اباعبدالله الحسین علیه السلام :
قَالَ : أُنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) نَصَبَهُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍ‏ فَنَادَى لَهُ بِالْوَلَايَةِ وَ قَالَ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ قَالُوا : اللَّهُمَّ نَعَم‏
--------------------------------
من با سوگند به خدا از شما می پرسم : آیا می دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او (امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب پدرم) را در روز غدیر خمّ نصب نمود و ندای ولایت او را در داد و گفت : واجب است که حضّار ، این مطالب را برای غائبین بازگو کنند؟ گفتند : بار پروردگارا ! آری !
    • اسلام شناسی (2)

        أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی سیدنا محمد و آله...

    • اسلام شناسی (1)

      أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی سیدنا محمد و آله...

    • چرا اسلام؟ (2)

      چرا اسلام؟ سؤال بعدی که در مقاله قبل به آن اشاره شد، معنای ناسخيّت اسلام و عدم قبول تمسّک به ديگر...

    • چرا اسلام؟ (1)

      چرا اسلام در مقاله قبل به ضرورت دين در زندگی انسان اشاره کرديم و بيان شد که دين به عنوان تعيين کننده...

    • رابطه ي اسلام و ايمان

      سماعة بن مهران : از امام عليه السلام دربارۀ اسلام و ايمان سؤال كردم حضرت فرمود : مثلش را...

    • اجمالى از تاريخ اديان‏ و دین اسلام...

      اجمالى از تاريخ اديان‏ مطمئن‏ترين راه در تحقيق اجمالى تاريخ پيدايش اديان كه از نظر دينى مى‏توان به‏ آن...

    • پيام و نامه معاويه به امير المؤمنين عليه...

      پيام و نامه معاويه به امير المؤمنين عليه السّلام‏ سليم مى‏گويد: در حالى كه ما همراه امير...

    • عبرت از گذشتگان

         از آنچه به گردنكشان پيش از شما از عذاب خدا و دشواريها و حوادث و كيفرهاى او رسيد عبرت...

    • قبر تو مستور ماند

      قبر تو مستور ماند! اي حرم خاص خداوندگار دست خداوند، ترا پرده‏ دار اُمِّ اَب و، بضعه ‏ي خير الانام مادر دو رهبر صلح...

    • مادر نمي ‏ماند

          مادر نمي ‏ماند! چرا مادر نماز خويش را بنشسته مي‏خواند؟! ز فضه راز آن پرسيدم و، گويا نمي‏داند! نفَس از سينه‏اش آيد به سختي، گشته...

    • طلب مرگ(حضرت زهرا)

        طلب مرگ! آنکه قدش، فلک از غصه دو تا کرد، منم آنکه با قامت خم، ناله به پا کرد، منم آنکه بين در و ديوار، ز بي‏ياري...

    • پرستار و بيمار(حضرت زهرا)...

        پرستار و بيمار! به بستر، فاطمه افتاده و مولا پرستارش ببين حال پرستار و مپرس احوال بيمارش کسي از آشنايان هم به ديدارش...

ورود کاربران

دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان

دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان

ازحضرت امام رضاعليه السلام منقولست كه هر كه سه روز از آخر ماه شعبان روزه بدارد و به ماه مبارك رمضان وصل كند حق تعالى ثواب روزه دو ماه متوالى براى او بنويسيد و ابَوُالصّلت هَروى روايت كرده است كه در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضاعليه السلام رفتم حضرت فرمود كه اى ابوالصَّلْت اكثَر ماه شعبان رفت و اين جمعه آخر آن است پس تدارك و تلافى كن در آنچه از اين ماه مانده است تقصيرهايى را كه در ايّام گذشته اين ماه كرده اى و بر تو باد كه رُو آورى بر آنچه نافعست براى تو و دعا و استغفار بسيار بكن و تلاوت قرآن مجيد بسيار بكن و توبه كن بسوى خدا از گناهان خود تا آنكه چون ماه مبارك درآيد خالص گردانيده باشى خود را از براى خدا و مگذار در گردن خود امانت و حق كسى را مگر آنكه ادا كنى و مگذار در دل خود كينه كسى را مگر آنكه بيرون كنى و مگذار گناهى را كه مى كرده اى مگر آنكه ترك كنى و از خدا بترس و توكّل كن بر خدا در پنهان و آشكار امور خود و هر كه بر خدا توكّل كند خدا بساست او را و بسيار بخوان در بقيّه اين ماه اين دعا را:

