس ظاهر بشريت جلوه کردند تا مردم طاقت ديدار آن آفتاب درخشان و ماه تابان را داشته باشند پس اقتباس کرد از نور محمد صلي الله عليه و آله و سلم نور فاطمه را و از نور فاطمه نور حسن و حسين را مانند اقتباس نور چراغ از ديگري آنگاه اين انوار از صلبي بصلبي و از بطني ببطني و از رحمي برحمي نقل شد الخ
کيف کان نور جناب فاطمهي بالانفراد يا از نور جناب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم يا از نور آن حضرت و اميرالمؤمنين يا از نور پروردگار همه يک نوع واحدهاند و از يک مصدر و مبدء ابداع و انشأ شدهاند و از يک منشأ و محل مشتق گرديدهاند ليکن بر حسب وقت و زمان حکمت معلومهي و استعداد قابل اين مستوره امالفضائل بذاتها و حقيقتها در ملکوت اعلي و عالم بالاتجليات خاصته داشته و از هر تجلي باسم و لقبي خوانده ميشد است
رياحين الشريعه ج1 / ص 246 تا 250