علّت عدم عفو حضرت مجتبى عليه السلام قاتل أمير المؤمنين را
و امّا عدم عفو حضرت مجتبى به علّت عدم مساعدت جوّ و منطقه اسلام در آن روز بوده است. چون با وجود توطئههاى معاويه، و تمرّد اهالى كوفه از ادامه جنگ، و اضطراب و تشويش دولت و حكومت اسلام؛ عفو عبد الرّحمن بن ملجم دليل بر شكست و ضعف دولت حضرت مجتبى محسوب ميشد، فلذا حضرت بر اساس مصلحت عامّه مسلمانان قصاص را مقدّم داشتند.
ميل أمير المؤمنين عليه السّلام به عفو بر اساس كرامت نفس و گذشت شخصى خود بوده، و قصاص حضرت مجتبى بر اساس صلاح عامّه و حفظ دولت اسلام بوده است.
اين است كه عامّه مسلمين در مرگ آن حضرت در سوگ نشستند، چون چنين امام متحقّق به حقّ و عادلى را از دست دادند، و اين مصيبت تمام شهر مكّه و مدينه و خانههاى آنجا را گرفت.
أمير المؤمنين عليه السّلام در شب ضربت خوردن، رؤيا و خواب مُوحش و مُدهش خود را براى امام حسن عليه السّلام نقل كردند و فرمودند: من ديدم مثل اينكه جبرائيل عليه السّلام از آسمان نزول كرد و بر روى كوه أبو قبيس قرار گرفت، و از آن كوه دو پاره سنگ برداشت و آنها را در كعبه آورد، و بر بام كعبه رها كرد و آن دو سنگ را چنان به هم كوفت كه مانند خاكستر نرم شد، و آن گردها را به باد داد، و هيچ خانهاى در مكّه و در مدينه نماند مگر آنكه در آن از آن گرد و خاكستر داخل شد.
حضرت مجتبى عليه السّلام عرض كرد: اى پدر جان! تعبير اين رؤيا چيست؟
حضرت فرمود: اى نور ديده من! اگر اين رؤيا صادق باشد تعبيرش آنست كه لا محاله پدرت كشته خواهد شد، و هيچ خانهاى در مكّه و مدينه نمىماند مگر آنكه از مصيبت شهادت من، در آن غم و اندوهى وارد ميشود.[1]
معاد شناسى، ج4، ص: 161 و 162
[1] «بحار الانوار» طبع كمپانى، ج 9، ص 670