 

اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنا

 

 خدايا اگر در آن قسمت از ماه شعبان كه گذشته

 

فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِىَ مِنْهُ 

 

ما را نيامرزيده اى در آن قسمت كه از اين ماه مانده بيامرزمان 

 

بدرستى كه حقّ تعالى در اينماه آزاد مى گرداند بندهاى بسيار از آتش جهنّم براى حرمت ماه مبارك رمضان و شيخ از حارث بن مُغَيْرَه نَضْرى روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلام مى خواند در شب آخر شعبان و شباوّل ماه رمضان :

 

 اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَكَ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ الْقُرآنُ

 

 خدايا اين ماه مباركى كه قرآن در آن نازل گشته آن قرآنى كه

 

وَجُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَبَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا

 

راهنماى مردم گرديده و نشانه هاى روشنى از راهبرى و جدا كردن ميان حق و باطل است فرا رسيده پس ما را در اين ماه

 

فيهِ وَسَلِّمْهُ لَنا وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فى يُسْرٍ مِنْكَ وَعافِيَةٍ يا مَنْ اَخَذَ الْقَليلَ

 

سالم بدار و آن را در حال آسانى و تندرستى از ما بگير اى كه بگيرد اندك را

 

وَشَكَرَ الْكَثيرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى

 

و بسيار قدردانى كند، اين طاعت اندك را از من بپذير خدايا از تو خواهم كه براى من بسوى هر

 

كُلِّ خَيْرٍ سَبيلاً وَمِنْ كُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا مَنْ

 

كار خيرى راهى و از هر چه دوست ندارى سر را هم مانعى قرار دهى اى مهربانترين مهربانان اى كه

 

عَفا عَنّى وَعَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّيِّئاتِ يا مَنْ لَمْ يُؤ اخِذْنى

 

گذشتى از من و از آن كارهاى زشتى كه در پنهانى كردم اى كه مرا به سبب دست زدن

 

بِارْتِكابِ الْمَعاصى عَفْوَكَ عَفْوَكَ عَفْوَكَ ياكَريمُ اِلهى

 

به گناهان نگيرى گذشت ، گذشت ، گذشت تو را خواهانم اى بزرگوار خدايا

 

وَعَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَزَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِكَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى

 

مرا پند دادى ولى من پند نگرفتم و از كارهاى حرام خود بازم داشتى ولى من بازنايستادم پس چه عذرى

 

فَاعْفُ عَنّى يا كَريمُ عَفْوَكَ عَفْوَكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الرّاحَةَ عِنْدَ

 

به درگاهت دارم اى كريم از من گذشت كن كه عفوت و گذشتت را خواهانم خدايا از تو درخواست دارم آسودگى هنگام

 

الْمَوْتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِكَ فَلْيَحْسُنِ

 

مرگ و گذشت در وقت حساب را بزرگ است گناه از بنده ات پس بايد گذشت

 

التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِكَ يااَهْلَ التَّقْوى وَيا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَكَ عَفْوَكَ

 

از جانب تو نيز نيكو باشد اى شايسته پرهيزگارى و اى شايسته آمرزش عفوت و گذشتت را خواهانم

 

اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُكَ بْنُ عَبْدِكَ بْنُ اَمَتِكَ ضَعيْفٌ فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِكَ

 

خدايا من بنده و فرزند بنده و فرزند كنيز تواءم ناتوان و نيازمند مهر تو هستم

 

وَاَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَكَةِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَيْتَ

 

و تويى كه دارايى و بركت بر بندگانت فرو فرستى و تو چيره و توانايى كارهاى بندگانت را

 

اَعمالَهُمْ وَقَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ وَجَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَاَلْوانُهُمْ

 

شماره دارى و روزيشان را قسمت كرده و زبانها و رنگهاشان را متفاوت كردى

 

خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَلايَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَكَ وَلا يَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَكَ

 

آفرينشى پس از آفرينش ديگر و بندگانت دانش تو را ندارند و قدر تو را ندانند

 

وَكُلُّنا فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِكَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَكَ وَاجْعَلْنى مِنْ

 

و همه ما نيازمند رحمتت هستيم پس اى خدا رو از من مگردان و مرا در كردار

 

صالِحى خَلْقِكَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ اَللّهُمَّ اَبْقِنى

 

و آرزو و امور مربوط به قضا و قدر از شايستگان خلق خويش قرارم ده خدايا زنده ام بدار

 

خَيْرَ الْبَقاَّءِ وَاَفْنِنى خَيْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِياَّئِكَ وَمُعاداةِ اَعْداَّئِكَ

 

به بهترين وضع زندگى و بميرانم به بهترين مردن (يعنى ) با دوستى دوستانت و دشمنى با دشمنانت

 

والرَّغْبَةِ اِلَيْكَ والرَّهْبَةِ مِنْكَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْليمِ لَكَ

 

و رغبت به درگاهت و ترس و خشوع از تو و وفادارى و تسليم بودن در برابرت

 

وَالتَّصْديقِ بِكِتابِكَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِكَ اَللّهُمَّ ما كانَ فى قَلْبى

 

و تصديق كردن كتاب تو (قرآن ) و پيروى از روش پيغمبرت خدايا آنچه در دل دارم

 

مِنْ شَكٍّ اَوْ رَيْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ

 

از شك و ترديد يا انكار يا نااميدى يا خوشى يا گردن فرازى يا اسراف در خوشگذرانى يا

 

خُيَلاَّءَ اَوْ رِي اَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِق اقٍ اَوْ نِف اقٍ اَوْ كُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ

 

خودبينى يا خودنمايى يا شهرت جويى يا ايجاد دو دستگى يا دورويى يا كفر يا فسق يا

 

عِصْيانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَى ءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْئَلُكَ يا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى

 

گناه يا بزرگ طلبى يا چيزهاى ديگرى كه تو دوست ندارى پس اى پروردگارا از تو خواهم كه آنرا تبديل كنى

 

مَكانَهُ ايماناً بِوَعْدِكَ وَوَفآءً بِعَهْدِكَ وَرِضاً بِقَضاَّئِكَ وَزُهْداً فِى

 

به ايمان به وعده ات و وفادارى به پيمانت و خوشنودى به قضاء و قَدرت و پارسايى در

 

الدُّنْيا وَرَغْبَةً فيما عِنْدَكَ وَاَثَرَةً وَطُمَاْنينَةً وَتَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُكَ

 

دنيا و اشتياق بدانچه نزد تو است و فضيلتى و آرامشى و توبه خالص ، اين را از تو خواهم

 

ذلِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِكَ تُعْصى وَمِنْ كَرَمِكَ

 

اى پروردگار جهانيان خدايا تو را بخاطر بردباريت نافرمانى كنند و به طمع جود و كرمت

 

وَجُودِكَ تُطاعُ فَكَانَّكَ لَمْ تُعْصَ وَاَنَا وَمَنْ لَمْ يَعْصِكَ سُكّانُ اَرْضِكَ

 

اطاعت كنند پس گويا نافرمانيت نكرده اند و من با كسانى كه نافرمانيت نكردند همه ساكنان زمين توئيم

 

فَكُنْ عَلَيْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَبِالْخَيْرِ عَوّاداً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَصَلَّى

 

تو بر ما به فضل خويش بخشنده باش و به نيكويى بازگردنده اى مهربانترين مهربانان و درود

 

اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَلا تُعَدُّ وَلا يَقْدِرُ

 

خدا بر محمد و آل او درودى هميشگى كه به شماره و عدد درنيايد اندازه اش

 

رابطه ي اسلام و ايمان

سماعة بن مهران : از امام عليه السلام دربارۀ اسلام و ايمان سؤال كردم


حضرت فرمود : مثلش را برايت بزنم ؟ گفتم : بيان فرماييد

فرمود: مثل ايمان و اسلام مثل كعبة الحرام است با حرم، گاهي انسان در حرم است و در كعبه نيست ولي در كعبه نميباشد جز اين كه در حرم باشد همچنين گاهي انسان مسلمان است و مؤمن نيست ولي مؤمن نباشد جز اينكه مسلمان باشد

گفتم چيزي هست كه انسان را از ايمان خارج كند ؟ فرمود : بله گفتم او را كه از ايمان خارج كرد به كجا ميبرد؟

فرمود: بسوي اسلام يا كفر و فرمود اگر مردي وارد كعبه شود و ناگاه بولش بريزد از كعبه بيرون رود ولي از حرم بيرون نرود و جامه اش را بشويد و تطهير كند آنگاه دخولش در كعبه مانعي ندارد ولي اگر مردي داخل كعبه شود و از روي عناد در آنجا بول كند از كعبه و حرم اخراج شده گردنش زده شود.

                                                                                                         اصول كافي ( كتاب ايمان و كفر )

اسلام شناسی (2)

 

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

و لعنة الله علی اعدائهم أجمعین

 

***

 

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم :

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَکْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ

(آیه 19 سوره آل عمران )

« همانا دین ، نزد الله ، اسلام است و اهل کتاب اختلاف ننمودند مگر بعد از آنکه علم به حقانیت آن برایشان حاصل آمد آنهم از روی سرکشی و حسدی بود که در بینشان رخ داد و کسی که به آیات الله کافر شود پس بداند که حتما الله سریع الحساب است »

 

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا الْإِسْلَامُ فَقَالَ دِينُ‏ اللَّهِ‏ اسْمُهُ‏ الْإِسْلَامُ‏- وَ هُوَ دِينُ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا حَيْثُ كُنْتُمْ وَ بَعْدَ أَنْ تَكُونُوا فَمَنْ أَقَرَّ بِدِينِ اللَّهِ فَهُوَ مُسْلِمٌ وَ مَنْ عَمِلَ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ.

                       {الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 38}

اسلام شناسی (1)

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین

 

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم :

 

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَکْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ

(آیه 19 سوره آل عمران )

« همانا دین ، نزد الله ، اسلام است و اهل کتاب اختلاف ننمودند مگر بعد از آنکه علم به حقانیت آن برایشان حاصل آمد آنهم از روی سرکشی و حسدی بود که در بینشان رخ داد و کسی که به آیات الله کافر شود پس بداند که حتما الله سریع الحساب است »

چرا اسلام؟ (2)

چرا اسلام؟

سؤال بعدی که در مقاله قبل به آن اشاره شد، معنای ناسخيّت اسلام و عدم قبول تمسّک به ديگر اديان با وجود اسلام عزيز است.

از بيان قبلی روشن می شود که معنای ناسخيّت اسلام در مورد ديگر اديان چيست؟ وقتی لازم باشد افراد انسانی در پرتو دستورات يک دين، موفّق شوند به اوج کمالات خود و به تعبيری به خدای خود برسند، و از طرفی هم هر کس در هر زمانی متولد می شود، بايد دستوراتی به او داده شود که به مقتضای استعدادات او باشد، به خوبی اين قاعده روشن می شود که: هر جا حکمت خدای متعال اقتضا کرد که با پيشرفت استعداد انسان ها، دستوراتی را متناسب با آنها برايشان بفرستد، اگر اين افراد با وجود چنين دستورات به روزی بخواهند به دستورات قبلی و علی القاعده از درجه پايين تر هرچند که درست باشند، عمل کند، اين کار مخالف با حکمت فرستادن دستورات جديد است. البته معتقديم خدای متعال، تا قبل از اسلام اديان مختلف را هر چند عمل کردن به آنها باعث رسيدن به درجات کمالی در انسان ها می شد ليکن هر دين و پيغمبری را برای يک منطقه خاص و يا يک قوم خاص و رهايی از دست ستمگران و گردن کشان و نيز پيروزی آن دين و اهل آن دين بر طاغيان آنها فرستاده است ولی اين در مورد اسلام متفاوت بوده و به عنوان يک دين جهانی فرستاده شده که در قران کريم به اين مطلب و اين ادعا اذعان شده است.

چرا اسلام؟ (1)

چرا اسلام

در مقاله قبل به ضرورت دين در زندگی انسان اشاره کرديم و بيان شد که دين به عنوان تعيين کننده بهترين علت ها برای استنتاج بهترين معلول ها برای بشريت کاربرد دارد. اما حالا به اين مطلب می رسيم که چرا از بين اديان بايد «اسلام» را انتخاب کنيم؟ مگر دين به عنوان کلی آن در تمام مواردش به انسان برای رسيدن به کمالات او کمک نمی کند؟، پس چرا ما «اسلام» را ناسخ اديان می دانيم؟ در اين بين اگر کسی با وجود اسلام عزيز، به سراغ ديگر اديان رفت، چه مشکلی برای او و انتخاب پيش رويش وجود دارد؟ اينها سؤالاتی است که در اين دو مقاله قصد پاسخگوئی به آنها را دارم.

تعریف اسلام


تعریف اسلام

غياث بن ابراهيم گويد: حضرت صادق از پدرانش عليهما السّلام روايت كردند كه امير المؤمنين سلام اللَّه عليه فرمودند: من اسلام را طورى بيان مى‏كنم كه كسى قبل و بعد از من آن را چنان وصف نكرده باشد، اسلام يعنى تسليم، تسليم يعنى تصديق، و تصديق يعنى يقين، و يقين يعنى اداء، و اداء يعنى عمل كردن به آن.

مؤمن دين خود را از خداوند خود گرفته است، و از نزد خود آن را نياورده و با نظريه خودش آن را انتخاب نكرده است، اى مردم از دين خود دست باز نداريد، و به آن چنگ بزنيد و متوجه باشيد كسى شما را از آن دور نكند و منحرفتان نسازد، زيرا گناه در آن بهتر از نيكى در غير آن مى‏باشد گناه در دين آمرزيده مى‏شود ولى حسنه بدون دين مورد پذيرش قرار نمى‏گيرد.    

ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‏1، ص: 356

زیر مجموعه ها

×

خطا

There was a problem loading image 02321125683337553964.jpgin mod_featcats
There was a problem loading image favaede%20copy.jpgin mod_featcats

دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان

دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان

ازحضرت امام رضاعليه السلام منقولست كه هر كه سه روز از آخر ماه شعبان روزه بدارد و به ماه مبارك رمضان وصل كند حق تعالى ثواب روزه دو ماه متوالى براى او بنويسيد و ابَوُالصّلت هَروى روايت كرده است كه در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضاعليه السلام رفتم حضرت فرمود كه اى ابوالصَّلْت اكثَر ماه شعبان رفت و اين جمعه آخر آن است پس تدارك و تلافى كن در آنچه از اين ماه مانده است تقصيرهايى را كه در ايّام گذشته اين ماه كرده اى و بر تو باد كه رُو آورى بر آنچه نافعست براى تو و دعا و استغفار بسيار بكن و تلاوت قرآن مجيد بسيار بكن و توبه كن بسوى خدا از گناهان خود تا آنكه چون ماه مبارك درآيد خالص گردانيده باشى خود را از براى خدا و مگذار در گردن خود امانت و حق كسى را مگر آنكه ادا كنى و مگذار در دل خود كينه كسى را مگر آنكه بيرون كنى و مگذار گناهى را كه مى كرده اى مگر آنكه ترك كنى و از خدا بترس و توكّل كن بر خدا در پنهان و آشكار امور خود و هر كه بر خدا توكّل كند خدا بساست او را و بسيار بخوان در بقيّه اين ماه اين دعا را:

 

اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنا

 

 خدايا اگر در آن قسمت از ماه شعبان كه گذشته

 

فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِىَ مِنْهُ 

 

ما را نيامرزيده اى در آن قسمت كه از اين ماه مانده بيامرزمان 

 

بدرستى كه حقّ تعالى در اينماه آزاد مى گرداند بندهاى بسيار از آتش جهنّم براى حرمت ماه مبارك رمضان و شيخ از حارث بن مُغَيْرَه نَضْرى روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلام مى خواند در شب آخر شعبان و شباوّل ماه رمضان :

 

 اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَكَ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ الْقُرآنُ

 

 خدايا اين ماه مباركى كه قرآن در آن نازل گشته آن قرآنى كه

 

وَجُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَبَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا

 

راهنماى مردم گرديده و نشانه هاى روشنى از راهبرى و جدا كردن ميان حق و باطل است فرا رسيده پس ما را در اين ماه

 

فيهِ وَسَلِّمْهُ لَنا وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فى يُسْرٍ مِنْكَ وَعافِيَةٍ يا مَنْ اَخَذَ الْقَليلَ

 

سالم بدار و آن را در حال آسانى و تندرستى از ما بگير اى كه بگيرد اندك را

 

وَشَكَرَ الْكَثيرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى

 

و بسيار قدردانى كند، اين طاعت اندك را از من بپذير خدايا از تو خواهم كه براى من بسوى هر

 

كُلِّ خَيْرٍ سَبيلاً وَمِنْ كُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا مَنْ

 

كار خيرى راهى و از هر چه دوست ندارى سر را هم مانعى قرار دهى اى مهربانترين مهربانان اى كه

 

عَفا عَنّى وَعَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّيِّئاتِ يا مَنْ لَمْ يُؤ اخِذْنى

 

گذشتى از من و از آن كارهاى زشتى كه در پنهانى كردم اى كه مرا به سبب دست زدن

 

بِارْتِكابِ الْمَعاصى عَفْوَكَ عَفْوَكَ عَفْوَكَ ياكَريمُ اِلهى

 

به گناهان نگيرى گذشت ، گذشت ، گذشت تو را خواهانم اى بزرگوار خدايا

 

وَعَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَزَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِكَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى

 

مرا پند دادى ولى من پند نگرفتم و از كارهاى حرام خود بازم داشتى ولى من بازنايستادم پس چه عذرى

 

فَاعْفُ عَنّى يا كَريمُ عَفْوَكَ عَفْوَكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الرّاحَةَ عِنْدَ

 

به درگاهت دارم اى كريم از من گذشت كن كه عفوت و گذشتت را خواهانم خدايا از تو درخواست دارم آسودگى هنگام

 

الْمَوْتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِكَ فَلْيَحْسُنِ

 

مرگ و گذشت در وقت حساب را بزرگ است گناه از بنده ات پس بايد گذشت

 

التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِكَ يااَهْلَ التَّقْوى وَيا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَكَ عَفْوَكَ

 

از جانب تو نيز نيكو باشد اى شايسته پرهيزگارى و اى شايسته آمرزش عفوت و گذشتت را خواهانم

 

اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُكَ بْنُ عَبْدِكَ بْنُ اَمَتِكَ ضَعيْفٌ فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِكَ

 

خدايا من بنده و فرزند بنده و فرزند كنيز تواءم ناتوان و نيازمند مهر تو هستم

 

وَاَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَكَةِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَيْتَ

 

و تويى كه دارايى و بركت بر بندگانت فرو فرستى و تو چيره و توانايى كارهاى بندگانت را

 

اَعمالَهُمْ وَقَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ وَجَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَاَلْوانُهُمْ

 

شماره دارى و روزيشان را قسمت كرده و زبانها و رنگهاشان را متفاوت كردى

 

خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَلايَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَكَ وَلا يَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَكَ

 

آفرينشى پس از آفرينش ديگر و بندگانت دانش تو را ندارند و قدر تو را ندانند

 

وَكُلُّنا فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِكَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَكَ وَاجْعَلْنى مِنْ

 

و همه ما نيازمند رحمتت هستيم پس اى خدا رو از من مگردان و مرا در كردار

 

صالِحى خَلْقِكَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ اَللّهُمَّ اَبْقِنى

 

و آرزو و امور مربوط به قضا و قدر از شايستگان خلق خويش قرارم ده خدايا زنده ام بدار

 

خَيْرَ الْبَقاَّءِ وَاَفْنِنى خَيْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِياَّئِكَ وَمُعاداةِ اَعْداَّئِكَ

 

به بهترين وضع زندگى و بميرانم به بهترين مردن (يعنى ) با دوستى دوستانت و دشمنى با دشمنانت

 

والرَّغْبَةِ اِلَيْكَ والرَّهْبَةِ مِنْكَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْليمِ لَكَ

 

و رغبت به درگاهت و ترس و خشوع از تو و وفادارى و تسليم بودن در برابرت

 

وَالتَّصْديقِ بِكِتابِكَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِكَ اَللّهُمَّ ما كانَ فى قَلْبى

 

و تصديق كردن كتاب تو (قرآن ) و پيروى از روش پيغمبرت خدايا آنچه در دل دارم

 

مِنْ شَكٍّ اَوْ رَيْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ

 

از شك و ترديد يا انكار يا نااميدى يا خوشى يا گردن فرازى يا اسراف در خوشگذرانى يا

 

خُيَلاَّءَ اَوْ رِي اَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِق اقٍ اَوْ نِف اقٍ اَوْ كُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ

 

خودبينى يا خودنمايى يا شهرت جويى يا ايجاد دو دستگى يا دورويى يا كفر يا فسق يا

 

عِصْيانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَى ءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْئَلُكَ يا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى

 

گناه يا بزرگ طلبى يا چيزهاى ديگرى كه تو دوست ندارى پس اى پروردگارا از تو خواهم كه آنرا تبديل كنى

 

مَكانَهُ ايماناً بِوَعْدِكَ وَوَفآءً بِعَهْدِكَ وَرِضاً بِقَضاَّئِكَ وَزُهْداً فِى

 

به ايمان به وعده ات و وفادارى به پيمانت و خوشنودى به قضاء و قَدرت و پارسايى در

 

الدُّنْيا وَرَغْبَةً فيما عِنْدَكَ وَاَثَرَةً وَطُمَاْنينَةً وَتَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُكَ

 

دنيا و اشتياق بدانچه نزد تو است و فضيلتى و آرامشى و توبه خالص ، اين را از تو خواهم

 

ذلِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِكَ تُعْصى وَمِنْ كَرَمِكَ

 

اى پروردگار جهانيان خدايا تو را بخاطر بردباريت نافرمانى كنند و به طمع جود و كرمت

 

وَجُودِكَ تُطاعُ فَكَانَّكَ لَمْ تُعْصَ وَاَنَا وَمَنْ لَمْ يَعْصِكَ سُكّانُ اَرْضِكَ

 

اطاعت كنند پس گويا نافرمانيت نكرده اند و من با كسانى كه نافرمانيت نكردند همه ساكنان زمين توئيم

 

فَكُنْ عَلَيْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَبِالْخَيْرِ عَوّاداً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَصَلَّى

 

تو بر ما به فضل خويش بخشنده باش و به نيكويى بازگردنده اى مهربانترين مهربانان و درود

 

اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَلا تُعَدُّ وَلا يَقْدِرُ

 

خدا بر محمد و آل او درودى هميشگى كه به شماره و عدد درنيايد اندازه اش

 

رابطه ي اسلام و ايمان

سماعة بن مهران : از امام عليه السلام دربارۀ اسلام و ايمان سؤال كردم


حضرت فرمود : مثلش را برايت بزنم ؟ گفتم : بيان فرماييد

فرمود: مثل ايمان و اسلام مثل كعبة الحرام است با حرم، گاهي انسان در حرم است و در كعبه نيست ولي در كعبه نميباشد جز اين كه در حرم باشد همچنين گاهي انسان مسلمان است و مؤمن نيست ولي مؤمن نباشد جز اينكه مسلمان باشد

گفتم چيزي هست كه انسان را از ايمان خارج كند ؟ فرمود : بله گفتم او را كه از ايمان خارج كرد به كجا ميبرد؟

فرمود: بسوي اسلام يا كفر و فرمود اگر مردي وارد كعبه شود و ناگاه بولش بريزد از كعبه بيرون رود ولي از حرم بيرون نرود و جامه اش را بشويد و تطهير كند آنگاه دخولش در كعبه مانعي ندارد ولي اگر مردي داخل كعبه شود و از روي عناد در آنجا بول كند از كعبه و حرم اخراج شده گردنش زده شود.

                                                                                                         اصول كافي ( كتاب ايمان و كفر )

اسلام شناسی (2)

 

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

و لعنة الله علی اعدائهم أجمعین

 

***

 

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم :

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَکْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ

(آیه 19 سوره آل عمران )

« همانا دین ، نزد الله ، اسلام است و اهل کتاب اختلاف ننمودند مگر بعد از آنکه علم به حقانیت آن برایشان حاصل آمد آنهم از روی سرکشی و حسدی بود که در بینشان رخ داد و کسی که به آیات الله کافر شود پس بداند که حتما الله سریع الحساب است »

 

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا الْإِسْلَامُ فَقَالَ دِينُ‏ اللَّهِ‏ اسْمُهُ‏ الْإِسْلَامُ‏- وَ هُوَ دِينُ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا حَيْثُ كُنْتُمْ وَ بَعْدَ أَنْ تَكُونُوا فَمَنْ أَقَرَّ بِدِينِ اللَّهِ فَهُوَ مُسْلِمٌ وَ مَنْ عَمِلَ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ.

                       {الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 38}

اسلام شناسی (1)

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین

 

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم :

 

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَکْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ

(آیه 19 سوره آل عمران )

« همانا دین ، نزد الله ، اسلام است و اهل کتاب اختلاف ننمودند مگر بعد از آنکه علم به حقانیت آن برایشان حاصل آمد آنهم از روی سرکشی و حسدی بود که در بینشان رخ داد و کسی که به آیات الله کافر شود پس بداند که حتما الله سریع الحساب است »

چرا اسلام؟ (2)

چرا اسلام؟

سؤال بعدی که در مقاله قبل به آن اشاره شد، معنای ناسخيّت اسلام و عدم قبول تمسّک به ديگر اديان با وجود اسلام عزيز است.

از بيان قبلی روشن می شود که معنای ناسخيّت اسلام در مورد ديگر اديان چيست؟ وقتی لازم باشد افراد انسانی در پرتو دستورات يک دين، موفّق شوند به اوج کمالات خود و به تعبيری به خدای خود برسند، و از طرفی هم هر کس در هر زمانی متولد می شود، بايد دستوراتی به او داده شود که به مقتضای استعدادات او باشد، به خوبی اين قاعده روشن می شود که: هر جا حکمت خدای متعال اقتضا کرد که با پيشرفت استعداد انسان ها، دستوراتی را متناسب با آنها برايشان بفرستد، اگر اين افراد با وجود چنين دستورات به روزی بخواهند به دستورات قبلی و علی القاعده از درجه پايين تر هرچند که درست باشند، عمل کند، اين کار مخالف با حکمت فرستادن دستورات جديد است. البته معتقديم خدای متعال، تا قبل از اسلام اديان مختلف را هر چند عمل کردن به آنها باعث رسيدن به درجات کمالی در انسان ها می شد ليکن هر دين و پيغمبری را برای يک منطقه خاص و يا يک قوم خاص و رهايی از دست ستمگران و گردن کشان و نيز پيروزی آن دين و اهل آن دين بر طاغيان آنها فرستاده است ولی اين در مورد اسلام متفاوت بوده و به عنوان يک دين جهانی فرستاده شده که در قران کريم به اين مطلب و اين ادعا اذعان شده است.

چرا اسلام؟ (1)

چرا اسلام

در مقاله قبل به ضرورت دين در زندگی انسان اشاره کرديم و بيان شد که دين به عنوان تعيين کننده بهترين علت ها برای استنتاج بهترين معلول ها برای بشريت کاربرد دارد. اما حالا به اين مطلب می رسيم که چرا از بين اديان بايد «اسلام» را انتخاب کنيم؟ مگر دين به عنوان کلی آن در تمام مواردش به انسان برای رسيدن به کمالات او کمک نمی کند؟، پس چرا ما «اسلام» را ناسخ اديان می دانيم؟ در اين بين اگر کسی با وجود اسلام عزيز، به سراغ ديگر اديان رفت، چه مشکلی برای او و انتخاب پيش رويش وجود دارد؟ اينها سؤالاتی است که در اين دو مقاله قصد پاسخگوئی به آنها را دارم.

تعریف اسلام


تعریف اسلام

غياث بن ابراهيم گويد: حضرت صادق از پدرانش عليهما السّلام روايت كردند كه امير المؤمنين سلام اللَّه عليه فرمودند: من اسلام را طورى بيان مى‏كنم كه كسى قبل و بعد از من آن را چنان وصف نكرده باشد، اسلام يعنى تسليم، تسليم يعنى تصديق، و تصديق يعنى يقين، و يقين يعنى اداء، و اداء يعنى عمل كردن به آن.

مؤمن دين خود را از خداوند خود گرفته است، و از نزد خود آن را نياورده و با نظريه خودش آن را انتخاب نكرده است، اى مردم از دين خود دست باز نداريد، و به آن چنگ بزنيد و متوجه باشيد كسى شما را از آن دور نكند و منحرفتان نسازد، زيرا گناه در آن بهتر از نيكى در غير آن مى‏باشد گناه در دين آمرزيده مى‏شود ولى حسنه بدون دين مورد پذيرش قرار نمى‏گيرد.    

ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‏1، ص: 356

زیر مجموعه ها